کارایی فنی و شکاف تکنولوژی ذرت کاران به تفکیک سطح پایداری کشاورزی مناطق مختلف استان فارسچکیده
کارایی فنی و شکاف تکنولوژی ذرت کاران به تفکیک سطح پایداری کشاورزی مناطق مختلف استان فارس
استان فارس به لحاظ بهرهمندی از منابع طبیعی و آب و هوا متنوع از جایگاه ویژهای در افزایش تولیدات محصولات زراعی بهویژه ذرت دانهای در کشور برخوردار است. نیاز به افزایش تولیدات داخلی و جلوگیری از کاهش عملکرد ذرت، باعث شده تا اغلب کشاورزان استان بیمهابا نهادههای گوناگونی از سموم و کودهای شیمیایی مورد استفاده قرار دهند و اقدام به برداشت بیش از حد از سفرههای آب زیرزمینی کنند، بدون آنکه پیامدهای آنی و طولانیمدت بر محیطزیست را در نظر بگیرند. بنابراین ضرورت پرداختن به مسئله پایداری کشاورزی و ارزیابی نظامهای کشاورزی استان فارس مورد تأکید قرار میگیرد. افزایش کارایی فنی استفاده از نهادهها به عنوان یک عنصر کلیدی در میان عناصر سهگانه توسعه پایدار (اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی) محسوب میشود. در این راستا، هدف از این مطالعه بررسی کارایی فنی و نسبت شکاف تکنولوژی ذرتکاران استان فارس بر حسب میزان پایداری کشاورزی میباشد. در این تحقیق ابتدا شهرستانهای استان فارس بر اساس مدل پایداری کشاورزی و نیز روش برنامهریزی توافقی رتبهبندی شده و به سه گروه پایدار، نسبتاً پایدار و ناپایدار تقسیم گردیدند. جهت جمعآوری اطلاعات از سه گروه مذکور به ترتیب شهرستانهای کازرون ، فیروزآباد و مرودشت انتخاب شدند. در مرحله بعد برای انتخاب روستا و بهرهبرداران نمونهها، روشهای نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده و سیستماتیک مورد استفاده قرار گرفت و اقدام به تکمیل پرسشنامه از 300 بهرهبردار نمونه در سال زراعی 88-1387 گردید. در این مقاله از سه رهیافت تابع تولید مرزی تصادفی تلفیقی، تابع تولید مرزی تصادفی گروهی و تابع مرزی پوششی (فرامرزی) برای محاسبه کارایی فنی و شکاف تکنولوژی استفاده گردید. نتایج مطالعه نشان میدهد که استفاده از روشهای سنتی (که تکنولوژی بین مزارع را یکسان فرض میکند) برای محاسبه کارایی فنی، منجر به برآورد بیش از اندازه آنها میشود. میانگین نسبت شکاف تکنولوژی در شهرستانهای مرودشت، فیروزآباد و کازرون به ترتیب 3/59، 1/71 و 9/68 درصد میباشد. این مطلب بیانگر آن است که نسبت شکاف تکنولوژی در مناطق نسبتاً پایدار بیشتر از مناطق ناپایدار است. لذا کشاورزان در این نوع مناطق میتوانند با دستیابی به تکنولوژیهای برتر که همسو با پایداری کشاورزی است، بهراحتی شکاف موجود بین سطوح تکنولوژی و نیز پایداری کشاورزی را کاهش دهند. از آنجایی که نسبت شکاف تکنولوژی بر پایه نوع نظام پایداری کشاورزی در مناطق محاسبه شده، علاوه بر این که نسبت مذکور نشاندهنده سطوح تکنولوژی بکار رفته از سوی بهرهبردارن (عملکرد تکنیکی) است، بیانگر میزان پایداری کشاورزی آنان نیز میباشد. لذا در این تحقیق نسبت مذکور تحت عنوان نسبت شکاف تکنولوژی- پایداری کشاورزی ارائه گردید.
فهرست مطالب عنوان صفحه 2-2- مطالعات مربوط به توسعه پایدار کشاورزی11 2-2-2- ابعاد پایداری درکشاورزی13 2-2-3- تفاوت در اطلاق واژهها در رابطه با پایداری17 2-2-5- روشهای ارزیابی و سنجش میزان پایداری کشاورزی21 2-2-5-1- تعریف شاخصهای پایداری کشاورزی22 2-2-5-2- مطالعات مربوط به شاخصهای پایداری کشاورزی22 2-2-5-3- روشهای ترکیب شاخصهای پایداری کشاورزی25 2-3- مطالعات مربوط به محاسبه و روشهای اندازهگیری کارایی28 2-3-1- مقایسه دو روش تحلیل فراگیر داده-ها ((DEA و تابع مرزی تصادفی ((SF30 2-3-2- روش تابع تولید فرامرزی33 2-4- ارزیابی مطالعات صورت گرفته34 عنوان صفحه
3-2-1- شاخصهای اندازهگیری پایداری کشاورزی38 3-2-1-1- شاخص خاکورزی حفاظتی38 3-2-1-2- شاخص هدایت الکتریکی (EC)39 3-2-1-4- شاخص مصرف کود و سموم در واحد سطح40 3-2-1-5- شاخص غلظت نیترات در آبهای زیرزمینی41 3-2-1-6- شاخص درجه تنوع گیاهان زراعی41 3-2-1-7- شاخص سیستمهای کارآمد آبیاری43 3-2-2- روش برنامهریزی توافقی44 3-3-1- اندازهگیری کارایی فنی49 3-3-1-1- مرزهای غیرپارامتری معین50 3-3-1-2- مرزهای پارامتری معین51 3-3-1-4- مرزهای پارامتری تصادفی52 3-3-1-4-1- تکنیک تابع مرزی پوششی تصادفی56 3-4- روش جمعآوری دادهها و روش نمونهگیری60 4-2- بررسی پایداری کشاورزی در شهرستانهای استان فارس69 4-2-2- شاخص هدایت الکتریکی (EC)72 عنوان صفحه
4-2-4- شاخص مصرف کود و سموم در واحد سطح73 4-2-5- شاخص غلظت نیترات در آبهای زیرزمینی74 4-2-6- شاخص درجه تنوع گیاهان زراعی74 4-2-7- شاخص سیستمهای کارآمد آبیاری75 4-2-9- شاخص سطح زیر کشت و میزان عملکرد76 4-2-10- شاخص نسبتافرادباسوادبهبیسواد77 4-3- نتایج مدل برنامهریزی توافقی77 4-5- معرفی مناطق مورد مطالعه82 4-6- بررسی وضعیت عرضه ذرت در استان فارس84 4-7- نتایج بررسی ویژگیهای فردی، اجتماعی و اقتصادی نمونههای مورد مطالعه87 4-7-1- ویژگیهای فردی، اجتماعی و اقتصادی ذرتکاران شهرستان مرودشت87 4-7-2- ویژگیهای فردی، اجتماعی و اقتصادی ذرتکاران شهرستان فیروزآباد90 4-7-3- ویژگیهای فردی، اجتماعی و اقتصادی ذرتکاران شهرستان کازرون91 4-7-4- وضعیت تفضیلی ویژگیهای بهرهبرداران در مناطق مورد مطالعه92 4-7-5- نتایج مربوط به نهادههای مصرفی در شهرستانهای مورد مطالعه95 4-9- نتایج حاصل از تخمین توابع تولید مرزی100 4-10- محاسبه کارایی فنی و نسبت شکاف تکنولوژی- پایداری کشاورزی110 فصل پنجم: خلاصه، نتیجهگیری و پیشنهادها120
فهرست جداول عنوان و شماره صفحه
جدول 2-1- خلاصه مطالعات مربوط به شاخصهای کشاورزی پایدار........................................23 جدول 3-1- پایهها، معیارها و شاخصهای مورد استفاده در سنجش پایداری کشاورزی.......37 جدول4-1-ماتریسشاخصهایپایداریکشاورزیاستانفارس..............................................70 جدول 4-2- مجموعه وزنهای مربوط به هر شاخص......................................................................78 جدول4-6-متوسطنهادههایمصرفیدرشهرستانهایموردبررسی ....................................97 جدول 4-7- متوسط مصرف کودهای شیمیایی به تفکیک شهرستان .........................................98 جدول 4-8- متوسط سهم نهادهها از هزینه کل در شهرستانهای مورد مطالعه .....................99 جدول 4-10- نتایج حاصل از تخمین تابع تولید مرزی و فرامرزی برای دادههای ترکیبی.105 جدول 4-12- کشش تولید نهادهها برای ذرتکاران شهرستان مرودشت................................ 108 جدول 4-13- کشش تولید نهادهها برای ذرتکاران شهرستان فیروزآباد................................ 109 جدول 4-14- کشش تولید نهادهها برای ذرتکاران شهرستان کازرون.................................. 109 عنوان صفحه
جدول 4-17- نتایج آزمون برابری میانگین (LSD) نسبت شکاف تکنولوژی- پایداری کشاورزیبین مناطق موردمطالعه.............................................................................................117 فهرست نمودارها
عنوان و شماره صفحه
نمودار 3-1- توصیف انواع کارایی به روش فارل.................................................................................48 نمودار 3-2- الگوی تابع فرامرزی...........................................................................................................58 نمودار4-1- روند تغییرات سطح زیر کشت و عملکرد محصول ذرت دانهای طی سالهای 1387-1363..............................................................................................................................................85 نمودار4-2- روند تغییرات سطح زیر کشت ذرت دانهای به تفکیک شهرستان طی سالهای 88-1382 ................................................................................................................................................ 86 نمودار4-3- روند تغییرات عملکرد ذرت دانهای به تفکیک شهرستان طی سالهای 88-1382...................................................................................................................................................86 نمودار 4-4- توزیع انواع کارایی فنی و نسبت شکاف تکنولوژی- پایداری کشاورزی ذرتکاران.................................................................................................................................................116
فهرست شکلها
عنوان و شماره صفحه
شکل 2-1- اهداف توسعه پایدار..........................................................................................................19
فهرست نقشهها عنوان و شماره صفحه
نقشه 4-1 پایداری کشاورزی استان فارس..........................................................................................80
فهرست پیوست
عنوان صفحه
پیوست 1- شاخص دیویژیا و کاربرد آن در تابع تولید.................................................................. 149 پیوست 4- آزمونتفکیکپذیریضعیفتابعتولید به تفکیک شهرستان............................... 154 پیوست 6- کاراییفنیذرتکاران شهرستانهای مختلف بااستفادهازتابعمرزیپوششی.158 پیوست 7- نسبتشکافتکنولوژی- پایداریکشاورزیذرتکاران به تفکیک شهرستان... 161
فصل اول:کلیات1-1- مقدمه
در دهههای اخیر با افزایش سریع و روزافزون جمعیت بخصوص در کشورهای در حال توسعه، تقاضای غلات به ویژه ذرت افزایش پیدا کرده است. ذرتازقدیمیترین گیاهان زراعی، افزون بر تأمین مواد غذایی مورد نیاز انسان (20-25 درصد)، دام و طیور(70-75 درصد)، دانهای سودمند برای تولید روغن خوراکی، نشاسته، گلوکز، ماده اولیه در تولیدات صنعتی(5 درصد) و چند فرآوردهی دیگر میباشد (حسینی و عابدی، 1386). ذرت از نظرسطحزیرکشتپسازگندموبرنجسومینمحصول استراتژیک کشاورزی دنیابشمار میرود،بهگونهایکهدرسال2002باتولید600میلیونتنومیانگینعملکرد4296کیلوگرمدرهکتار، نسبتبهبرنجوگندمبرترینشانمیدهد. در ایران کشت ذرت از اهمیت فراوانی برخوردار است. نیاز کشور به ذرت، نزدیک به 7/3 تا 4 میلیون تن در سال است که تنها 2/2 میلیون تن در داخل تولید و باقی ماندهی آن از راه واردات تأمین میشود (وزارت جهاد کشاورزی، 1384). بنابراین بخش مهمی از عرضهی ذرت به وسیلهی واردات تأمین میشود. در این راستا طرح افزایش تولید ذرت دانهای (90-1382) با هدف خودکفایی این محصول اساسی تهیه شده است که پیشبینی میشود با توجه به افزایش تولید، اشتغال و قطع واردات ذرت دانهای در سال پایان طرح، صرفهجویی ارزی طی دوره به میزان 1410 میلیون دلار را به همراه خواهد داشت (وزارت جهاد کشاورزی، 1382). افزایش تولیدات محصولات کشاورزی از جمله ذرت از طریق افزایش سریع سطح زیرکشت و یا افزایش تولید در واحد سطح امکانپذیر است. گزینه اول نیاز به سرمایهگذاریهای زیربنایی و عمرانی گسترده (مانند تسطیح زمینها، احداث سدها، کانالهای آبرسانی و غیره) دارد که اغلب فراهم نبوده و در کوتاهمدت ممکن نیست و از طرف دیگر، در صورت تهیه و تأمین برخی از امکانات فوق، به علت محدودیت نهاده آب در کشور با محدودیت روبرو است (وزارت جهاد کشاورزی، 1373). روش دوم، یعنی افزایش عملکرد در واحد سطح از طریق بهکارگیری اصول بهزراعی، استفاده از نهادههای مناسبتر، بهکار بستن روشهای نوین کاشت، داشت و برداشت، استفاده از ارقام پربازده و اصلاح شده، مصرف سموم و کودهای شیمیایی و غیره صورت میگیرد. این روش در چند دهه اخیر با رشد روزافزون علوم کشاورزی و واریتههای پربازده، کودهای شیمیایی، سموم و دیگر مواد شیمیایی زراعی و کنترل و حفظ رطوبت همراه بوده است (ایرانی و دربانآستانه، 1383). به اعتقاد شفرد[1] (1998)، فرآیند اساسی تغییر و تحول در عملیات و روشهای زراعی، منجر به افزایش تولید محصول و ارزش افزوده آن و نیز خرید بیشتر نهادههای کشاورزی میگردد. اما این روش با وجود افزایش تولید و ارزش افزوده منجر به افزایش نابرابریهای جغرافیایی، نابرابریهای اجتماعی- اقتصادی، بیکاری، مشکلات بهداشتی و درمانی و مهمتر از همه آلودگیهای زیستمحیطی میشود. از بین رفتن خاک زنده سطحی (که به تدریج و با زحمات زیاد قابل ترمیم است)، آلودگی خاک، آب و جو زمین، جنگلزدایی، آبیاری بیرویه ( خاک را به علت قلیایی کردن غیر مولد و غیر قابل استفاده میکند)، مداخله غیر مسئولانه و همهجانبه در اکوسیستم ( که منجر به عدم تعادل و آسیبهای فراوان گردیده است)، از بین رفتن تنوع زیستی گیاهی و حیوانی، از جمله خسارات کشاورزی مدرن محسوب میشود (هایلو و رانگ-متزگر[2]، 1993). با پیدایش سموم در زنجیره غذایی، آگاهی مردم از اثرات فنآوریهای مدرن بر روی محیطزیست افزایش یافته است. تجمع عناصر زائد در آبهای سطحی و زیرزمینی باعث آلودگی شده و بهرهبرداری بیرویه از آنها افزایش پیدا کرده است. کمبود انرژی در ابتدای دهه 1970، نوعی آگاهی بوجود آورد و برای اولین بار احساس شد که منابع طبیعی زمین محدود هستند و به همین دلیل به تدریج توجه به سوی کشاورزی پایدار برای حفظ منابع طببعی افزایش یافت (کوچکی و همکاران، 1372). کشاورزی پایدار سخن روز محافل کشاورزی و موضوع مورد علاقه همه کارشناسان است که به مسائل زیست محیطی حساسند و کشاورزی معمول صنعتی را در جهت مخالف با علاقه و حساسیت خود ارزیابی میکنند. این دسته از محققین اعتقاد دارند که برای کشاورزی مرسوم، به سبب زیانها و صدماتی که به محیط زیست و منابع پایه وارد میکند، باید جایگزین مناسبی یافت که کشاورزی پایدار بهترین گزینه است (کهنسال، 1383). کشاورزی پایدار نوعی کشاورزی است که در جهت منافع انسان بوده، کارایی بیشتر در استفاده از منابع دارد و با محیط در توازن است. برای پایداری در کشاورزی سه موضوع اهمیت زیادی دارد. اولین موضوع درآمد کافی بخصوص در بین افراد کم درآمد است. دومین موضوع قابلیت دسترسی به غذا و مصرف آن است. این بدین معناست که باید از طریق افزایش تولید و بهبود بازاریابی، غذای بیشتر و قابل دسترستری تولید شود. موضوع سوم حفاظت و بهبود منابع طبیعی است (ادواردز و همکاران[3]، 1379). از این رو، طی سالهای اخیر ضرورت پرداختن به این مسئله و توجه به معیارها و اصول توسعه کشاورزی و کشاورزی پایدار مورد تأکید قرار گرفته است.
1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق
به طور کلی عوامل تأثیرگذار بر روی نظام پایداری کشاورزی ایران شامل عوامل بیوفیزیکی، اجتماعی-اقتصادی، تکنیکی و نهادی است. از لحاظ بیوفیزیکی، ایران به علت اینکه در یکی از قسمتهای نامساعد کشاورزی دنیا (سرمای شدید، گرمای شدید، خشکی شدید و پستی و بلندی) قرار گرفته است، افزایش تولیدات کشاورزی بدون تزریق نهاده از بیرون بسیار دشوار است. این شرایط اقلیمی- جغرافیایی وضعیت شکنندهای را در عرصههای طبیعی بوجود آورده است که ناپایداری اکوسیستم را به دنبال دارد. از لحاظ اجتماعی- اقتصادی، گسترش فقر باعث افزایش تمایل کشاورزان به افزایش تولید گشته است. این امر در کوتاه مدت منجر به افزایش تولیدات و سطح درآمد کشاورزان شده ولی در بلندمدت پایداری بخش کشاورزی را از بین میبرد. بنابراین عواملی همچون دارا بودن آب و هوای خشک و نیمهخشک، شوری یا آهکی بودن خاکها، کمبود مواد آلی در خاک، افت سطح آب، برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، رشد جمعیت و تغییرات نامناسب در نوع مالکیت زمین، کشاورزی در مناطق خشک و نیمهخشک ایران را با چالشهای فراوانی مواجه کرده است (فرشاد و زینک[4]، 2001). با توجه به این موارد و نیز عنایت به این موضوع که بخش کشاورزی ایران مولد 20 درصد درآمد ناخالص ملی است و معاش اغلب ساکنان روستاها که بیش از 45 درصد از جمعیت کشور را شامل میشود (دهقانپور، 1384)، از راه فعالیتهای کشاورزی تأمین میگردد، توجه به کشاورزی پایدار، حفظ منابع آب و خاک کشور و جلوگیری ازآلودگی زیستبومها و محیطزیست کشور دو چندان ضرورت مییابد. واقعیتهای مربوط به سیر قهقرایی محیطزیست حقیقتاً تکاندهنده است. برخی از این اطلاعات تا حدودی این وضعیت را روشن میکنند. بر اساس آمارهای موجود، سالانه 130هزار هکتار مرتع در ایران تخریب میشود، 480 هزار هکتار جنگل از بین میرود و 5/1 میلیارد تن خاک به صورت فرسایش تلف میشود. بعد اقتصادی این تخریب، به اندازهای است که سالانه معادل 390 هزار میلیارد ریال از ارزش مراتع، خاک و جنگلهای ایران بر اساس قیمتهای سال 1370 تخریب میشود (افراز، 1376). همچنین سالانه نزدیک به 30 درصد از مواد غذایی تولید شده در کشور در مراحل مختلف از بین میرود که با این مقدار ضایعات میتوان غذایی 15 میلیون نفر را تأمین نمود (کوچکی و همکاران، 1376). استان فارس که امروزه سکان دار کشاورزی نوین کشور شده، به دلیلی برخی بی توجهی ها به اصول پایداری کشاورزی و محیطزیست، علاوهبر قربانی شدن کشاورزی این استان در بحث پایداری موجب واردشدن صدمات جبرانناپذیری به منابع طبیعی و محیطزیست شده است. استان فارس از استانهای جنوبی و جزء مناطق خشک و نیمه خشک کشور بوده که با وسعت 122 هزار کیلومترمربع چهارمین استان از نظر وسعت در کشور میباشد. به دلیل گوناگونی آب و هوا و اختلاف درجه حرارت و میزان بارش و شرایط طبیعی این استان از نظر تولیدات و محصولات کشاورزی دارای تنوع فراوانی میباشد. استان فارس با سطح زیرکشت بالغ بر 998000 هکتار، 7/7 درصد از کل زیرکشت کشور را دارا است. این استان در تولید محصولات گروه غلات (گندم، جو، شلتوک و ذرت دانهای) و گروه سبزیجات (سیبزمینی، پیاز، گوجهفرنگی) به ترتیب با سهم 3/14و 2/10 درصد از تولید کل کشور دارای مقام اول در تولید این محصولات میباشد. در تولید محصولات صنعتی (پنبه، توتون و تنباکو)، حبوبات و محصولات جالیزی به ترتیب با 13/6، 05/10 و 98/4 درصد سهم از تولید کل کشور دارای مقام چهارم میباشد. همچنین فارس یکی از قطبهای تولید محصول ذرت بشمار میرود. به گونهای که این استان با 75/32 درصد سهم در تولید و 20/31 درصد سهم در سطح زیرکشت ذرت دانهای، دارای مقام نخست در تولید و سطح زیرکشت این محصول در کشور است (آمارنامه محصولات کشاورزی، 1384). به این ترتیب به دلیل وسعت زیاد کشت محصولات مختلف از جمله ذرت در سطح وسیعی از مزارع، اغلب کشاورزان استان بدون در نظر گرفتن میزان مورد نیاز گیاه، بیمهابا نهادههای گوناگونی از سموم و کودهای شیمیایی مورد استفاده قرار میدهند. از جمله این سموم میتوان به آترازین اشاره کرد. آترازینیکعلفکشانتخابیاستکهبهطوروسیعیدرمزارعذرتبرایکنترلبسیاریازعلفهایبرگپهن چمنیبکاربردهمیشود. با توجه به اینکه استان فارس یکی از تولیدکنندگان عمده ذرت در سطح کشور است، لیکن مسائل زیست محیطی شدیدی به دلیل پایداری در خاک و همچنین ورود به آبهای سطحی و زیرزمینی در این استان بوجود میآید. در حال حاضر میزان مصرف کود شیمیایی در کل کشور بیش از 5/3 میلیون تن و در استان فارس حدود 460 هزار تن میباشد که متوسط میزان مصرف در اراضی استان حدود 460 کیلوگرم در هکتار است ( حیدری و همکاران، 1389). به عنوان نمونه در بین سالهای 1353 تا 1372 در استان فارس مقدار مصرف کودهای شیمیایی از حدود 50 هزار تن به نزدیک 250 هزار تن افزایش داشته است که این رقم نشاندهنده روند فزاینده مصرف کودهای شیمایی در استان و ناپایداری نظام توسعه کشاورزی است (رضاییمقدم، 1376). همچنین نتایج مطالعه دهقانپور (1384) نشان داده است که کشاورزان منطقه مرودشت در مصرف سموم و کودهای شیمیایی در دو زراعت گندم و ذرت بصورت غیر بهینه و ناکارا عمل کردهاند. در این راستا، در مطالعهای در استان فارس، محققان نشان دادند که مصرف زیاد کودهای شیمایی در جهت افزایش تولید نبوده، بلکه ناشی از عدم آگاهی و اطلاع زارعین و بیتوجی آنان به جنبههای زیستمحیطی و پنداشتهای غلط آنان از تأثیرگذاری تصاعدی بر عملکرد ذرت بوده است (حیاتی، 1374 و کرمی، 1995). از آثار سوء مصرف بیش از حد سموم و کودهای شیمیایی میتوان به آلوده شدن آبها و خاکها، زیادی نیترات موجود در بافتهای گیاهی محصولات زراعی و باغی و همچنین کاهش کیفیت محصولات، کاهش مقاومت گیاه در برابر آفات و امراض و کاهش حاصلخیزی خاکها نام برد. از این رو حدود 70 درصد خاکهای استان دارای کربن آلی کمتر از یک درصد و تنها 6 درصد اراضی زراعی دارای کربن بیش از 5/1 درصد است. همچنین میزان برداشت از آب زیرزمینی بیش از 2 میلیارد متر مکعب بیشتر از تغذیه طبیعی آن است و به علت این برداشت بیش از حد از سفرههای آب زیرزمینی، 67 دشت از 99 دشت استان فارس دارای بیلان منفی هستند (گزارش منابع آب سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان فارس، 1379). بنابراین ضرورت پرداختن به مسئله پایداری کشاورزی و ارزیابی نظامهای کشاورزی استان فارس مورد تأکید قرار میگیرد. نظر به اینکه بخش کشاورزی از یک طرف با محدودیت منابع تولید روبرو بوده و از سوی دیگر تأمینکننده امنیت غذایی جمعیت در حال رشد میباشد، یکی از مهمترین اهداف سیاستگذاران در سطح کلان، دستیابی به خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی است. علاوه بر این، بایستی تعادل و توازنی بین جریان برداشت و بهرهبرداری از منابع تولید و تولید محصولات کشاورزی ایجاد شود. در واقع روند استفاده از منابع تولید باید به گونهای باشد که علاوه بر رفع نیازهای غذایی نسل کنونی، امنیت غذایی نسل آینده نیز تهدید نشود. این مسأله مبنای کشاورزی پایدار را تشکیل میدهد (کوچکی و همکاران، 1376). خودکفایی در زمینه محصولات کشاورزی همواره مورد توجه مدیران و برنامهریزان بوده و یکی از اساسیترین پایههای استقلال هر کشور به شمار میرود. این مهم نقش عمدهای در توسعه اقتصادی کشور دارد. این از نظر تأمین مواد غذایی، ایجاد و اشتغال، تأمین ارز، روابط آن با سایر بخشها و سهمی که در تولید ناخالص ملی دارد، در خور ملاحظه است (شفیعی و همکاران، 1385). از این رو خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی زمینهساز دستیابی به پایداری اقتصادی در هر جامعه است. که بقای اقتصادی یکی از ابعاد توسعه پایداری کشاورزی محسوب میشود. بسیاری از محققین در مطالعات خود پایداری یک نظام تولیدی را همان ثبات یا بقای اقتصادی در نظر گرفتهاند و به کمک معیارهای قابل حصولی مثل رسیدن به سطح حداکثر محصول با یک سطح از نهادهها یا استفاده از سطوح حداقل نهادهها برای دستیابی به یک سطحمطلوب از محصول، عملکرد یک سیستم تولیدی را مورد ارزیابی قرار دادهاند. ثبات اقتصادی با کارایی استفاده از منابع در جریان تولید در دوره زمانی معین ارتباط دارد (لال[5]، 1991). مسئله عدمکارایی استفاده از نهادهها از گستردهترین مسائل مربوط به پایداری میباشد. از این رو با توجه به شرایط کنونی بهترین و عملیترین راه افزایش تولید ذرت، بهبود کارایی و بدست آوردن محصول بیشتر از مجموعه ثابتی از عوامل تولید است. اندازهگیری کارایی تولید و رشد بهرهوری دارای سابقهای تاریخی در تحلیل تولید محصولات کشاورزی است. نتایج تحلیلهای مقایسهای تفاوتهای کارایی و بهرهوری در میان تولیدکنندگان، یکی از راههای شناخت قوت و ضعف وضعیت موجود کشاورزی میباشد (فریزر و هون[6]، 2001). افزایش کارایی و بهبود بهرهوری به منظور استفاده هر چه کمتر از منابع و نهادهها به عنوان یک عنصر کلیدی در میان عناصر سهگانه توسعه پایدار محسوب میشود. این عناصر عبارت از اهداف اقتصادی (رشد، عدالت، کارایی و اقتصاد سبز)، اهداف زیستمحیطی و اهداف اجتماعی است (رحیمی و صادقی، 1383). به تعبیر دیگر هر گونه بهبود در وضعیت نظامهای بهرهبرداری و نزدیک شدن به وضعیت مطلوب از لحاظ پایداری باعث صرفهجویی در مصرف نهادهها، افزایش بازدهی عوامل تولید، کاهش هزینههای تولید و به دنبال آن افزایش سودآوری و بهبود سطح زندگی زارعین و وضعیت محیطزیست میشود. بنابراین اعتقاد بر این است که بین کارایی فنی استفاده از نهادهها و پایداری کشاورزی رابطه مثبت و قوی وجود دارد (دی کوئیجر و همکاران[7]، 2002، ابای و همکاران[8]، 2004 و گامز و همکاران[9]، 2008). در اکثر قریب به اتفاق مطالعاتی که در زمینه محاسبه کارایی تا به حال انجام شده است، فرض بر این است که تکنولوژی تولید در تمام مزارع (بنگاه ها و یا مناطق) مورد مطالعه یکسان است. در حالیکه در مطالعات اخیر، فرض یکسان بودن تکنولوژیهای تولید و همچنین یکنواختی در مرزهای تولید مناطق مختلف کنار گذاشته شده است. (بتیس و رائو[10]، 2002 و رائو و همکاران[11]، 2003). در مناطق مختلف تولید کنندگان پتانسیل دستیابی به یک تکنولوژی یکسانی را ندارند. بر طبق نظرات کارشناسان، زارعین استان فارس در استفاده از نوع ارقام ذرت ، تاریخ کشت، سیستمهای آبیاری، مصرف کودهای حیوانی، زیستی و ریزمغذی، نوع ماشینآلات و همچنین توانایی مدیریتی متفاوت هستند. بنابراین به دلیل وجود تفاوت در شرایط محیطی و شکاف تکنولوژیهای تولید، پایداری کشاورزی در مناطق مختلف متفاوت خواهد بود. به طوریکه بر اساس مطالعهای که در سنجش پایداری نظام زراعی ذرتکاران استان فارس صورت گرفته است، بیش از نیمی (7/58%) از ذرتکاران دارای نظامهای «ناپایدار» و «نسبتاً ناپایدار» بودند و در مقابل 3/41% از آنها دارای نظامهای «نسبتاً پایدار» و «پایدار» هستند (صدیقی و روستا،1382). یافتههای مطالعه مذکور علاوه بر اینکه بیانگر وجود نظامهای مختلف پایداری کشاورزی در میان ذرتکاران استان فارس است، نشاندهنده عدم وجود دانش کشاورزی پایدار، عدم بکارگیری تکنیکهای کشاورزی پایدار ( نظیر رعایت و اجرای اصول تناوب زراعی، کاربرد انواع کودهای آلی و سبز، استفاده از کاه و کلش و بقایای گیاهی، کاربرد انواع شخم حفاظتی و غیره)، بکارگیری تکنولوژی های نامناسب در تولید، استفاده ناصحیح از سموم و کودهای شیمیایی و نیز عدمکارایی کشاورزان در استفاده از نهادهها در فرآیند تولید ذرت در استان فارس میباشد. از این رو به منظور لحاظ کردن تمامی تکنولوژیهای بکار گرفته شده از سوی کشاورزان و نیز برای اینکه سیستمهای مختلف پایداری کشاورزی در کل مناطق مورد مطالعه پوشش داده شود، میتوان از مفهوم متاتکنولوژی یا فرامرزی[12] برای مطالعه تفاوتهای منطقهای استفاده کرد و از این طریق شکاف تکنولوژی-پایداری مناطق محاسبه میشود. لذا به دلیل مسائلی از جمله بهرهوری پایین عوامل تولید، عدم کارایی فنی ذرتکاران، ضعف در مدیریت، عدم آگاهی زراعین و بیتوجهی آنان به جنبههای زیستمحیطی و عدم بهرهگیری تکنیکهای کشاورزی پایدار، تعیین و بررسی کارایی فنی و شکاف تکنولوژی-پایداری کشاورزی مزارع مختلف بر حسب نوع نظام پایداری مناطق از اهمیت ویژهای برخوردار است.
1-3- اهداف
1-4- فرضیات
[1]- Shepherd [2]- Hailu & Runge- Metzger [3]- Edwards et al. [4]- Frashad & Zinck [5]- Lal [6]- Fraser & Hone [7]- De Koeijer et al. [8]- Abay et al. [9]- Gomes et al. [10]- Battese & Rao [11]- Rao et al. [12]- Metafrontier |