یِاهو مارکت

فروشگاه یاهو

یِاهو مارکت

فروشگاه یاهو

جایگاه حوزه آسیا پاسیفیک در استراتژی آینده آمریکا ...

جایگاه حوزه آسیا پاسیفیک در استراتژی آینده آمریکا ...

جایگاه حوزه آسیا پاسیفیک در استراتژی آینده آمریکا ...

چکیده:

منطقه آسیا پاسیفیک از اهمیت و اولویت بالایی در سیاست خارجی آمریکا در طول جنگ سرد برخوردار بوده است. پایان جنگ سرد و تحولات پس از آن ازجمله وقایع 11 سپتامبر و اتخاذ استراتژی مبارزه با تروریسم باعث شد خاورمیانه مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا گردد و منطقه آسیا پاسیفیک از اولویت ایالات متحده خارج شود. با روی کار آمدن اوباما، آمریکا بار دیگر این منطقه را در اولویت اصلی سیاست خارجی خود قرار داده است. این پژوهش بدنبال بررسی چرایی این تغییر و چرخش مجدد آمریکا به منطقه آسیا پاسیفیک و جایگاه این منطقه در استراتژی آینده آمریکا بر اساس نظریات نوواقع گرایی و واقع گرایی نوکلاسیک می باشد. برای پاسخ به این سوال، این پژوهش ضمن بررسی تحولات تاریخی منطقه آسیا پاسیفیک و بازیگران و بحران های کلیدی آن، علل چرخش دوباره آمریکا به منطقه آسیا پاسیفیک و برنامه آن کشور برای حفظ برتری خود در این منطقه را مورد کنکاش قرار داده است. یافته اصلی این پژوهش این می باشد که منطقه آسیا پاسیفیک در آینده، کانون تحولات سیاسی ، اقتصادی و امنیتی و عرصه رقابت بین قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای بویژه آمریکا و چین بوده و مرکز ثقل استراتژیک جهان در حال انتقال به این منطقه می باشد، لذا از اولویت برتر در استراتژی آینده آمریکا برخوردار خواهد بود.

کلید واژه ها: استراتژی، توازن قوا، آسیا پاسیفیک، نو واقع گرایی، بحران ی مبارزه با تروریسم مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا را به له ئقایع

پیشگفتار :1

فصل اول

کلیات پژوهش4

1-1. طرح مسئله5

1-2. علل انتخاب موضوع7

1-4. سوالات تحقیق8

1-4-1. سوال اصلی8

1-4-2. سوال فرعی8

1-5. فرضیه8

1-6. متغیرهای تحقیق8

1-7. تعریف مفاهیم و اصطلاحات کلیدی9

1-8. ادبیات و پیشینه تحقیق و نوآوری آن11

1-9. روش تحقیق و شیوه گردآوری اطلاعات17

1-10. قلمرو تحقیق17

1-11. روش ها و فنون اجرای پژوهش17

1-12. محدودیت های تحقیق18

1-13. سازماندهی تحقیق18

فصل دوم

مطالعات نظری20

مقدمه:21

2-1. واقع گرائی22

2-2. سنت واقع گرائی کلاسیک22

2-3. نو واقع گرایی25

2-4. واقع گرائی نوکلاسیک28

2-4-1. واقع گرائی تدافعی28

2-4-2. واقع گرائی تهاجمی30

2-5تبیین استراتژی آمریکا در منطقه آسیا پاسیفیک بر اساس نظریات نو واقع گرا34

2-5-1. دیدگاه کنت والتز34

2-5-2. واقع گرائی تدافعی استفان والت و آینده مناسبات آمریکا و چین35

2-5-3. واقع گرایی تهاجمی جان میرشایمر و تقابل بین آمریکا و چین36

فصل سوم

جایگاه آسیا – پاسیفیک در معادلات جهانی(بررسی تاریخی)38

مقدمه:39

3-1. ویژگی های منطقه آسیا پاسیفیک40

3-2. اوضاع منطقه آسیا پاسیفیک قبل از جنگ جهانی دوم:43

3-2-1. عصر تمدن های سنتی43

3-2-2. عصر امپریالیسم43

3-3. منطقه آسیا پاسیفیک پس ازجنگجهانیدومودورانجنگسرد45

3-3-1. تحولات اواخر دهه 1940:46

3-3-2. امضاء معاهده صلح با ژاپن:47

3-3-3. تحولات دهه های 1950 و 196048

3-3-4. تحولات دهه های 1970 و 1980:50

3-4. وضعیت منطقه آسیا پاسیفیک پس از فروپاشیشورویوپایانجنگسرد:53

 

فصل چهارم

بازیگران اصلی و بحران های مهم در منطقه آسیا- پاسیفیک58

مقدمه:59

4-1. چین60

4-1-2. سیاست درهای باز چین و نتایج آن:62

4-1-3. نخبگان نسل سوم چین و چالشها64

4-1-4. نسل چهارم رهبران چین و صعود قدرت آن کشور65

4-2. ژاپن67

4-2-1. توانمندی اقتصادی ژاپن :68

4-2-2. چرخش در سیاست خارجی و امنیتی ژاپن70

4-3. بحران کره شمالی:74

4-3-1. تداوم بحران کره شمالی پس از جنگ سرد76

4-3-2. مذاکرات شش جانبه در باره کره شمالی78

4-3-3. علل تطویل بحران کره شمالی81

4-4. بحران تایوان:83

4-4-1. اولین بحران تنگه تایوان:83

4-4-2. دومین بحران تایوان:84

4-4-3. سومین بحران تایوان:84

4-5. اتحادیه ملل جنوب شرق آسیا(آ سه آن)89

4-5-1. اهداف آسه آن:90

4-5-2. نشست‌های آسه آن:90

4-5-3. فعالیت های آسه آن91

4-5-4. چشم انداز آینده آسه آن94

4-6. سازمان همکاری اقتصادی آسیا اقیانوسیه (اپک)95

4- 6-1. نقش آمریکا در شکل گیری اپک96

4-6-2. روند فعالیت های اپک97

4-6-3. ارزیابی و چشم انداز آینده اپک98

فصل پنجم

جایگاه آسیا پاسیفیک در استراتژی آمریکا101

مقدمه:102

5-1. جایگاه آسیا پاسیفیک در استراتژی آمریکا در دوره جنگ سرد103

5-2. جایگاه آسیا پاسیفیک در دوره خلاء استراتژیک آمریکا (دهه 1990)105

5-3. جایگاه آسیا پاسیفیک در استراتژی آمریکا در دوره بوش پسر106

5-4. جایگاه آسیا پاسیفیک در استراتژی آمریکا در دوره باراک اوباما109

5-5. عوامل موثر در چرخش دوباره آمریکا به سمت آسیا پاسیفیک:112

5-5-1. ظهور چین112

5-5-1-1. برداشت آمریکا از چین113

5-5-1-2. برداشت چین از آمریکا116

5-5-2. ارتقاء جایگاه آسیا- پاسیفیک در سیاست بین الملل120

5-5-3. توانمندی های اقتصادی آسیا پاسیفیک123

5-5-3-1. روابط اقتصادی آمریکا و چین:125

5-5-3-2. روابط اقتصادی آمریکا با اتحادیه آسه آن126

5-5-3-3. روابط اقتصادی آمریکا و ژاپن128

5-6. آسیا پاسیفیک در استراتژی آینده آمریکا129

5-6-1. تقویت حضور نظامی- امنیتی آمریکا129

5-6-2. تقویت مناسبات اقتصادی آمریکا با متحدان منطقه ای133

5-6-3. ابتکار مشارکت ترانس پاسفیک (TPP )136

جمع بندی و نتیجه گیری142

منابع و مآخذ155

پیشگفتار :

منطقه آسیا پاسیفیک بخشی از جهان است که تعاریف متفاوتی دارد. ولی عموماً شامل بخشی از شرق آسیا، جنوب آسیا، آسیای جنوب شرقی و اقیانوسیه می شود. وجود تنگه ها، مجمع الجزایر، آبراه ها، شبه جزایر، و جزایر متعدد، موقعیت استراتژیک پیچیده ای را برای این منطقه بوجود آورده است. شرقآسیاو منطقه آسیائی اقیانوس آرام از دیرباز صحنه برخورد منافع متعارض و عرصه رقابت قدرت های بزرگ زمان بودهو موقعیت خاصی را از لحاظ استراتژیک و اقتصادی در سیاست جهانی و روابط بین المللی احراز نموده است. سه اقتصاد بزرگ دنیا ( آمریکا، چین و ژاپن ) در این منطقه قرار دارند و سه قدرت از پنج قدرت هسته ای دنیا( آمریکا، روسیه و چین ) در این منطقه واقع شده اند. تحولاتدهه هایاخیردرنظامبینالمللکهباشاخصههایجهانیشدن، منطقهگرایی وتوجهجدیبهرشداقتصادیهمراهبودهاست،شرایطجدیدیرا برایاین منطقه رقمزده است.

منطقه آسیا پاسیفیک پس از جنگ جهانی دوم و در خلال جنگ سرد شاهد تحولات گوناگونی بوده است. ویژگی مهم همه این تحولات وجود قدرت های فرامنطقه ای و نقش و تاثیر آنها بر شکل گیری تحولات این حوزه می باشد. عمده ترین قدرت فرامنطقه ای که همواره بیشترین نقش و تاثیر را در تمامی تحولات این منطقه داشته است، ایالات متحده آمریکا می باشد. در واقع نظم شکل گرفته در این منطقه در دوره جنگ سرد نظم تحت رهبری آمریکا و مبتنی بر مناسبات آمریکا با شرکای استراتژیکی اش بوده است. بر این اساس کشورهای متحد آمریکا از حمایت امنیتی و دسترسی به بازار این این کشور برخوردار بوده اند و آمریکا نیز در مقابل از شرکای استراتژیک خود در خط مقدم مبارزه با کمونیسم و حضور ژئوپولتیک در منطقه بهره برداری نموده است.

پایان جنگ سرد باعث بروز آشفتگی در سیاست خارجی آمریکا در منطقه شد. سیاست ایالات متحده در این دوره نسبت به وقایع و رویدادهای بین المللی واکنشی بود و از استراتژی تعریف شده ای تبعیت نمی کرد. این وضعیت درخصوص منطقه آسیا پاسیفیک نیز مصداق داشت. به قدرت رسیدن نومحافظه کاران در سال 2000 و وقایعی که در آغاز هزاره سوم به وقع پیوست، رقم زدن استراتژی کلان نوینی به وسیله رهبران آمریکا را ضرورت بخشید. لذا مبارزه با کمونیسم که در آغاز دهه 1990 به محاق تاریخ پرتاب شد، در آغازین سال های هزاره جدید با استراتژی کلان مبارزه با تروریسم جایگزین شد. استراتژی مبارزه با تروریسم مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا را به خاورمیانه کشاند. ناکامی آمریکا در دستیابی به اهداف خود در خاورمیانه، بحران در اقتصاد آمریکا و اوج گیری نارضایتی افکار عمومی نسبت به وضع موجود، موجد دگرگونی دیگری در سیاست خارجی آمریکا گشت و باراک اوباما با وعده تغییر، نماد و نمود این دگرگونی در سیاست گذاری خارجی ایالات متحده شد.

پس از انتخاب مجدد باراک اوباما بر مسند ریاست جمهوری شاهد نوعی چرخش محسوس در معطوف شدن نگاه ایالات متحده به آسیای شرقی هستیم. سخن از تمرکز بر آسیا بیان رویکرد نو و متفاوتی را به تصویر می کشد که معانی و مفاهیم گوناگونی در ذهن بازیگران در داخل و خارج آمریکا به وجود آورده که از آن جمله تصور ثقل گرایی آسیایی می باشد. سیاست بازگشت به آسیا و پاسفیک اوباما، سیاستی چند بعدی است که از ملاحظات اقتصادی، سیاسی و استراتژیک آمریکا در منطقه نشات می گیرد. آمریکا با پیاده کردن و دنبال کردن این سیاست بدنبال افزایش حضور سیاسی، امنیتی و اقتصادی خود در حوزه آسیا پاسیفیک و تقویت روابط با متحدان و شرکای منطقه ای و تعمیق تعامل با نهادهای چند جانبه و مدیریت روابط با چین می باشد.

در تحقیق کنونی، ابعاد مختلف سیاست جدید آمریکا و چرخش دوباره آن کشور به سمت آسیا پاسیفیک مورد بررسی قرار خواهد گرفت. تمرکز تحقیق کنونی عمدتاٌ بر دوره اوباما و سیاست بازگشت به آسیا پاسیفیک او بوده و تلاش دارد تا بر اساس وضعیت جدید به تبیین جایگاه حوزه آسیا پاسیفیک در استراتژی آمریکا و چشم انداز آینده آن بپردازد. از آنجائیکه نقش برخی از بازیگران و بحران های این منطقه در استراتژی های گذشته و کنونی آمریکا تاثیر گذار بوده اند، لذا در این پژوهش به برخی از آنها پرداخته خواهد شد. در این راستا به مسائل و تحولات دو قدرت بزرگ منطقه یعنی چین و ژاپن، دو نهاد مهم منطقه ای ( آسه آن و اپک) و دو بحران مهم و موثر در سیاست این منطقه یعنی بحران های کره شمالی و تایوان پرداخته خواهد شد.

تاثیرگذاری حوزه آسیا پاسیفیک بر معادلات امنیتی منطقه ای و بین المللی و بویژه وجود قدرت های نوظهور در منطقه، اهمیت آن را در معادلات امنیتی و خط مش های استراتژیکی کشورهای دیگر نیز افزایش داده است. لذا بررسی تحولات این حوزه و شناخت عمیق تر رویدادها و روندهای موجود آن از ضرورت غیرقابل انکاری برخوردار است. افزایش شناخت و درک تحولات این حوزه برای جمهوری اسلامی ایران نیز به لحاظ جایگاه آن منطقه در سیاست خارجی کشورمان ضرورت دارد. از آنجائیکه این منطقه جایگاه مهمی در سیاست خارجی کشورمان داشته و بخش مهمی از مبادلات اقتصادی و انرژی ما با این حوزه صورت می پذیرد، لذا توجه به روندهای موجود و چشم انداز تحولات آتی این منطقه برای کشورمان از اهمیت بالائی برخوردار بوده و هرگونه تغییر و تحول در مناسبات منطقه ای در این حوزه، پیامدهای مستقیم و غیر مستقیم بر مناسبات کشورمان با بازیگران این منطقه بدنبال خواهد داشت.

فصل اول

کلیات پژوهش

1-1. طرح مسئله

برای بیش از نیم قرن، نظم منطقه ای در منطقه آسیا پاسیفیک بر محور مناسبات استراتژیک آمریکا و شرکای آسیایی اش بوده است. این منطقه پس از جنگ جهانی دوم و در خلال جنگ سرد شاهد تحولات گوناگونی شامل جنگ، ناآرامی های سیاسی، دمکراسی سازی، بحران های منطقه ای و توسعه اقتصادی بوده است. در کنار این مسائل یک واقعیت اساسی نیز وجود دارد و آن نظم تحت رهبری آمریکا و مبتنی بر مناسبات آمریکا با شرکای استراتژیکی اش بوده است. بر این اساس کشورهای متحد آمریکا از حمایت امنیتی و دسترسی به بازار این این کشور برخوردار بوده اند و آمریکا نیز در مقابل از شرکای استراتژیک خود در خط مقدم مبارزه با کمونیسم و حضور ژئویولتیک در منطقه بهره برداری نموده است.

سیستم اتحاد آمریکا با کشورهای منطقه آسیا پاسیفیک بویژه معاهده امنیتی آمریکا با ژاپن نقش مهمی در تثبیت امنیت منطقه داشت. اتحاد آمریکا با ژاپن مشکلات امنیتی ژاپن را حل کرد و باعث شد ژاپن از توسعه توان نظامی خود در دوره پس از جنگ دوری گزیند. این شرایط باعث شد همسایگان ژاپن از تهدیدات این کشور در امان باشند و بسیاری از معماهای امنیتی منطقه حل شوند. حتی چین نیز از اتحاد آمریکا و ژاپن منتفع شد و باعث شد دلمشغولی های امنیتی چین درخصوص ظهور دوباره یک ژاپن تهدید کننده، کمتر شود.

در طول جنگ سرد آمریکایی ها همواره این موضوع را عیان کرده اند که امنیت آمریکا از سواحل کالیفرنیا آغاز نمی شود بلکه از سواحل غربی اقیانوس آرام و ماورای آن آغاز می شود. لذا همواره منطقه آسیا پاسیفیک برای آنها از اهمیت بالائی برخوردار بوده و از طریق ترتیبات و سازو کارهای امنیتی بدنبال حضور در این منطقه بوده اند. شرکت در جنگ های منطقه ای در ویتنام و کره، مشارکت در ترتیبات امنیتی در حوزه آسیا پاسیفیک ، اتحاد های امنیتی راهبردی با ژاپن و کره جنوبی، تاسیس پایگاههای نا ژاپن و کره ه اسیا پاسیفیک ، رهای امنیتی بدنبال حضور در این منطقه بوده اند.ظامی در کشورهای منطقه ، دادن تعهدات امنیتی به تایوان و برقراری مناسبات استراتژیک با کشورهای جنوب شرقی آسیا بخشی از اقدامات آمریکا برای تثبیت حضور خود و برقراری توازن قوا در منطقه بوده است. آمریکایی ها همواره بدنبال اطمینان از این امر بوده اند که هیچ قدرتی نتواند توازن قوا را به نفع خود و به ضرر آمریکا در این منطقه به هم بزند.

پایان جنگ سرد باعث بروز آشفتگی در سیاست خارجی آمریکا در منطقه شد. سیاست ایالات متحده در این دوره نسبت به وقایع و رویدادهای بین المللی واکنشی بود و از استراتژی تعریف شده ای تبعیت نمی کرد. این وضعیت درخصوص منطقه آسیا پاسیفیک نیز مصداق داشت. به قدرت رسیدن نومحافظه کاران در سال 2000 و وقایعی که در آغاز هزاره سوم به وقع پیوست، رقم زدن استراتژی کلان نوینی به وسیله رهبران آمریکا را ضرورت بخشید. لذا مبارزه با کمونیسم که در آغاز دهه 1990 به محاق تاریخ پرتاب شد، در آغازین سال های هزاره جدید با استراتژی کلان مبارزه با تروریسم جایگزین شد. با اتخاذ استراتژی مبارزه با تروریسم، مرکز ثقل سیاست خارجی آمریکا در دهه های آغازین هزاره سوم به خاورمیانه انتقال یافت. این امر پیامدهای زیادی برای سیاست آمریکا در دیگر نقاط دنیا داشت. از جمله مناطقی که تحت تاثیر قرار گرفت منطقه آسیا پاسیفیک بود که از الویت های سیاست خارجی این کشور خارج گردید.

ناکامی بوش در دستیابی به اهداف خود در خاورمیانه، بحران در اقتصاد آمریکا و اوج گیری نارضایتی افکار عمومی نسبت به وضع موجود، موجد دگرگونی دیگری در سیاست خارجی آمریکا گشت و باراک اوباما با وعده تغییر، نماد و نمود این دگرگونی در سیاست گذاری خارجی ایالات متحده شد. پس از انتخاب مجدد باراک اوباما بر مسند ریاست جمهوری شاهد نوعی چرخش محسوس در معطوف شدن نگاه ایالات متحده به آسیای شرقی هستیم. سخن از تمرکز بر آسیا[1] بیان رویکرد نو و متفاوتی را به تصویر می کشد که معانی و مفاهیم گوناگونی در ذهن بازیگران در داخل و خارج آمریکا به وجود آورده که از آن جمله تصور ثقل گرایی آسیایی با ثقل زدایی از خاورمیانه[2] می باشد. اوباما در 5 ژانویه 2012 ، استراتژی جدید نظامی این کشور را تحت عنوان «بازبینی استراتژی دفاعی» اعلام کرد که مهم ترین ویژگی آن تمرکز بر منطقه آسیا پاسیفیک یا ثقل گرایی آسیایی است که به معنای اولویت یافتن مجدد این منطقه در استراتژی آمریکاست.

سیاست بازگشت به آسیا و پاسفیک اوباما، سیاستی چند بعدی است که از ملاحظات اقتصادی، سیاسی و استراتژیک آمریکا در منطقه نشات می گیرد. این استراتژی همچنین در راستای اطمینان بخشی به دوستان و متحدان آمریکا در منطقه است که نگران رشد چین می باشند و بیانگر آن است که قدرت آمریکا بعد از یک دهه درگیر بودن در جنگ عراق و خاورمیانه رو به افول نگذاشته است، بلکه آمریکا با پیاده کردن و دنبال کردن این استراتژی، حضور سیاسی و دیپلماتیک خود در منطقه را افزایش خواهد داد و به تقویت روابط با متحدان و شرکای منطقه ای و تعمیق تعامل با نهادهای چند جانبه و مدیریت روابط با چین خواهد پرداخت. در تحقیق کنونی ابعاد مختلف این استراتژی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در تحقیق کنونی تلاش خواهد شد تا با تکیه بر رویکرد جدید آمریکا به این منطقه که در سیاست بازگشت به آسیا- پاسیفیک اوباما متجلی گردیده است به تبیین جایگاه حوزه آسیا پاسیفیک در استراتژی آینده آمریکا بپردازد.

1-2. علل انتخاب موضوع

تاثیرگذاری منطقه آسیا پاسیفیک بر معادلات امنیتی منطقه ای و بین المللی و بویژه وجود قدرت های نوظهور در منطقه، اهمیت آن را در معادلات امنیتی و خطی مش های استراتژیکی دیگر بازیگران بخصوص آمریکا بیش از پیش افزایش داده است. بررسی تحولات حوزه آسیا-پاسیفیک به لحاظ جایگاه آن منطقه در سیاست خارجی کشورمان نیز از ضرورت غیرقابل انکاری برخوردار می باشد و منافع ملی ما بنحوی با تحولات این حوزه گره خورده است. از آنجائیکه این منطقه جایگاه مهمی در سیاست خارجی کشورمان داشته و بخش مهمی از مبادلات اقتصادی و انرژی ما با این حوزه صورت می پذیرد، لذا توجه به روندهای موجود و چشم انداز تحولات آتی این منطقه برای کشورمان از اهمیت بالائی برخوردار می باشد. ازجمله دلایل دیگر انتخاب موضوع تحقیق پیش رو جدید بودن موضوع و علاقه مندی خاص پژوهشگر به تحولات این منطقه می باشد.

1-3. هدف و ضرورت پژوهش

هدف این پژوهش بررسی جایگاه آسیا پاسیفیک در استراتژی آینده آمریکاست. از آنجائیکه این منطقه بسرعت در حال توسعه بوده و اکثر قریب به اتفاق تحلیل گران، این منطقه را کانون تحولات مربوط به ثروت و قدرت می دانند، لذا بررسی تحولات و روندهای موجود این منطقه و فرایندهای آتی آن از ضرورت غیر قابل انکاری برخوردار است.

1-4. سوالات تحقیق

1-4-1. سوال اصلی

حوزه آسیا پاسیفیک در استراتژی آینده آمریکا از چه جایگاهی برخوردار می باشد؟

1-4-2. سوال فرعی

مبانی نظری استراتژی جدید آمریکا در حوزه آسیاپاسیفیک چه می باشد؟

حوزه آسیا پاسیفیک در معادلات جهانی از چه جایگاهی برخوردار می باشد؟

کشورها و بازیگران کلیدی منطقه آسیا پاسفیک کدامند؟

چه عواملی باعث چرخش دوباره آمریکا به منطقه آسیا پاسیفیک گردیده اند؟

1-5. فرضیه

حوزه آسیا- پاسیفیک با جود قدرت های نوظهور در منطقه و برخورداری از ویژگی های اقتصادی، سیاسی و امنیتی، صحنه بازیگری قدرت های بزرگ و منطقه ای بویژه سه قدرت بزرگ آمریکا ، چین و ژاپن خواهد بود و به نظر می رسد مرکز ثقل استراتژیک جهان در حال حرکت به سوی آسیا پاسیفیک می باشد. لذا این منطقه از اولویت برتر در استراتژی آینده آمریکا برخوردار می باشد.

1-6. متغیرهای تحقیق

متغیر وابسته: استراتژی آینده آمریکا

متغیر مستقل: تحولات حوزه آسیا پاسیفیک

1-7. تعریف مفاهیم و اصطلاحات کلیدی

آسیا پاسیفیک : منطقه آسیا پاسیفیک بخشی از جهان است که تعاریف متفاوتی دارد. ولی عموماً شامل بخشی از شرق آسیا، جنوب آسیا، آسیای جنوب شرقی و اقیانوسیه می شود. این منطقه ممکن است شامل روسیه و برخی از کشورهای ساحل شرقی اقیانوس آرام مثل کانادا، مکزیک، شیلی و پرو نیز بشود چنانکه در برخی از مطالب منتشره، این کشورها را نیز در قلمرو جغرافیایی این منطقه قرار داده اند. ولی در عین حال مطابق آنچه که در بیشتر متون منتشره در خصوص محدوده جغرافیایی این منطقه آمده کشورهای واقع در شرق و جنوب شرقی آسیا و اقیانوسیه قلمرو اصلی آسیا پاسیفیک را تشکیل می دهند. وجود تنگه ها، مجمع الجزایر، آبراه ها، شبه جزایر، و جزایر متعدد، موقعیت استراتژیک پیچیده ای را برای این منطقه بوجود آورده است(Wikipedia)

توازن قوا: واژه توازن قوا[3]یکی از پرسابقه و پرکاربردترین واژه‌های مربوط به روابط بین‌الملل به ویژه در نظریه‌های واقع گرا می‌باشد.نظریه توازن قوا بر این اصل استوار است که امنیت بین المللی زمانی افزایش می‌یابد که قدرت نظامی به نحوی توزیع شده باشد که هیچ دولتی به اندازه‌ای که توانایی تفوق آمدن بر دیگر دولت‌ها را داشته باشد، قدرتمند نباشد(مشیرزاده 1389: 101). این نظریه پیش بینی می‌کند که اگر یک دولت، قدرت فوق العاده زیادی داشته باشد از قدرت خود استفاده می‌کند و به کشورهای ضعیف حمله می‌کند. این امر موجب می‌شود دولت‌هایی که در معرض خطر هستند برای پیوستن به ائتلاف‌های تدافعی انگیزه پیدا کنند. بر اساس گفته مورگنتا از نظریه پردازان واقع گرا، اشتیاق چند کشور برای کسب قدرت که هریک تلاش می کند وضع موجود را حفظ یا برهم زند، ضرورتاً به یک شکل بندی قدرت که موازنه قوا خوانده می شود، می انجامد. به اعتقاد وی سیستم موازنه قوا نه تنها اجتناب ناپذیر بوده بلکه اصولاً عاملی ثبات بخش در روابط بین الملل است(شیهان 1388: 34).

استراتژی: واژه استراتژی که از کلمه یونانی استراتگوس[4] گرفته شده است در وهله نخست بیش از آنکه واژه ای سیاسی تلقی شود اصطلاحی نظامی بنظر می رسد. در سطح نظامی استراتژی را هنر و علم به کارگیری منابع در جنگ و در راستای تامین بیشترین حمایت از سیاست های ملی در جهت افزایش احتمال نیل به پیروزی و پیامدهای مساعد آن تعریف می کنند.( ازغندی و روشندل 1390: 6-5). . استراتژی در معنای اصطلاحی جدید به این صورت تعریف میشود: فن و علم توسعه و به کارگیری قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ملت در صورت لزوم در زمان جنگ و صلح، به منظور تأمین حداکثر پشتیبانی از سیاستهای ملی و افزایش احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای کسب پیروزی و کاهش احتمال شکست(لطفیان 1384: 5-1). استراتژی در تفکر نوین یک موضوع نظامی نیست بلکه در هر حال عنصر ذاتی هنر حکومت داری است. در جهان امروز استراتژی هنر کنترل و بهره وری از منابع یک دولت یا ائتلافی از دولت هاست که نیروهای مسلح آن را نیز شامل می شود و هدف آن پیشبرد منافع حیاتی و حفظ این منافع در مقابل دشمنان بالقوه و بالفعل یا حتی صرفاً مفروض است(ازغندی و روشندل 1390: 11).

نو واقع گرائی[5]: واقع گرائی در اوائل دهه 1980 به عللی نظیر ورود جنگ سرد به مرحله نوین و رقابت تسلیحاتی میان شرق و غرب ، در واکنش به رفتارگرایی و نیز اندیشه های افراطی و موضوع وابستگی متقابل، تجدید حیات یافت که از آن به نو واقع گرائی یاد می شود. نوواقع گرایی بیشتر مبتنی بر نظریات کنت والتز و بویژه اثر مهمش با نام نظریه سیاست بین الملل می باشد. نوواقع گرائی خیلی از ویژگی های واقع گرائی کلاسیک نظیر دولت به عنوان بازیگر اصلی صحنه سیاست بین الملل و قدرت را به صورت مفهوم تحلیلی- محوری حفظ نموده ، ولی عمدتاً توجهات را به مختصات نظام بین المللی دولت ها معطوف می کند، نه به واحدهای متشکل آن. (قوام 1389: 84)

نوواقع گرائی را می توان بیش از هرچیز تلاشی برای علمی کردن واقع گرائی دانست. در شرایطی که واقع گرائی کلاسیک متهم به آن بود که سنت گرا و غیر علمی است، برخی از واقع گرایان تلاش کردند روایتی علمی از واقع گرایی عرضه کنند که با معیارهای علمی مرسوم انطباق داشته باشد. به علاوه واقع گرایی از نظر عدم توجه به مسائل اقتصادی نیز مورد انتقاد قرار داشت. در نتیجه یکی دیگر از حوزه های مورد توجه نوواقع گرائی مسائل اقتصادی بین المللی بود. در حوزه اقتصادی می توان رابرت گیلپین و استفن کراسنر را مهم ترین نظریه پردازان واقع گرائی دانست که مسائل اقتصادی و نهادهای بین المللی را مدنظر قرار دادند و کوشیدند تا توضیحی واقع گرایانه از آنها ارائه کنند.( مشیر زاده 1389: 108)

بحران: در هر نوع سیستم سیاسی بین المللی، عوامل متغیر تشکیل دهنده آن می بایست در حدود و قلمرو معینی نگهداری و حفاظت شود. در غیر اینصورت، حالت تعادل سیستم به هم می خورد تا جایی که امکان اضمحلال کامل آن و جایگزینی سیستم دیگری به جای آن وجود دارد. یک بحران عبارت است از وضعیتی که نظم سیستم اصلی یا قسمت هایی از آن را که سیستم فرعی می نامند مختل کرده و پایداری آن را به هم زند. به زبان دیگر یک بحران وضعیتی است که تغییر ناگهانی در یک یا چند قسمت از عوامل متغیر سیستم به وجود می آورد. از آنجاکه بحران ها یک یا چند عامل و عنصر بنیادی روابط بین بازیگران صحنه سیاست بین المللی را هدف قرار می دهند، ضرورتاً قادرند دگرگونی های عمده ای در سیستم بین المللی به وجود آورند. شدت و ضعف این دگرگونی ها بستگی به عوامل تشدید کننده یا عناصر مخففه بحران و تکنیک های موجود برای مدیریت و مهار بحران ها دارد( کاظمی 1366: 14-13).

1-8. ادبیات و پیشینه تحقیق و نوآوری آن

«رشد اقتصادی چین و تاثیرات آن بر جایگاه آمریکا در نظام بین الملل تا سال 2025» عنوان پایان نامه آقای سید صمد سعیدی در کارشناسی ارشد روابط بین الملل دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی است. پژوهشگر در این اثر به سیر تحولات روابط بین آمریکا و چین پرداخته و مناسبات این دو قدرت را در سه دوره قبل از جنگ سرد، دوره جنگ سرد و پس از جنگ سرد مورد بررسی قرار داده است. بخش عمده این پایان نامه به چین پرداخته و عمدتاً جایگاه اقتصادی چین در صحنه اقتصاد بین الملل و توانمندی های اقتصادی آن و پیامدهای آن بر جایگاه بین المللی آمریکا را بررسی نموده است. هرچند بخش هایی از این اثر با پژوهش حاضر همپوشانی دارد ولی عمدتاً متمرکز بر چین بوده و به منطقه آسیا پاسیفیک کمتر پرداخته شده است.

« بررسی تطبیقی سیاست خارجی بوش و اوباما در قبال چین» عنوان پایان نامه خانم آزاده یاسائی در کارشناسی ارشد روابط بین الملل دانشکده علوم سیاسی داشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی است. پژوهشگر در این اثر شباهت ها و تفاوت های سیاست خارجی این دو رئیس جمهور آمریکا در قبال چین را مورد بررسی قرار داده است. ایشان در این اثر به این نتیجه رسیده که هر دو رئیس جمهور در مقابل چین تعامل سیاسی، همگرایی اقتصادی و مهار استراتژیک را در سیاست خارجی خود دنبال کرده اند و تفاوت آنها در الویت قرار دادن یکی از سه رکن مذکور می باشد. پژوهش مذکور نیز بیشتر متمرکز بر مناسبات آمریکا با چین بوده و از آن جهت که نگاه کلان آن به چین و نه حوزه آسیا پاسیفیک می باشد با پژوهش حاضر متفاوت می باشد.

کتاب سیاست خارجی قدرت های بزرگ نوشته خانم بهاره سازمند، از انتشارات موسسه فرهنگی ابرار معاصر تهران(1390) به بررسی سیاست خارجی قدرت های بزرگ پس از جنگ سرد پرداخته است. مولف این اثر، مولفه های تاثیرگذار بر سیاست خارجی قدرت های بزرگ و نمودهای سیاست خارجی آنها را مورد بررسی قرار داده است. این اثر از آنجا که به تعاملات و چالش های آمریکا با چین و ژاپن بعنوان دو قدرت بزرگ منطقه آسیا یاسیفیک می پردازد ارزشمند است ولی در عین حال تحولات چند سال اخیر در مناسبات این قدرت ها را شامل نمی شود.

کتاب آسیا ویژه مسائل امنیتی شرق آسیا از انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران (1382)حاوی چند مقاله درخصوص همکاری های امنیتی این حوزه می باشد. در این کتاب سه مقاله مرتبط با پژوهش حاضر درج گردیده است. سازمان همکاری اقتصادی آسیا پاسیفیک( اپک) نوشته آقای نوذر شفیعی، نگاهی به مسائل امنیتی شبه جزیره کره نوشته آقای محمود بلند اختر و استراتژی امنیت ملی چین و تاثیر آن بر مسائل امنیتی شبه جزیره کره نوشته حسین مهری تبریزی به تشریح چالشهای امنیتی شبه جزیره کره و نقش آمریکا در آنها پرداخته است.

کتاب آسیا 2 ویژه بحران های آسیا از انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران(1383) شامل مجموعه مقالاتی درخصوص مهم ترین بحران های قاره آسیا می باشد. مقاله بحران اقتصادی و انسانی در کره شمالی نوشته محمود بلند اختر و دورنمای همکاری های آمریکا و چین در آسیا نوشته محمد مهدی غفاری، تحولات در این منطقه و جایگاه آمریکا در تحولات این حوزه را بررسی می کند.

کتاب کانون های بحران در آسیا از انتشارات پژوهشکده تحقیقات راهبردی و تدوین شده توسط محمود واعظی (1390) به بررسی چند بحران مهم آسیا بویژه بحران های کره شمالی و تایوان از ابعاد مختلف می پردازد. ویژگی این مقالات پرداختن به نقش امریکا در تطویل بحران های مذکور می باشد.

کتاب اژدهای شکیبا، چین؛ دیروز، امروز، فردا ، نوشته فریدون وردی نژاد، ابوالفضل علمایی فر و شهرام قاضی زاده(1390) به بررسی سیر تحولات چین از زمان باستان تا عصر حاضر و چگونگی توسعه اقتصادی چین و تبدیل شدن به قدرتی نوظهور در عرصه بین الملل می پردازد . این کتاب به لحاظ پرداختن به چین به عنوان یکی از بازیگران مهم در استراتژی آمریکا مورد استفاده این پژوهش قرار گرفته است.

کتاب منطقه گرایی و هویت مشترک در جنوب شرقی آسیا نوشته خانم بهاره سازمند از انتشرات دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی(1388) به بررسی آسه آن به عنوان یکی از نهادهای مهم منطقه ای در منطقه آسیا پاسفیک پرداخته و به علل تداوم و گسترش آسه آن در ابعاد امنیتی و اقتصادی می پردازد.

کتاب معمای امنیت و چالشهای جدید غرب نوشته حسین سیف زاده از انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی(1388) به بررسی چالشهای امنیتی کشورهای شمال پرداخته و در این راستا در بخشهایی از این کتاب به بررسی تهدیدات ناشی از کثرت گرایی و رشد اقتصادی آسیا به ویژه شرق این قاره پرداخته و به نگرانی آمریکا و نظام بین المللی غرب محور در خصوص بر هم خوردن توازن قوا در این منطقه و تلاش غربی ها برای مهار این روند از طریق نهادهای اقتصادی و مالی بین المللی همچون صندوق بین المللی پول می پردازد.

کتاب آمریکا 10 ویژه بررسی اسناد استراتژی امنیت ملی آمریکا پس از جنگ سرد از انتشارات موسسه ابرار معاصر تهران(1390) می باشد . این کتاب طی سلسله مقالاتی، استراتژی امنیت ملی روسای جمهور آمریکا در دوره پس از جنگ سرد را مورد کنکاش قرار داده است. در این کتاب اسناد استراتژی امنیت ملی آمریکا در دولت بوش پسر نوشته دکتر مجید عباسی اشلقی و نیز استراتژی امنیت ملی آمریکا در دوره باراک اوباما نوشته خانم مهسا ماه پیشائیان تشریح گردیده است.

مقاله تقابل سرد در آسیا؛ پیامد رویکرد نظامی جدید آمریکا در آسیا پاسیفیک نوشته عباس عراقچی و مهدی سبحانی در فصلنامه روابط خارجی(1391) به بررسی رویکرد آمریکا برای مهار چین پرداخته است. بر اساس این مقاله چین طی دهه گذشته به شدت رشد کرده و پیش‌بینی می‌شود طی دهه‌های آتی، این رشد تداوم پیدا کند. لذا امریکا نگران است که رشد فزاینده اقتصاد چین در خدمت نیروی نظامی آن کشور قرار گیرد و چین را به هژمون در آسیا با ظرفیت هژمونی در جهان تبدیل کند که در هر دو حالت، تهدید کننده منافع آمریکا و متحدان آن در آسیا- پاسیفیک خواهد بود. آمریکا برای رفع و یا کاهش این نگرانی در نظر دارد حضور نظامی خود در آسیا - پاسیفیک را تقویت کرده و از طریق مهار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی چین موازنه جدیدی از قدرت در آسیا برقرار نماید.

مقاله استراتژی آمریکا و چین در منطقه آسیا- پاسیفیک، همکاری و تعارض نوشته خانم رویا خضری در فصلنامه سیاست خارجی(1390) به تلاش آمریکا برای مهار چین می پردازد. بر اساس این مقاله آمریکا می کوشد همسایگان چین را در شبکه‌ای همفکر گرد هم آورده و مجموعه‌ای پدید آورد که دارای یک نگاه یکسان نظامی به چین باشند. در واقع پنتاگون در مسیری گام برمی دارد که نهایتاً چین را یک خطر جدی و محسوس معرفی کند و ضرورت مهار چین را مطرح نماید که هم از دیدگاه اقتصادی و هم نظامی مشکل ساز شده است.

از همین نویسنده مقاله «استراتژی چین و آمریکا در دریای جنوبی چین» در فصلنامه سیاست خارجی(1391) به موضوع افزایش قدرت اقتصادی و نظامی چین و افزایش تحرکات دریایی آن کشور که باعث افزایش اختلاف چین با کشورهای پیرامونی بر سر دریای جنوبی چین گردیده، پرداخته است. مولف در این مقاله اینگونه نتیجه گیری نموده که در صورتی که چین از از توان نظامی خود برای برای برهم زدن وضع موجود استفاده کند آمریکا آن را تهدیدی برای امنیت خود و تعهدات بین المللی اش ارزیابی خواهد کرد و درصدد متوازن کردن چین برخواهد آمد.

مقاله سوم خانم رویا خضری با عنوان «جایگاه آسیا پاسیفیک در معادلات راهبردی جدید آمریکا با تاکید بر نقش ژاپن» در فصلنامه سیاست خارجی (1392) به استراتژی جدید آمریکا در دوره اوباما مبنی اولویت آسیا در سیاست راهبردی آمریکا پرداخته است. مولف معتقد است در شکل گیری استراتژی «بازگشت به آسیا و پاسفیک[6] » اوباما، ژاپن نقش مهمی داشته و این کشور بعنوان یکی از مهمترین شرکای اقتصادی و متحد امنیتی- دفاعی آمریکا در منطقه، کلید اصلی موفقیت این استراتژی در راستای موازنه مجدد در منطقه به شمار می رود.

زنیا دورماندی[7] و روری کی نان[8] در کتاب «امنیت آسیا پاسیفیک؛ نقش درحال تغییر برای آمریکا»(2014) به وابستگی روزافزون کشورهای منطقه آسیا پاسیفیک به چین بلحاظ اقتصادی پرداخته و معتقد است این امر باعث کاهش قدرت چانه زنی آنها در مقابل چین درخصوص مسائل مختلف ازجمله مسائل و اختلافات سرزمینی و امنیت منطقه ای گردیده است. همچنین افزایش توان نظامی چین در سالهای اخیر باعث گردیده است که چین در چند سال گذشته مناطق کنترل دریایی و هوایی خود را نسبت به گذشته تغییر دهد. در این راستا چین یک سلسله اقدامات عملی را در راستای افزایش قدرت مانور خود در منطقه و ایجاد محدودیت برای دیگر کشورها ایجاد نموده که در سالهای گذشته سابقه نداشته است. همین امر باعث گردیده کشورهای آسیا پاسیفیک از افزایش حضور آمریکا در منطقه برای ایجاد توازن حمایت کنند.

مارک مانیین[9] و استفن دجت[10] در مقاله «تمرکز بر آسیا، سیاست موازنه دولت اوباما در آسیا»(2012) به تبیین استراتژی بازگشت به آسیا پاسیفیک اوباما پرداخته و از منظر اقتصادی، هدف این استراتژی را گسترش همکاری های اقتصادی دو و چند جانبه بین آمریکا با کشورهای منطقه می داند. به اعتقاد وی هیچ منطقه ای در جهان پویاتر از آسیا و پاسفیک نیست و سراسر این قاره را کشورهای در حال رشد اقتصادی تشکیل داده و از سال 2000 میلادی، این منطقه تبدیل به بزرگترین منبع واردات و دومین بازار صادرات برای آمریکا شده است. لذا این استراتژی برای حفظ منافع آمریکا حیاتی است.

جورج مولگان[11] در مقاله ای با عنوان «ژاپن، آمریکا و تی پی پی؛ دیدگاه چین » (2013) در مجمع شرق آسیا[12] به هدف آمریکا از ارائه ابتکار مشارکت فرا پاسیفیک پرداخته است. وی ارائه این ابتکار را با هدف کاهش نقش چین در اقتصاد منطقه و مهار رشد سریع اقتصادی آن، گشودن درهای اقتصاد آمریکا به روی آسیا و زمینه سازی برای افزایش صادرات و احیای اقتصاد آمریکا، در دست گرفتن سیستم تجاری منطقه از طریق تنظیم قواعد تجارت منطقه ای دانسته و معتقد است هدف آمریکا از وارد کردن ژاپن در این مکانیسم نیز با هدف قوی تر و جذاب تر کردن این پیمان می باشد.

آندره اشتاین[13] و میرو واسیلیف[14] در مقاله «اقتصاد آبه[15] و ثقل گرایی آسیایی اوباما» در مجله دیپلمات(2013) به دلایل ورود ژاپن به مذاکرات مربوط به معاهده تی پی پی پرداخته و این امر را مهم ترین واقعه در روابط آمریکا و آسیا پاسیفیک در دهه گذشته خوانده اند. به اساس این مقاله تداوم حضور آمریکا در آسیا پاسیفیک و مدیریت تحولات آن بستگی زیادی به موفقیت اقتصادی ژاپن و پیشرفت در اصلاحات ساختاری اقتصاد شینزو آبه نخست وزیر آن کشور دارد. بدون یک ژاپن قوی منطقه آسیا پاسیفیک به مرور از حیطه نفوذ آمریکا خارج شده و در قلمرو اقتصادی و استراتژیک چین قرار خواهد گرفت. لذا هم برای ژاپن و هم برای آمریکا مهم است که جایگاه اقتصادی ژاپن ارتقاء یافته و در ترتیبات اقتصادی و تجاری منطقه ای نقش پیشرو را ایفاء نماید.

جان ایکنبری[16] در مقاله هژمونی آمریکا و نظم آسیای شرقی در مجله روابط خارجی(2004) به استراتژی آمریکا در شرق آسیا در دوره جنگ سرد می پردازد. بر اساس این مقاله نظم حاکم بر این منطقه در دوره جنگ سرد تحت رهبری آمریکا و مبتنی بر مناسبات آمریکا با شرکای استراتژیکی اش بوده است. بر این اساس کشورهای متحد آمریکا از حمایت امنیتی و دسترسی به بازار این این کشور برخوردار بوده اند و آمریکا نیز در مقابل از شرکای استراتژیک خود در خط مقدم مبارزه با کمونیسم و حضور ژئویولتیک در منطقه بهره برداری نموده است.

کتب و مقالات فوق الذکر کمک ارزشمندی به غنای تحقیق کنونی نموده اند و در فصول مختلف تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اند. در عین حال منابع مذکور هریک به بخشی از موضوع پژوهش فعلی پرداخته اند. فلذا می توان ادعا نمود این پژوهش، کار جدیدی را ارائه نموده است.

1-9. روش تحقیق و شیوه گردآوری اطلاعات

هرچند بهترین شیوه تحقیق و گرد آوری اطلاعات، استفاده از منابع اولیه و انجام تحقیق به صورت مستقیم از طریق مشاهده، تجربه و استنباط می باشد ولی بدیهی است که امکان این امر در شرایط کنونی و برای پژوهشگران سیاست خارجی به غایت مشکل بوده و تنها برای عده قلیلی از پژوهشگران ممکن می باشد. لذا بدلیل دوری از منابع اولیه در پژوهش حاضر از منابع ثانویه ( کتب، مقالات، پایان نامه و...) استفاده گردیده است. درعین حال تلاش گردیده است تا از آخرین اطلاعات و منابع موجود و جدید درخصوص موضوع بهره برداری گردد.

1-10. قلمرو تحقیق

قلمرو مکانی این تحقیق حوزه آسیا پاسیفیک بوده و بلحاظ محدوده زمانی نیز عمدتاً جایگاه این حوزه در دوره اوباما مورد بررسی قرار گرفته و تلاش گردیده است تا با توجه به سیاست چرخش به آسیا پاسیفیک اوباما به تبیین جایگاه حوزه آسیا پاسیفیک در استراتژی آینده آمریکا بپردازد.

1-11. روش ها و فنون اجرای پژوهش

روش اتخاذ شده برای این تحقیق توصیفی و تحلیلی و مبتنی بر استنباط و استنتاج محقق بوده است.

1-12. محدودیت های تحقیق

اصولاٌ بدلیل تفاوت های جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی کشورمان با منطقه آسیا پاسیفیک ، علاقه کمتر محققین به تحولات این حوزه و اهمیت کمتر تحولات آن برای کشورمان در مقایسه با خاورمیانه و اروپا با کمبود منابع معتبر و علمی بویژه به زبان فارسی مواجه هستیم. ضمن اینکه با توجه به جدید بودن پژوهش حاضر، منابع کمی در خصوص موضوع به نگارش درآمده است. از سوی دیگر بدلیل شرایط درحال گذار نظام بین الملل و سرعت تحولات آن، بسیاری از تحلیل گران در شناسایی و ریشه یابی این تحولات دچار ابهام گردیده اند. لذا این امر شرایط را برای تحلیل مسائل و تحولات دشوار می کند.

1-13. سازماندهی تحقیق

این رساله در پنج فصل ارائه خواهد شد. درفصل اول به طرح تحقیق و کلیات پژوهش پرداخته می شود.

فصل دوم، اختصاص به مطالعات نظری در خصوص موضوع تحقیق دارد. در این فصل به مبانی نظری سیاست آمریکا در حوزه آسیا-پاسیفیک پرداخته خواهد شد و این سیاست در چهارچوب تئوری نو واقع گرائی و واقع گرایی نوکلاسیک تبیین خواهد گردید.

در فصل سوم جایگاه آسیا پاسیفیک در معادلات جهانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در واقع در این بخش، تاریخچه منطقه و تحولات تاریخی آن در گذر زمان بصورت مختصر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. از آنجائیکه بسیاری از تحولات کنونی این منطقه ریشه در گذشته تاریخی آن دارد لذا بدون بررسی تاریخ این منطقه، درک تحولات کنونی کامل نخواهد بود. در این راستا تحولات این منطقه بصورت مجمل و در سه دوره تاریخی قبل از جنگ جهانی دوم، دوره جنگ سرد و دوره پس از جنگ سرد مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

در فصل چهارم بازیگران اصلی و بحران های مهم منطقه آسیا- پاسیفیک مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در این فصل چین و ژاپن به عنوان دو کشور مهم منطقه، آسه آن و اپک به عنوان دو نهاد مهم منطقه ای و بحران های کره شمالی و تایوان به عنوان دو بحران تاثیر گذار منطقه مورد بررسی قرار خواهند گرفت. هرچند بازیگران دیگری همچون کره جنوبی، استرالیا، اندونزی و برخی دیگر از کشورهای منطقه نیز در تحولات این منطقه نقش دارند، ولی هدف از انتخاب بازیگران و بحران های مذکور اولاً بواسطه نقش و جایگاه برتر و ویژه آنها در تحولات منطقه و ثانیاً بدلیل اهمیت و تاثیر و تاثر آنها در استراتژی آمریکا در منطقه آسیا پاسیفیک می باشد.

درفصل پنجم جایگاه منطقه آسیا پاسیفیک در استراتژی آمریکا مورد کنکاش قرار خواهد گرفت. در این فصل ابتدا جایگاه آسیا پاسیفیک در استراتژی آمریکا در دوره جنگ سرد مورد بررسی قرار خواهد گرفت. سپس سیاست آمریکا در آسیا پاسیفیک در دهه اول پس از جنگ سرد (دهه 1990) بررسی خواهد شد. مبحث سوم این فصل به رویکرد آمریکا در آسیا پاسیفیک در دوره بوش و پس از واقعه یازده سپتامبر 2001 اختصاص دارد. در بخش پایانی این فصل نیز جایگاه آسیا پاسیفیک در استراتژی آمریکا و علل چرخش دوباره آمریکا به این منطقه و جایگاه آسیا پاسیفیک در استراتژی آینده آمریکا مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

پایان بخش تحقیق حاضر نیز جمع بندی و نتیجه گیری موضوع خواهد بود

[1] Pivot to Asia

[2] Pivot from Middle East

[3] Balance of Power

[4]Strategos

[5]Neorealism

[6]Pivot to Asia

[7] Xenia, Dormandy

[8] Rory, Kinane

[9]Mark Manyin

[10]Stephen, Daggett

[11] George Aureli, Mulgan

[12]East Asia Forum

[13]Andre, Stein

[14]Miro, Vassilev,

[15]Abenomics یا آبه نومیکز اصطلاحی است که برای برنامه اصلاحات اقتصادی شینزو آبه نخست وزیر ژاپن برای خارج ساختن ژاپن از رکود اقتصادی بیش از دو دهه ای آن کشور بکار می رود.

[16] G. JOHNIKENBERRY





نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.