فرمت فایل: ورد –Word و قابل ویرایش
تعداد صفحات: 49
قانونگذار ایران حق معنوی مؤلف را تعریف نکرده است، ولی با توجه به مواد
مختلف قانون مصوب 1348 و استفاده از حقوق تطبیقی،میتوان آن را چنین
تعریف کرد(آیتی، 1375، ص133):
«حقوق معنوی،مزایایی است قانونی غیرمادی و مربوط به شخصیت پدید آورندة
یک اثر فکری که به موجب آن، وی برای همیشه از یک دسته حقوق خاص برخوردار
است.»
به سبب وجود این حق، مطالعة محتوای حق مؤلف شروع میشود. این حق از نظر
حقوقی، بیان کنندةرابطهای است که اثر را به آفرینندة آن مربوط میسازد.
به سبب وجود همین حق، امتیازات ویژهای برای شخص پدیدآورنده به وجود میآید
که حتی مرگ پدیدآورنده نیز آن را از بین نمیبرد، بلکه ترکیب اثر را به
ورثه یا قائم مقامهای مؤلّف متوفی - با حفظ نام وی - منتقل میسازد. در
حقوق فرانسه و کنوانسیونهای بینالمللی حق مؤلف، تعریفی از حق معنوی مؤلف
ارائـه نشـده است. بـرخی از حقـوقدانان از ایـن تأسیس،بـا عنـوان: «حقوق
اخلاقی» «Droir Moral»یاد کردهاند (آیتی، 1375، ص134)
برای نخستین بار در قرن هجدهم میلادی، امانوئل کانت، دانشمند و فیلسوف
آلمانی، به حق اخلاقی مؤلف اشاره کرد. به دنبال آن، حقوقدانان این نظریه را
تأیید کردند. در سال 1928م، برای نخستین بار کنفرانس بینالمللی رم، حق
اخلاقی مؤلف را به طور رسمی شناساند و به دولتهای عضو «اتحادیة برن» توصیه
کرد که قوانین حق مؤلف را در این زمینه کامل کنند. (مشیریان، 1339، ص37).
پیشینة حق معنوی مؤلف
دربارة وجود یا ظهور حقوق معنوی مؤلف در جوامع باستانی، عقاید مختلفی از
سوی حقـوقـدانان و تـاریخ نـویسان بیـان شـده اسـت. بـه عنـوان
نمــونه،آنـدره مــوریو «Andre morilot» در این باره مینویسد:(Morilot,
p.111)
«حقوق معنوی مؤلف از زمانی که انسان توانست قلم یا قلم مویی در دست
بگیرد، وجود داشته است. مبدأ، چنین حقی، در ظلمات اعصار ناپدید است. به محض
اینکه ادبیاتی به وجود آمد، سرقت ادبی از سوی عموم مردم سرزنش و ملامت شد.
و به محض اینکه قوانین تدوین شد، مرتکب این سرقت مجازات گردید.»
از میان شواهد متعددی که در یونان و روم وجود داشته،2نمونه معروفیت خاص
یافتهاند. نمونةاول، مربوط به هرمودور «Hermodore»، از شاگردان افلاطون،
است. هرمودور پس از استفاضه از محضر استاد، یادداشتهایش را با خود به سیسیل
برد و در آنجا فروخت. این عمل که بدون اجازة افلاطون بود، نه تنها شماتت
اهل علم و ادب آن زمان را در برداشت، بلکه خشم مردم را نیز برانگیخت.
مثال دوم، برگرفته از ادبیات روم و مربوط به سیسرون«Ciceron»، خطیب
مشهور رومی، است سیسرون در نامهای به دوست و ناشر خود، آتیکوس «Atticus»،
وی را سخت سرزنش میکند که چرا بدون اجازهاش، به بالبوس«Balbus» اجازه
داده است که از یکی از آثار او که هـنوز دربـاره انـتشارش تصـمیمی نـگرفته
است، رونویسی کند و آن را منتشر نماید (claude dock, 1963, p.114)
بنابر این، حق انتشار اثر، یکی از مصادیق حقوق معنوی مؤلف، در عهد
باستان وجود داشته است. البته، نبود متن قانونی در این زمینه، به این سبب
بود که در روم قدیم، ضرورت حمایت از پدیدآورندگان اثر به هیچ وجه احساس
نمیشد. وضع اجتماعی نویسندگان که هم مورد لطف واحترام بودند و هم پاداشهای
مادی دریافت میکردند، به آنان فراغت کامل میداد تا با همة وجود به هنر
خود بپردازند. از این رو، هرگز آنان درخواست نمیکردند تا حقوقشان نسبت به
کسب امتیازات مادی و معنوی، جنبة رسمی به خود بگیرد. در قرون وسطی، در همه
جا و همة رشتهها، نوعی انحطاط دیده میشود. علت آن، از هم پاشیدگی اصل
تمرکز قوا در امپراتوری روم و از بین رفتن بازار آزاد برای آثار فکری است؛
بازاری که کلیسا آن را تحت حکومت و سلطه خود قرارداد، و کمتر اثری به ثمر
نشست و بویژه به مرحلة نشر رسید. از سوی دیگر، برای اینکه اثری از لحاظ
حقوق معنوی مؤلف قابل حمایت شود، میبایست اعتقاد به اینکه اثرزادة فکر
ونبوغ مؤلف است، در جامعه ریشه گرفته باشد. در حالی که در اوایل قرون وسطی،
اعتقاد مردم و بویژه اهل کلیسا، برآن بود که اثر، مظهری از الهام الهی
است. بنابراین، مؤلف آن نمیتواند حق اختصاصی برآن داشته باشد. به طور
مثال، مؤلف میتواند در صورت تحریف و تغیــیر اثــرش، حــق اعـتراض داشتــه
بــاشد. ایــن حق، بیشتر بــه صـورت نفرین و تهدید به مجازاتهای الهی علیه
کسانی که اثر را تحریف کردهاند، آشکار میشد .(stromholm, 1967, p.66)این
اوضاع نامساعد، با اختراع صنعت چاپ دگرگون شد، زیرا فن چاپ نتایج بسیار
مهمی از نظر نشر آثار فکری و مآلاً حصول و شمول منافع شخصی و معنوی مؤلفان
داشت. اختراع فنآوری نشر و تکثیر اثر به طریقی که بتواند در زمان کمی،
پدید آورنده را در کشورهای مختلف با خوانندگان بسیاری ارتباط دهد و آنان را
با تفکر او آشنا سازد، خود باعث میشود که نیاز به دفاع و حمایت ازحقوق
مؤلف در مقابل انتشار
|