فرمت فایل: ورد –Word و قابل ویرایش
تعداد صفحات: 17
امروزه دولت ها هزینه گزافی برای مبارزه با سوء مصرف مواد متحمل می
گردند چرا که این پدیده به عنوان معضلی فردی و اجتماعی کانون توجه متخصصین
در حوزه های مختلف قرار گرفته است. اهمیت ایجاد راهبردهای پیشگیری و درمان
موثر بی شک سالهاست که بر همگان روشن شده است. اما علیرغم تلاش های روز
افزونی که در راستای پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد صورت می گیرد ما همچنان
شاهد انتشار آمارهای فزآینده ای از سوی سازمان بهداشت جهانی و انجمن
روانپزشکی آمریکا در زمینه شیوع سوء مصرف مواد و مشکلات وابسته به آن
هستیم. (لووینسون ، میل مانو لانگ رود ، 1997).امروزه اعتیاد یک بیماری
زیستی- روانی اجتماعی قلمداد می شود و عوامل متعددی در گرایش به سوء مصرف
مواد مخدر موثر است.در حال حاضر سوء مصرف مواد به این صورت تعریف میشود :
الگوی ناسازگارانه مصرف مواد که ظرف یک دوره 12 ماهه روی می دهد و به
اختلال یا پریشانی شدید منجر می شود که با یک مورد زیر یا بیشتر مشخص می
شود :(1) ناتوانی در برآورده کردن تعهدات (2) مصرف مواد در موقعیت هایی که
از لحاظ جسمانی خطرناک هستند (3) مشکلات قانونی، یا (4) مشکلات میان فردی.
افرادی که مواد را سوء مصرف می کنند، در می یابند که زندگیشان از چند جهت
تحت تاثیر قرار گرفته است. آنها تعهدات شغلی خود را نادیده می گیرند و
تعهدات آنها در قبال خانه و خانواده تحلیل می رود. (ریچارد پی، هالجین و
همکاران ، 2003، یحیی سید محمدی ، 1387).در نظر سنجی به عمل آمده، بالغ بر
85 درصد مردم پس از بیکاری و فقر مقوله اعتیاد و مواد مخدر را به عنوان
سومین عامل تهدید کشور مطرح کرده اند. (صرامی حمید 1387) بتابراین با توجه
به اهمیت شیوع سوء مصرف مواد و آثار جانبی آ ن ضرورت می طلبد که علل و
عوامل موثر در گرایش به سوء مصرف مواد شناخته شوند نا از این طریق پیشگیری
ودرمان مناسبی صورت گیرد.اولین متغیری که در پژوهش حاضردر مورد بیماران
مبتلا به سوء مصرف مواد مورد بررسی قرار می گیرد طرحواره های ناسازگار
اولیه است به باور یانگ (1990) طرحواره های ناسازگار اولیه ساختارهای
شناختی عمیق شامل باورهایی درباره خود می باشد. طرح واره ها سازمانهایی از
واقعیت هستند که به صورت نتیجه تجربیات عینی از محیط رشد می یابند. بویژه
آنهایی که از اوایل زندگی به وجود آمده اند تاثیر معنادارتری دارند رشد
طرحواره های اغلب به دوران کودکی باز می گردد مطابق نظر یانگ (1999) بعضی
از افراد به خاطر تجارب کو دکی منفی طرحواره های ناسازگار اولیه را ایجاد
می کنند که بر شیوه تفکر احساس و رفتار آنها در روابط صمیمانه بعدی و سایر
جنبه های زندگیشان تاثیر می گذارند طرحواره هایی که در سنین اولیه رشد
یافته اند اغلب خارج از حوزه آگاهی قرار دارند و زمانی که محرکهای زندگی یک
یا چند طرحواره را تحریک می کنند آن وقت فعال می شوند. و اطلاعات شخصی را
مطابق با این طرحواره ها به صورت اتوماتیک پردازش می کنند) یانگ معتقد است.
که طرحواره ها به دلیل ارضاء نیازهای هیجانی اساسی دوران کودکی بوجود می
آیند که این نیازها عبارتند از: دلبستگی ایمن به دیگران، خود گردانی کفایت و
هویت، آزادی در بیان نیازها و هیجانهای سالم، خود انگیختگی و تفریح،
محدودیت های واقع بینانه و خویشتن داری (یانگ و همکاران، ترجمه حمیدپور و
اندرز، 1383). از سوی دیگر با توجه به مراحل رشد روانی اجتماعی در دیدگاه
اریکسون (1950) می توان چنین استدلال کرد که حل موفقیت امیز هر یک از مراحل
به یک طرحواره سازگار منجر میشود در حالیکه شکست در آن مرحله باعث ایجاد
یک طرحواره ناسازگار می گردد(ایلوت، لاسن، 1997). معمولاً ماهیت ناکارآمد
طرحواره ها وقتی ظاهر میشود که بیماران در روند زندگی روزمره خود و
تعاملاتشان با دیگران به گونه ای عمل کنند که طرحواره های آنها تایید شود،
حتی اگر برداشت اولیه آنها درست باشند طرحواره های ناسازگار اولیه و راههای
ناکارآمدی که بیماران از طریق آنها یاد می گیرند با دیگران کنار بیایند،
اغلب زیربنای نشانه های مزمن محورI در طبقه بندی و تشخیصی و آماری اختلات
روانی (DSM) مثل اضطراب، افسردگی، سوء مصرف مواد و... بشمار می رود. از
طرفی طرحواره ها حالت ابعادی دارند بدین معنا که از نظر شدت و گستردگی
فعالیت در ذهن با یکدیگر فرق دارند. بطور کلی هر چه طرحواره ها شدیدتر باشد
فرد به هنگام برانگیخته شدن طرحواره ها عواطف منفی بیشتری را تجربه می کند
و فعال بودن آن در ذهن مدت زمان بیشتری به طول می انجامد. برخی معتقدند که
برای هر یک از طرحواره های ناسازگار اولیه یک طرحواره سازگار نیز وجود
دارد (ایلوت، لاسن، 1997).طرحواره ها مطابق با پنج نیاز تحولی کودک به پنج
حوزه بریدگی و طرد، خود گردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، دیگر جهت
مندی و گوش بزنگی بیش از حد و بازدارری تقسیم شده اند. طرحواره های
ناسازگار اولیه، الگوهای هیجانی و شناختی خود آسیب رسانی هستند که در
ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته اند و در مسیر زندگی تکرار میشوند.
طرحواره های ناسازگاره اولیه برای بقاء خودشان می جنگند این امر نتیجه
تمایل بشر به هماهنگی شناختی است. اگر چه فرد می داند طرحواره منجر به
ناراحتی میشود ولی با این طرحواره احساس راحتی می کند و همین احساس راحتی
فرد را به این نتیجه می رساند که طرحواره اش درست است. افراد به سمت وقایعی
کشیده میشوند که با طرحواره هایشان همخوانی دارند. و به همین دلیل تغییر
طرحواره ها سخت است. طرحواره ها نقش عمده ای در تفکر، احساس، رفتار و نحوه ی
برقراری ارتباط افراد با دیگران بازی می کند طرحواره ها در اوایل دوران
کودکی یا نوجوانی یا نوجوانی بازنمایی های دقیق از محیط پیرامون ایجاد می
کند. این طرحواره ها در طول زمان به حرکت خود ادامه می دهند و خود را به
تجارب بعدی زندگی تحمل می کنند. (یانگ 2003؛ ترجمه حمید پورواندرز،
1386).در پژوهش رضایی و شمس علیزاده (2013) این نتیجه رسیدند که ما بین
افراد مبتلا به سوء مصرف مواد افیونی، آمفتامین و گروه بهنجار تفاوت
معناداری در بین دو گروه وجود دارد همچنین بین دو گروه مصرف کنندگان افیونی
و آمفتامینی از لحاظ طرحواره های ناسازگار اولیه تفاوت معنی داری وجود
ندارد. همچنین در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد نسبت به افراد بهنجار
طرحواره های ناسازگار اولیه و مشکلات سلامت روان در سطح بیشتری قرار دارد.
(کاظمی، دیده روشنی 1389).بنابراین بنظر می رسد طرحواره های ناسازگار اولیه
در گرایش به سمت سوء مصرف مواد و بیماری روانی نقش بارزی را دارد و پژوهش
در این حیطه می تواند موجب شناخت بهتر علل اعتیاد، پیشگیری و درمان بهتر
سوء مصرف کنندگان گردد.مطالعه هویت، در ارتباط با سوء مصرف مواد می تواند
به ادبیات مربوطه به حوزه اعتیاد کمک کند. فهم تحول هویت ها، ما را آگاه می
کند که چطور افراد هویتشان را تولید و باز تولید می کنند و رفتارشان را در
درون زمینه اجتماعی بزرگتر شکل می دهند. مهمتر اینکه هویت ها رفتار را بر
می انگیزانند. بنابراین مطالعه هویت، سرانجام در شناخت تغییرات در رفتار
نیز، به ما کمک می کند.
|