فرمت فایل: ورد –Word و قابل ویرایش
تعداد صفحات: 34
از یک طرف (به نقل قول مستقیم ) دادگاه قانون اساسی فدرال « مفهوم اولیه
عملی وکالت آزاد را در جهت تحکیم جامعه حکومت قانون » و آن را « عامل
ضروری در تلاش برای محدود نمودن قدرت حکومتی » دانسته است . به نظر دادگاه
قانون اساسی « ترتیبی داده شده است که از نظر احقاق حقوق و حاکمیت قانون
تعادلی در دفاع حقوقی ایجاد شود و سلاح لازمی در اختیار مردم قرار
گیرد که مورد اعتماد آنها باشد و منافع آنها را تا حد امکان به دور از
تاثیرات حکومت محقق نماید . » برای « هوفمن Huffmann » وکالت آزاد « حامل و
حافظ قانون است » .
از سوی دیگر در یک همه پرسی آزمایشی در سال 1986 ، 54 درصد مردم گفته
اند که امید وارند در تمام عمرشان با وکیل دادگستری کاری نداشته باشند . در
اغلب پرسشها ، پاسخ این بود که وکیل یک عنصر مزاحم ، سوء استفاده کننده از
قانون است و توسل به او آخرین وسیله از روی ناچاری می باشد ، به طوری که
در نزد او همه چیز به دعوی ختم می شود و از هر چیزی یک دعوی می سازد . سایر
شایعات ناپسند مردم در این باره وکیل دادگستری را به عنوان مثال کسی که
دعوی دوست دارد و مغلطه کننده در کلام یا در قانون و شرخر عنوان کرده اند .
این گونه شایعات حتی در میان روشنفکران نیز خریدار دارد برای مثال «
دارندورف Dahrendorf » من باب انتقاد می گوید که هر چه تعداد وکلا بیشتر
باشد مشکلات حقوقی بیشتر حادث می شوند و می گوید که وکلا برای درآوردن
مخارج خود طرفین را به دعوی تشویق می کنند به جای اینکه آن مشکلات را حل و
فصل کنند حتی ایجاد دعوی می کنند . چگونه این مخالفت گویی ها را می شود
توضیح داد ؟
آیا آنها فقط تناقض ادعا و واقعیت را بازگو می کنند ؟ یا اینکه این امر
مربوط به یک چهره غیر واقعی از وکیل دادگستری در نزد مردم می باشد .
1 – تقابل قضاوتهای قابل توجه و بی ارزش درباره وکالت دادگستری فقط
مربوط به دوران ما نمی شود و به نوشته در اشپیگل در سال 1989 که یک صفحه
تمام درباره این موضوع نوشته بود این موضوع به هیچ وجه رابطه ای با از دست
رفتن اعتبار وکلا در جامعه ندارد . در سالهای قدیم چهره مشابهی از وکلا
ساخته شده بود .
از یک سو تمجید زیاد ، مثلا یک شعر قدیمی ژرمنی وکیل را به عنوان شوالیه
قانون می ستاید . در Codex Justitianus در 1500 سال پیش نوشته شده بود
وکلایی که مشکل حقوقی را حل می کنند و فرد گرفتاری را کمک می کنند تا حق
خود را پس بگیرد کم ارج تر از کسانی که برای کشور و خانواده خودشان خدمت می
کنند نیستند . یک شهردار فرانسوی به نام داگوسو Schwaermte در سال 1813
تعریف کرده است که وکالت دادگستری امروز مانند همیشه یک دانش و یک هنر است .
او می گوید همانقدر قدیمی چون قضاوت همانقدر اصیل چون پاکدامنی و همان
اندازه مهم مانند عدالت . دیدفویر باخ در سال 1821 در رابطه با ملاحظات او
درباره جامعه و رشد عدالت گستری گفته است که ماموریت وکیل مدافع بر پایه حق
ازلی و ابدی و همچنین عدم برابری انسانها از لحاظ استبداد و بضاعت و
توانایی است
برای رودولف فن گنایست سال 1867 ، سال ایجاد وکالت آزاد است و اولین شرط
برای رفورم در دادگستری اتریش را ایجاد وکالت آزاد می داند و آن را نقطه
ارشمیدس نام می
|