فرمت فایل: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 32
شهرسازان اونتاش ـ گال برای بنای شهر جدید، پشتهای را انتخاب کردند که
در نزدیکی ساحل یک رود قرار داشت. شکل طبیعی این رود نیز در شکل کلی جدید
تاثیر میگذاشت. این شهر در نیمه راه دو مجتمع انسانی قرار میگرفت که از
بزرگترین مجتمعهای مسکونی ایلامی بودند. این مکانیابی به نحوی انتخاب شده
بود که بر تمام دشت اشراف داشت تا جایی که وقتی هوا صاف و شفاف بود، میشد
هم شوش پایتخت را از آن دید و هم شهر بزرگی را که قبلاً از شوشتر کنونی در
این مکان بوده است. بخش عظیمی از این سلسله تپهها، که حاشیهای برای موقعیت
استقرار شهر هستند، هم به خط سیر دیوار بیرونی شهر تحمیل میشده است و هم به
دیواری که تمنوس [شهر مقدس] را محدود میکرد.
زیگورات که برای خود دارای حصار جداگانهای بود، در مرکز همین تمنوس
برپا شده بود. شهر نوبنیاد شاه ایلام در حد شرقی دوآب در مقابل کوهساری
برپا شده بود که مانعی عظیم، خشن و تا حدی غیرقابل عبور را تشکیل میداد.
دنیای اطراف این شهر غالباً خصمانه بود. رودی یا بستری بسیار گسترده از این
بنیاد حمایت میکرد. زیگورات دور ـ اونتاش نشانگر و تعیین کننده مرز شرقی
مذاهبی بود که برج مقدس همین زیگورات برای آنها نمایشی از خط ارتباط بین
زمین و آسمان را ارائه میداد.
اگر سلسله اتلالی که شهر را از جنبه شمال شرقی محدود میکند، با گذاشتن
شهرک در این سوی خندقهایی با سراشیب تند، موجب به وجود آمدن تسهیلاتی برای
قامت افرازی حصار خارجی میشوند، در عین حال زمین محلی را که بستر شهر را
تشکیل میدهد، از نظر سراشیبی و فرود دچار نوعی حالت آسیبپذیری میکند.
اختلاف سطح بین دیوار خارجی شمال شرقی و دیوار جنوب غربی بالغ بر 5/20 متر
بوده است. در نتیجه، سیلابها و جریانات شدید آب که از این تپهها سرازیر
میشده، ضایعات و خربیهایی را به بناهای خشتی وارد میکرده است. با توجه به
ضمائمی که بعداً به زیر دیوار جنوب غربی تمنوس اضافه شده تا از دفع آبهایی
مطمئن گردند که در این جهت جاری میشدهاند، تصور میشود که مبارزه علیه آب
باید قرنها به طول انجامیده باشد. زمانی که هیات عملیات خود را در این مکان
آغاز کرد، محوطه باستانی را مسیلهای متعدد عمیقی بریده و بخشهایی از
دیوارهای صحنها و تمنوس و شهر را با خود برده بود. به این ترتیب، زیگورات
در جهت جنوب غربی، از حد و حدود خود تجاوز کرده و تنها امید این است که
توان بناهایی را بازیابی نمود.
دیواری که به منظور حمایت از اتاقهای پلکاندار جبهه های شمال غربی و
جنوب غربی از آجر شکسته درست شده بود، وضع مشخصی داشت و در تمام طول خود
فقط یک حجم ممتد و متراکم را تشکیل می داد، در حالی که در ابتدای کار اوضاع
و احوال آن در روی جبهه شمال شرقی و در محل که به استقرار دیوار مربوط
میشد، کاملا مبهم و معمایی بود. از پشت اتاق پلکاندار این جبهه در اول، شش
قطعه دیوار مستقل ساخته شده از خشتهای شکسته نمایان بودند که توسط
دیوارهایی خشتی به ضخامت 10/2 متر، از یکدیگر جدا میشدند. این شش قطعه
دیوار 50/1 متر پایینتر از دیواری بودند که به همین شکل در دو جبهه دیگر
قرار داشتند، مثل دیواری که توضیح داده شد. بالای این دیوارها سطح صاف و
افقی نداشت، بلکه به صورت «کله قندی» بود. به علاوه روی این قله که غیر
عادی مینمود، ستون کوچک مدوری از آجرهای شکسته بر پا شده بود که به هر یک
از این دیوارها حالتی مبهم از یک زیر دریایی مجهز به یک برج کوچک میداد.
|