فرمت فایل: ورد –Word و قابل ویرایش
تعداد صفحات: 33
تحولات سیاسی کشورهای مختلف جهان در قرن گذشته بحران های اجتماعی-
اقتصادی، فرهنگی و... بدنبال داشته است. این مسائل باعث شده که کارآیی نظام
های آموزشی فعلی مورد سؤال قرار گیرد و بازنگری در آنها لازم و ضروری به
نظر برسد و برای مقابله با مسائل مذکور و ارتقاء کیفی نظام آموزشی نیاز به
اتخاذ برنامه ریزی استراتژیک و استاندارد آموزشی بیش از هر زمان دیگر احساس
می شود. ضمناً در کشورهای جهان سوم علاوه بر موارد یاد شده، افزایش تقاضا
برای آموزش، افزایش هزینه های آموزش و پرورش و تامین آن، کاهش کیفیت
آموزشی، سست شدن مدیریت نظام آموزشی، عوامل چالش برانگیز به نظر می رسند که
در پیش روی کارشناسان و دست اندرکاران
نظام های آموزشی خودنمایی می کند. در کشور ما نیز با استفاده مدارک
موجود (عسگری، 1373- بازرگان، 1374) مشکلات مذکور وجود دارد و تجدید نظر در
کمیت و کیفیت بخش آموزش و پرورش کشور اجتناب ناپذیر می باشد. از طرفی هر
گونه تغییر یا اصلاح در برنامه های آموزشی باید مبتنی بر نظریه های شناخته
شده و استاندارد شده صورت گیرد در غیر این صورت تغییرات تکراری بی ثمر
ناپایدار همراه با تجارب تلخ آموزشی خواهد بود. انگیزه ی مقاله ی حاضر نیز
بر همین اساس می باشد و ضمن ترسیم آموزش و پرورش در قرن بیست و یکم و ضرورت
در سطح کلان ارائه شود تا در آینده بتواند در ارتقاء کیفیت و کمیت آموزش
موثر باشد.
محتوای فضای قرن بیست و یکم
هم اکنون قرن بیستم به انتهای خود رسیده و هزاره ی سوم آغاز شده
است. قرن بیستم پرحادثه ترین قرن های بشری بود. دو جنگ جهانی اول و دوم
که در کشتار و ویرانی نظیری برایشان نبود، انقلاب روسیه و چین که ادعا داشت
وضع بشر را از بیخ و بن دگرگون می سازد. فروپاشی شوروی و اروپای شرقی،
افول انقلاب فرهنگی چین، برچیده شدن بساط سلطنت در چند کشور، نظیر مصر و
ایران، استقلال یافتن کشورهای استعمار زده، پیشرفت عظیم علم و فن، شکافتن
اتم، پیاده شدن در کره ی ماه، کامپیوتر و اینترنت، آلودگی محیط زیست، مباحث
جهانی شدن، IT، دولت الکترونیک و رویداد دیگر از این نوع، همگی زاییده ی
این قرن می باشد. همه ی این تحولات، بسی سترگ تر و پیچیده تر در قرن 21
خواهد بود.
با این سرعت تغییر و تحولات جهانی عجیب است که انسان، همان انسان قبل با
قالب های قدیمی باقی بماند و کلاس های درس، همچون گذشته و به شیوه های
متداول سنتی و مکتب خانه ای باقی بماند و نظام های آموزشی، متحول نشود.
باید طرح و برنامه ریزی تازه، آموزش نوین مدرسه و کلاس و بالاخره معلم با
روش های جدید راه انداخت. لذا بحث استانداردها در فضاهای آموزشی و کلاس درس
و روش های یادگیری، زیربنای تحولات و تغییرات بنیادی می باشد. در قرن بیست
و یکم، انفجار جمعیت یادگیرنده، سرعت ارتباطات جهانی و افزایش آموزش و
افزایش انتظارات، وجود سلاح های بنیان افکن، تجربه های شکست خورده ی مدل
قبلی، فاصله ی هولناک میان علامتی هشدار دهنده است بر این که نظامی ماورای
آنچه که بوده، باشد و شاید مقوله ی استانداردسازی، حرکتی باشد به سمت ایجاد
تعادل لازم چرا که بعضی ها استانداردسازی را هماهنگی برای رسیدن به
خوشبختی نظام ها می دانند. فرق قرن بیست و یکم با قرون گذشته در این خواهد
بود که مرز های حفاظ و دریچه های اطمینان در آن به حداقل کارایی می رسند و
مشکل های موضعی تبدیل به مشکل های جهانی می شوند. بنابراین باید در قرن
بیست و یکم پایه های نظام آموزشی را محکم تر و ریشه دارتر کنیم تا بتوانیم
در مقابله با این تغییر و تحولات، سرفراز بایستیم. و استانداردسازی در
آستانه ی قرن بیست و یکم، چیز عجیب و غریبی نیست. بلکه علمی کردن نظام
آموزشی و مطابقت دادن آن با تحولات روز می باشد و آموزش و پرورش با کمک
استاندارد سازی باید برای فردایی بهتر و شفاف تر، آماده شود. (خنیفه، سایت
آموزش و پرورش)
مسائل اساسی در آموزش و پرورش و ویژگیهای یک معلم برای ارتباط قوی
کسی به طور قطع نمی تواند ابراز نظر کند که قرن بیست و یکم دارای چه ویژگی هایی خواهد بود.
اما آنچه مسلم است این است که دنیا مانند هزاران سال قبل، روال آرام و
کندی نخواهد داشت و بسی جای امید است که انسان با تکیه بر هوش و تفکر خود
که از ویژگی های ستایش شده او در قرآن کریم می باشد و به واسطه ی آن به
عنوان اشرف مخلوقات معرفی شده است، راهکارهایی در برابر موانع آن قرن
بیابد. اما آنچه که به نظر می رسد
|