روابط اسرائیل و جمهوری آذربایجان و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران...چکیده پیشرفتهای جدید صورت گرفته در عرصة تکنولوژی های نظامی سبب توجه مضاعف نسبت به مقولة امنیت گردیده است، ومفهوم امنیت نرم در کنار مفهوم قدیمی امنیت سخت مورد توجه قرار گرفته است. باید توجه کردتهدیدات امنیتی و پیشرفتهای صورت گرفته در زمینة تکنولوژی زمانی خطر ساز تر می شوند که دو کشور دارای مرزهای مشترک بوده ویا دارای دشمنی استراتژیک و ایدئولوژیک نیز باشند. روابط دو کشور جمهوری آذربایجان وایران به دلیل داشتن مرزهای مشترک و نیز دشمنی استراتژیک و ایدئولوژیک ایران و اسرائیل بسیار مهم می باشد.روابط نزدیک دو کشور اسرائیل و جمهوری آذربایجان با توجه به دشمنی استراتژیکی و ایدئولوژیکی ایران و اسرائیل، باعث تهدید امنیت سیاسی، اقتصادی، نظامی ایران میگردد. بررسی ابعاد این روابط و خاطرات حاصل از آن جهت مقابله با آن از ضروریات امنیت ملی کشور میباشد. مفاهیم کلیدی: امنیت[1]، امنیت نظامی[2]، امنیت سیاسی[3]، امنیت اقتصادی[4]، اسرائیل[5]، جمهوری آذربایجان[6]، ژئوپولیتیک[7]. فهرست مطالبفصل 1 : کلیات 4-2 تحول مفهوم امنیت...........................................................................................................................................15 فصل 3 :موقعیت اقتصادی و سیاسی اسرائیل و جمهوری آذربایجان 3-3 موقعیت اقتصادی جمهوریآذربایجان......................................................................................30 5-3 اولویتهای سیاست خارجی........................................................................................................34 6-3 مختصات کشور اسراییل...............................................................................................................34 7-3 اقتصاد..............................................................................................................................................35 8-3 نیروهای مسلح.................................................................................................................................36 9-3 بررسی اهداف حضور سیاسی و اقتصادی اسراییل در جمهوری آذربایجان........................37 1-9-3 عامل اقتصادی..............................................................................................................................38 2-9-3 اقدامات اقتصادی اسرائیل در جمهوری آذربایجان.................................................................40 5-9-3 ابزارهای اسرائیل در آذربایجان...................................................................................................43 6-9- 3 اهداف آذربایجان از گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با اسرائیل..................................45 فصل4: مناسبات امنیتی – نظامی اسرائیل وجمهوری آذربایجان 1-4 مقدمه..................................................................................................................................................51 3-4 دکترین نظامی- استراتژیک جمهوری آذربایجان........................................................................53 5-4 اهداف استراتژیک جمهوری آذربایجان از ایجاد رابطه با اسرائیل.............................................57 فصل5:تاثیر همکاری های سیاسی، اقتصادی، امنیتی، اسرائیل و آذربایجان بر امنیت ملی ایران 1-5 مقدمه....................................................................................................................................................65 2-5 ابعاد امنیت ملی ایران.......................................................................................................................69 3-5 امنیت ملی...........................................................................................................................................69 5-5 تاثیر همکاری های اسرائیل و آذربایجان بر امنیت سیاسی ایران74 6-5 تاثیر همکاری های اسرائیل و آذربایجان بر امنیت نظامی ایران77 7-5 جمع بندی84 نتیجه گیری86 منابع94 فصل اولکلیات پژوهش1-1. بیان مسئلهدر عرصۀ روابط بین الملل که مفهوم خودیاری بر آن حاکم است، یکی از مهم ترین مسائل زندگی بشر در سطح داخلی و بین المللی مقولۀ امنیت میباشد؛ این امر در بین کشورهای مختلف با توجه به توانایی های نظامی، اقتصادی، فرهنگی، و سیاسی، تکنولوژیکی و.. متغیراست. کشوری که دارای مقادیر بالایی از قدرت میباشد، قادر است تا در صورت تمایل ناامنی بیشتری برای سایر کشورها ایجاد کند و و بر عکس همین مطلب نیز صادق است. بحث امنیت و منافع ملی در ارتباط با کشورهایی که در همجواری هم قرار میگیرند و دارای مرزهای مشترک و، تاریخ مشترک، اقوام مشترک و.. هستند، حساس تر میباشد؛ چرا که به علت وجود این مسائل هر کنش و واکنشی ممکن است تصوری منفی در کشور مقابل ایجاد کرده و امنیت هر دو کشور را به خطر بیاندازد. منطقة قفقاز جنوبی به دلیل وجود عوامل گوناگون یک منطقة نفوذپذیر تلقی شده است، منابع غنی انرژی در جمهوریآذربایجان، بحران خونین قره باغ، جنگ روسیه و گرجستان و بیثباتی ناشی از آن در اورآسیا، از عوامل عمدهای هستند که منجر به شکل گیری معادلات امنیتی و دستهبندیهای گوناگون با شرکت کشورهای این منطقه و بازیگران و کشورهای فرامنطقهای شدهاند. کشور ایران به دلیل دارا بودن مرز مشترک با جمهوریآذربایجان و ارمنستان کشوری محسوب میشود که امکان دسترسی بحران های این منطقه به آن وجود دارد. به دلیل روابط سنتی روسیه و ارمنستان، آمریکا و ترکیه با همکاری جمهوریآذربایجان و گرجستان، اقدام به حذف ایران از مسیرهای انتقال انرژی نموده و جمهوری اسلامی ایران را به کشوری با توان تاثیرگذاری اندک در این منطقه تبدیل نمودهاند. رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای، پتانسیل تهدید قومی در ایران و رژیم حقوقی دریای خزر از مهمترین تحولات اثر گذار بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در این منطقه میباشد با توجه به مباحث مطرح شده، در سطح بین الملل کشورها در همگرایی یا واگرایی با هم دارای منافعی اعم از مادی و یا غیر مادی می باشند، و براساس آن اقدام به دوستی و یا دشمنی با دیگری می کنند. از اینجا به بحث اصلی این رساله که بررسی روابط اسراییل و آذربایجان و تاثیر آن بر امنیت ملی ایران می باشد میرسیم. اسراییل یک کشور طرد شده در میان کشورهای عربی میباشد، با توجه با این مسئله و نیز نیاز این کشور به نفت، و نیز با توجه به تفاوت ایدوئولوژیکی و دشمنی با ایران ضروری به نظر میرسد تا این کشور بتواند با کشوری ارتباط برقرار کند تا فشار این عوامل کم تر شود، برای این امر آذربایجان شاید بهترین گزینه باشد، چراکه این کشور نیز خود برای پیشرفت و رسیدن به شکوفایی به کمک های تسلیحاتی و اقتصادی کشور اسرائیل نیازمند میباشد. آذربایجان بر سر مسئلۀ قره باغ با ارمنستان بر سر مناقشه میباشد، و باتوجه به اینکه ارمنستان یک کشور مسیحی میباشد و این خود وجه اشتراکی برای هم سویی با غرب برای این کشور است، در نتیجه آذربایجان این امکان را دارد که با نزدیکی به اسراییل که خود دوست و متحد آمریکا میباشد از شک و شبهۀ دشمنی با مسیحیت رهایی یافته و به نوعی مسیر پیشرفت را برای خود را هموار کند. مشکلاتی که جمهوری آذربایجان با ایران دارا میباشد مانند بحث قومیت ترک و فارس، مسئلۀ آذربایجان بزرگ، نوع جهت گیری ایران در مسئلۀ قره باغ، بحث حقوقی و سیاسی دریای خزر، سطح روابط ایران و ارمنستان به عنوان دشمن آذربایجان از جمله مسائلی می باشند که باعث نزدیکی هرچه بیشتر آذربایجان و اسراییل میگردد؛ هردو کشور با توجه به منافعی که برای آن ها قابل تصور است اقدام به برقراری روابط کرده و سعی در تامین نیازهایشان میکنند. اما باید توجه نمود که دو کشور ایران و آذربایجان دارای مرزهای مشترک میباشند؛ و نزدیکی این دو کشور به هم ممکن است خطرات بسیاری برای ایران هم در سطح داخلی و هم در سطح روابط دوکشور ایران و آذربایجان داشته باشد؛ به عنوان مثال تاسیس پایگاههای نظامی اسراییل در خاک آذربایجان، جاسوسیهای صورت گرفته در مرزهای ایران و یا کمکهای نظامی که از طریق اسراییل به آذربایجان داده میشود میتواند امنیت ایران را در نزدیکترین نقاط کشور به خطر بیاندازد. باید توجه کرد که دوکشور ایران و اذربایجان نسبت به اسراییل و اذربایجان از پتانسیل بالای نزدیکیبههم برخوردار میباشند، اما این پتانسیلها نیاز به توجه بیشتر دوکشور دارد. 2-1. ضرورت و اهمیت موضوعآذربایجان از دوبعد سیاسی و اقتصادی دارای اهمیت بسزایی میباشد؛ بعد اقتصادی ناظر بر وجود نفت در این منطقه و نیاز اسراییل به منابع نفت با توجه به دشمنی با کشورهای عربی میباشد. از لحاظ سیاسی نیز وجود بیثباتیها و اینکه این کشور دارای تاریخ و هویت مشترک با ترکهای ایران میباشد، روابط نزدیک با کشوری که از لحاظ استراتژیک دشمن ایران تلقی میشود، موجبات تهدید امنیتی و سیاسی را فراهم میکند. ضرورت این بحث زمانی آشکار میشود که، یکی از مهمترین دغدغۀ کشورها در سطح بین الملل و داخلی تامین امنیت میباشد؛ روابط نزدیک اسراییل و جمهوری آذربایجان و برقراری روابط اقتصادی، سیاسی، نظامی، با توجه به نزدیکی ژئوپولیتیکی ایران و آذریجان و دشمنی ایران و اسراییل، میتواند امنیت ملی ایران را به خطر بیاندازد. همچنین علاقۀ شخصی اینجانب از دیگر دلایل نوشتن این موضوع میباشد. 3-1. ادبیات پژوهشدر این زمینه رسالهای توسط آقای "محمود چرم زاده" در سال 1381 نوشته شده است؛ این متن تاثیر روابط ایالات متحدۀ آمریکا و جمهوری آذربایجان بر امنیت نظامی و اقتصادی ایران را بررسی می کند، که سیاست مهار ایران در منطقه به عنوان مهمترین رویداد دهۀ قرن بیستم، توسط آمریکا پی گیری میگردد.(محمود چرم زاده، 1381) این پژوهش میخواهد تهدیدهای ناشی از روابط دوجانبۀ باکو-واشنگتن برای ایران را مورد بررسی قرار دهد. پایان نامۀ حضور اسراییل در قفقاز و تاثیر آن بر امنیت ملی ایران نیز توسط آقای "افشین متقی دستنائی" در سال 86 نوشته شده است؛ که ضمن اشاره به ویژگیها و اهمیت منطقۀ قفقاز به حضور اسراییل در قفقاز جنوبی، و در یک بخش کوتاه یک صفحهای به روابط اسراییل و آذربایجان اشاره گردیده است که بسیار مختصر میباشد؛ و البته بیشتر تاکید این قسمت بر ابعاد امنیت نظامی میباشد. (افشین متقی دستنائی، 1386) در صورتی که من سعی نمودم به صورت مفصل تمام ابعاد امنیت و تاثیرات سیاسی، اقتصادی، نظامی این روابط بر امنیت ایران بررسی گردد. مقالههایی نیز وجود دارد که از جهاتی با این موضوع قرابت دارند و در زیر به آنها اشاره میگردد. مقالهای توسط رسول افضلی، مصطفی رشیدی، افشین متقی به نام تحلیل ساختار ژئوپولیتیکی حاکم بر روابط دو جانبۀ ایران و جمهوریآذربایجان از سال 1991 تا 2010 با رویکرد جغرافیای برساخت گرایی نوشته شده؛ اشاره شده با وجود ظرفیتهای فراوان برای افزایش همکاری سطح روابط پایین بوده است. (رسول افضلی ودیگران، 1391) مقالۀ چگونگی تغییر روابط امنیتی شدۀ ایران و جمهوری آذربایجان توسط الهه کولایی و قاسم اصولی تدوین شده است؛ این متن عامل اصلی تنش در روابط ایران و آذربایجان را هویت میداند، و تحلیلهای صورت گرفته براساس سازه انگاری میباشد.(الهه کولایی، قاسم اصولی، 1390) مقالۀ ژنومهای ژئوپولیتیکی موثر بر سیاستخارجی ایران و جمهوریآذربایجان توسط محسن خلیلی، جهانگیر حیدری، هادی صیادی، حسین اصغری ثانی، نوشته شده و اشاره میکند به دلیل همجواری ژئوپولیتیکی آذربایجان وایران، این کشور برای ایران دارای اهمیت اقتصادی و ژئوپولیتیکی و امنیتی میباشد.( محسن خلیلی، 1390) بزانیس لدول مقالهای با نام بررسی روابط استراتژیک اسرائیل و جمهوری آذربایجان را تدوین نموده است، در این مقاله به زمینههای برقراری رابطه، مزیتهای نسبی به صورت مختصر اشاره شده است، اما به تاثیرات این روابط، بر امنیت ملی ایران اشارهای نشده است. (بزانیس لدول، 1391) در این زمینه کتابهایی نیز وجود داشت که البته فقط امکان این بود یک سری مشخصات کلی کشورها را از آن پیدا نمود به طور مثال کتاب: ژئوپولیتیک قفقاز و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به مختصات کلی منطقة قفقاز قابلیتها و ظرفیتهای این منطقه اشاره دارد که برای این رساله بسیار ضروری بود، اما بخش مربوط به اذربایجان بسیار مختصر بود و به بحث اصلی این رساله یعنی تاثیر این روابط بر امنیت ایران پرداخته نشده بود.(محمد حسن افشردی، 1381) در زمینة مقالات انگلیسی و تورکی( اینجانب به زبان تورکی استانبولی مسلط میباشم) منابع غنیتر بودند، چراکه بخاطر روابط حسنة ترکیه و اسرائیل اطلاعات خوبی در مقالات ترکیهای خصوصاً در قسمت نظامی و امنیتی وجود داشت. بخاطر همین مسئله بیشتر دادهها و آمارها از منابع ترکیهای استخراج شده است. از جمله مقالات ترکی در این زمینه ( معادل فارسی آنها) چارچوبهای فهم سیاستهای اسرائیل[8](Ufuk UlutaŞ,2010) میباشد،که در این مقاله به وضوح میتوان سیاستهای این کشور در منطقة قفقاز را مشاهده نمود. یا مقالة اتحاد آذربایجان و اسرائیل و ایران[9](mahir khalifa zade, 2013) از جمله مقالات بسیار خوب در این زمینه است که اطالاعات به روز خوبی در این زمینه در اختیار بنده گذاشت و بیشتر آمارهای نظامی از این منبع استخراج شد. 4-1. هدف پژوهشاصلیترین هدف، واکاوی دلایل برقراری روابط میان اسراییل و آذربایجان ( با وجود ظرفیتهای بسیار نزدیکی روابط میان ایران و آذربایجان) و تاثیر این روابط بر امنیت ملی ایران میباشد. 5-1. پرسش اصلیروابط اسراییل و جمهوری آذربایجان چگونه بر امنیت ملی ایران تاثیر می گذارد؟ 6-1. فرضیۀ اصلیاسراییل از طریق گسترش نفوذ نظامی، امنیتی، اقتصادی در آذربایجان امنیت ایران را به مخاطره انداخته است. 7-1. تعریف عملیاتی متغیرهامتغیر مستقل: گسترش نفوذ نظامی، امنیتی و اقتصادی اسراییل در آذربایجان متغیر وابسته: امنیت ملی ایران 8-1. مفاهیم اصلی1-8-1. امنیت[10]این واژه اصطلاحی است به معنای فقدان تهدید نسبت به ارزشهای کمیاب( امنیت می تواند مطلق باشد) به عبارت دیگر میتوان گفت آزادی از همۀ تهدیدها معادل کامل امنیت است. برعکس در یک سیستم کاملاً تهدید آفرین روابط به بد اندیشی نزدیک میشود. از نظر تجربی امنیت امری نسبی میباشد. در صورتی که امنیت ملی گفته شود بدین معنا است که ملتی فارغ از تهدید از دست دادن تمام یا بخشی از جمعیت، دارایی یا خاک خود به سر برد. (بابایی، 1383: 31) 2-8-1. منافع ملی[11]هدف بنیادین و عامل تعیین کننده نهایی است که تصمیم گیرندگان یک دولت را در تعیین سیاست خارجی راهنمایی میکند. منافع ملی یک دولت نوعاً استنباطی بسیار کلی و عام از عناصری است که حیاتیترین نیازهای آن دولت را تشکیل میدهند. این عناصر در بر گیرندۀ حفاظت از خود، استقلال، یکپارچگی سرزمینی، امنیت نظامی و رفاه اقتصادیاند. در کار ویژههای یک دولت یک نفع به تنهایی جنبۀ مسلط پیدا نمیکند، به همین دلیل درستتر آن است که این مفهوم را به حالت جمع و به صورت منافع ملی به کار بریم. (جک.سی.پلانو-اولتون، 1376: 40) مفهوم منافع ملی به صورت ثابت ترین عنصر در فرآیند سیاست گذاری خارجی میباشد، ین مفهوم به عنوان چراغ راهنما در خدمت سیاستگذاران قرار دارد. 3-8-1. هویت[12]اگرچه اصطلاح هویت تاریخی طولانی دارد ، اما در قرن بیستم بود که کاربرد عمومی یافت. (گوردون مارشال، 1388: 30) با توجه به نحله های مختلف فکری تفسیرهای متفاوتی از هویت ارائه میشود ، این اصطلاح به شکلی گسترده و آزادانه به درک یک فرد از خویشتن و احساسات و افکار یک فرد در مورد خودش اطلاق میشود. (گوردون مارشال، 1388: 21) 4-8-1. ژئوپولیتیک[13]ژئوپولیتیک( جغرافیای سیاسی) مطالعة روابط و کشمکشهای بینالمللی از دیدگاه جغرافیایی است. براساس این تعریف موقعیت، مسافت و چگونگی توزیع منابع انسانی و طبیعی تاثیرات قابل توجهی بر روابط بینالملل دارند.جغرافیا دارای دو شاخة اصلی است: جرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی. جغرافیای طبیعی موقعیت و توزیع جنبههای سیستمهای طبیعی مانند آب و هوا و پوشش گیاهی مناطق مختلف و اقلیمها، علل پیدایش عوارض سطح زمین و شناخت روابط فیزیکی بین آنها را مورد توجه قرار میدهد.، جغرافیای انسانی، فرهننگها، تمدنها و گستردگی آنها را مورد توجه خود دارد، ژئوپولیتیک زیر مجموعهای از جغرافیای انسانی است. 5-8-1. امنیت سیاسی[14]براساس رهیافت نخبگان علوم سیاسی و روابط بینالملل سیاست اعلی[15] یا سخت شامل مقولههای نظامی، امنیتی، سیاسی میگردد و این سیاست نسبت به سیاست سفلی[16] یا سیاست نرم که مشتمل بر موضوعات اقتصادی، فنی، فرهنگی، و زیستمحیطی میگردد، از اهمیت بیشتری برخوردار است. بسیاری معتقدند امنیت سیاسی بر مبنای برونداد سیاستگذاری نخبههای سیاسی ـ امنیتی هرکشور تعیین میگردد که فضای تعامل مابین دولتها را شکل میدهد. امنیت سیاسی یک مقولة بسیار قابل توجه در ارتقای امنیت ومنافع ملی کشورهای مختلف میباشد. این امر به خصوص در میان کشورهایی که دارای مرزهای مشترک، قومیت مشترک، فرهنگ تاریخی مشترک اقوام درون مرزها میباشند، بسیار مهم میباشد. امنیت سیاسی به این معنا است که حاکمیت ملی یک کشور بتواند بدون وجود دغدغههای خاص در زمینة اصل بقا و اصل خودیاری ادامة کارکردهای سیاسی و امنیتی خود را محقق سازد. اصولاً منظور از امنیت سیاسی میزان ثبات نظامهای سیاسی کشورهای گوناگون، چگونگی تعامل در مقابل مخالفان سیاسی دولت و نحوة فعالیت آنها علیه دولت است. از این لحاظ منطقة قفقاز جنوبی یکی از ناامنترین مناطق جهان به شمار میرود. جورج کنان[17] نظریهپرداز شهیر سیاست خارجی آمریکا در دروران دو قطبی و تعارضات ایدئولوژیکی ـ راهبردی جنگ سرد بر این نکته تاکید میورزد که فضای تعامل سیاسی دولتها است که پدیدههای سیاسی و نقاط عطف در تعاملات بینالمللی را شکل میدهد و براین مبنا ما شاهد تداوم فرآیندهای سیاسی همراه با تغییر و دگرگونی در پدیده های سیاسی میباشیم. (ماندل،1377: 106) 6-8-1. امنیت اقتصادی[18]امنیت اقتصادی به تعبیر بسیاری از نخبگان علوم سیاسی و روابط بین الملل عبارت است از: میزان حفظ و ارتقای شیوة زندگی مردم یک جامعه از طریق کالا و خدمات، هم از مجرای عملکرد داخلی و هم حضور در بازارهای بینالمللی؛ به گونهای که منافع و امنیت واحد ملی ارتقای موثر یابد. (j.r.groom, 1985: 45) امنیت در این مفهوم به مسائلی چون میزان دسترسی به منابع بازارها و کالاهای لازم برای حفظ سطوح قابل قبول از رفاه و قدرت دولت میپردازد بهگونهای که تضمین کنندة کارکردهای اساسی دولت باشد. (ماندل، 1377: 246) اصولاً امنیت اقتصادی به دلیل اهمیت یافتن روبه فزایندة ژئواکونومیک[19] همسو با ژئوپلی نومیک دوران دو قطبی؛ در جهان پس از جنگ سرد، به طور اساسی به عنوان یک بعد مهم از امنیت مطرح گردید. به طور کلی امنیتاقتصادی متغیر تبعی مهمی است که از شاخصههای سیاسی-امنیتی دولت میباشد و البته برخلاف امنیت نظامی در جهان پس از جنگ سرد، ضرورت امنیت اقتصادی مبتنی بر راهبردهای وابستگی متقابل نسبت به راهبردهای خودکفایی ملی، سریعتر و گستردهتر پذیرفته شده است و این گرایش نشأت گرفته از ناتوانی روزافزون واحدهای ملی برای ارضای دامنة وسیع نیازهای داخلی در درون و نیز شناخت فرآیند متقابل و عمیق جوامع توسط دولتها است و اصولاً در جهان امروزی هیچ دولتی براین محور تاکید نمیکندکه صرفاً خودکفایی اقتصادی ملی را دنبال کند و در هیچ نقطه از نظامبینالملل نیز شاهد تحقق کامل همکاری اقتصادی موثر و مطمئن، به دلیل متغیرهای دخیل نبودهایم. 7-8-1. امنیت نظامی[20]این نوع از امنیت، به طور سنتی کانون اصلی نگرانیهای مربوز به امنیت ملی را به خود اختصاص داده، به طوری که هنوز هم از جهت نظری، این جایگاه برتر را در تفکر امنیتی حفظ کرده و معتقدند تا زمانی که سیاست بینالملل با ساختار آنارشیستی همراه است اهمیت آن تداوم خواهد داشت. در همین زمینه، باری بوزان معتقد است" اقدام نظامی معمولا میتواند همة اجزاء دولت را تهدید کند و همین کار را نیز میکند، پایههای مادی دولت تحت تاثیر قرار میگیرد و امکان بروز خسارت به وجود میآید وحتی میتواند به شدت بر إکوسیستم اثر بگذارد." تهدیدهای نظامی همچنین ممکن است منجر به ایجاد اختلال و یا نابودی نهادها شده و تفکر را سرکوب، تخریب و یا محو نماید. به نظر میرسد آنچه در بالا بردن اهمیت این نوع تهدید موثر است، به نتیجه رسیدن سریع آن میباشد. به عبارت دیگر حداقل در کوتاه مدت نمی توان کار زیادی را در مورد الگوهای تجارت، ذخایر مواد خام و ساخت اجتماعی(سایر تهدیدات) انجام داد و هرگونه اصلاح و تعدیل در این موارد مستلزم یک رشته ابزار سیاستگذاری است که به طور طبیعی در دسترس نیست. بنابراین اهمیت ابزار نظامی در همین جا است که تنها از این طریق است که یک دولت میتواند کنترل مستقیمی بر دولت دیگر اعمال نماید. تکنولوژیهای مدرن، تجهیزات الکترونیکی، بعد جدی تر به این مسئله بخشیده و بر اهمیت آن میافزاید با این حال اهمیت امنیت و تهدید نظامی در عصر حاضر روبه کاهش است. البته شاید برای کشورهای جهان سوم این چنین نباشد. در واقع تهدیدات نظامی که بعضاً با به خطر افتادن قلمرو سرزمینی کشورها همراه است نه تنها امنیت یک کشور را تهدید میکنند بلکه در بیشتر مواقع امنیت منطقهای و بینالمللی را نیز مورد تهدید قرار میدهند. 9-1. روش جمع آوری داده هاروش مورد استفاده در این رساله استفاده از منابع موجود در کتابخانۀ دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی و نیز استفاده از منابع دانشکدۀ وزارت امور خارجه، استفاده از منابع سفارت آذربایجان در ایران، مصاحبه با اشخاص در سفارت و نیز سایت های معتبر علمی، آمار و ارقام ادارة گمرک ایران میباشد. 10-1. روش تحقیقروش تحلیل توصیفی-تحلیلی میباشد؛ چراکه صرفا به ذکر تاریخ و و شرح وقایع و روابط نمیپردازد، بلکه به تحلیل این مسائل براساس چارچوب نظری نئورئالیسم و خصوصا نئورئالسم تدافعی میپردازد. 11-1. سازمان دهی پژوهشاین رساله در پنج فصل تنظیم گردیده است، که در فصل اول به کلیات اشاره شده است؛ در فصل دوم به چارچوب نظری که این رساله را پشتیبانی میکند، اشاره میشود؛ دراین فصل سعی شده است به چارچوب نظری نئورئالسیم و نیز نئورئالیسم تدافعی و تهاجمی اشاره شود. فصل سوم به مروری بر مناسبات سیاسی و اقتصادی اسراییل و آذربایجان اشاره دارد؛ در این فصل نیز وضعیت کلی اقتصادی و سیاسی دو کشور بررسی شده، از این طریق ضعفها و قوت اقتصاد و سیاست هرکدام از این کشورها برای خواننده آشکار شده و علت برقراری روابط مشخص میشود. فصل چهارم به همکاریهای نظامی و امنیتی اسرائیل و اآذربایجان اشاره دارد؛ در این فصل نیز به روال فصل قبل ابتدا وضعیت سیاسی دو کشور بررسی شده و سپس به بررسی تبادلات نظامی و امنیتی آنها پرداخته میشود. فصل پنجم بر تأثیر روابط آذربایجان و اسراییل بر امنیت ج.ا .ایران اشاره میکند؛ در ابتدای فصل ابتدا به توضیح مختصر ریشة امنیت تغییر و تحول این مفهوم در طول زمان پرداخته شده است، سپس به بررسی مفاهیم امنیت نظامی، سیاسی، اقتصادی وتاثیر روابط دو کشور اسرائیل و جمهوری آذربایجان بر ابعاد امنیت سیاسی، اقتصادی و نظامی ایران پرداخته شده است. آخرسر به نتیجه گیری اشاره خواهد شد. [1] .security [2] Military security [3] . political security [4] Economic military [5] israel [6] Republic of Azerbaijan [7] geopolitic 1. Israil siyasetin anlama kılavzu.
[9] . Israeeli-azerbaijan alliance and iran. [10] security [11] Nationa interest [12]identity [13] Geopolitics [14] Political security [15]High politics [16]Low politics 3. Gorge kennan [18] Economic Security [19]Geoeconomik. [20] Military security |