یِاهو مارکت

فروشگاه یاهو

یِاهو مارکت

فروشگاه یاهو

چالش ها و فرصت ها بین ایران و شورای همکاری خلیج فارس ...

چالش ها و فرصت ها بین ایران و شورای همکاری خلیج فارس ...

چالش ها و فرصت ها بین ایران و شورای همکاری خلیج فارس ...

چکیده

پس از جنگ جهانی دوم، و با استقلال مستعمره ها و فروپاشی حکومت عثمانی، تعداد کشورهای نوظهور در عرصه جهانی افزایش یافت و کشورهای جدیدی به استقلال رسیدند، کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس نیز بعد از این دوره به وجود آمدند. با توجه به این که در نظم نوین جهانی کنونی کشورها برای پیشبرد منافع ملی واهداف خود نیازمند روابط نزدیک به خصوص در سطح منطقه ای هستند، به ویژه اینکه شورای همکاری به دلیل پوشش دادن تمامی حوزه جنوبی کشور و مسایل استراتژیکی – سیاسی و اقتصادی برای ایران اهمیت وافری دارد. بنابراین شناخت فرصت ها و چالش ها تاثیر گذار بر روابط ایران و شورای همکاری خلیج فارس از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا نقش مهمی در درروابط دو طرف و پیشبرد اهداف و تامین منافع ملی دارد . ما در این پژوهش به بررسی چالش ها و فرصت های موثر در روابط بین ایران و شورای همکاری خلیج فارس می پردازیم.

واژگان کلیدی: چالش، فرصت، شورای همکاری خلیج فارس، منطقه، منافع ملی

فهرست مطالب

فصل اول: کلیات تحقیق. 5

بیان مسئله. 1

ادبیات و پیشینه تحقیق. 3

اهداف تحقیق. 5

سوالات تحقیق. 5

فرضیات تحقیق. 5

متغیرها. 6

مفاهیم و شاخصهای تحقیق. 6

روش تحقیق. 7

روش گردآوری داده ها. 7

سازماندهی تحقیق. 7

فصل دوم: چارچوب نظری. 8

بخش اول: همگرایی و واگرایی. 9

انواع همگرایی. 12

مفروضههای همگرایی. 13

بخش دوم: نظریات همگرایی. 14

الف: فدرالیسم. 14

ب: کارکردگرایی. 16

ج: نوکارکردگرایی. 19

د. نظریههای ارتباطی. 22

منطقه گرایی. 24

معیارهای منطقه گرایی. 25

1-درجه انسجام اجتماعی:. 25

2-انسجام اقتصادی:. 26

3-یکپارچگی سیاسی:. 26

4-انسجام سازمانی. 26

انگیزههای همگرایی منطقهای. 27

نظریه همگرایی منطقهای کانتوری و اشپیگل. 28

نظریه وابستگی متقابل:. 30

فصل سوم: فرصت ها بین ایران و شورا. 33

بخش اول: روابط ایران و شورا. 34

بخش دوم: فرصتها و زمینه های همگرایی. 37

1-وضعیت ژئو استراتژیک خلیج فارس و تنگه هرمز عامل همگرایی. 37

2- عوامل اقتصادی:. 39

2-1همکاریدرزمینه‌هاینفتوگاز. 43

3- همکاری جهت حفظ محیط زیست خلیج فارس. 46

4-همکاری در زمینة کشاورزی. 49

5-همکاری در زمینه دریایی و خدمات کشتیرانی. 50

6- نزدیکی و مشترکات جغرافیایی:. 50

7-نقش اقتصادی و ارتباطی تنگه هرمز. 51

8-بحران آب و لزوم همکاری منطقه‌ای. 52

10-همکاری در زمینه شیلات و ماهیگیری. 55

11-همکاری‌های صنعتی و فنی. 56

12-همکاری در زمینة حمل و نقل. 56

13-توسعه اشتراکی مخازن نفت و گاز مشترک. 57

14-نقش ارتباطی:. 57

فصل چهارم: چالش ها بین ایران و شورا. 62

1-اختلاف ایدئولوژیک(داخلی-فرهنگی). 63

1-1تفاوت ساختارهای قومی و مذهبی:. 63

1-2- ناسیونالیسم:. 64

2-اختلافات داخلی(سیاسی، اقتصادی، امنیتی):. 65

2-1-برداشت‌های متفاوت از امنیت. 65

الف-دیدگاه جمهوری اسلامی ایران. 65

ب-دیدگاه اعراب حوزة جنوبی خلیج فارس. 66

ج-سیاست امنیتی مشترک غرب و شورای همکاری خلیج فارس. 67

د-گسترش خرید های تسلیحاتی. 69

2-2-منازعات مرزی سرزمینی(ادعای امارات نسبت به جزایر ایران! ). 71

2-3-مکمل نبودن اقتصاد منطقه:. 73

2-4-برنامه هسته‌ای ایران. 74

2-4عراق و روابط ایران و شورا. 83

2-5-مسئله فلسطین و روند صلح خاورمیانه. 88

فصل پنجم: بیداری اسلامی و روابط ایران و شورا. 90

1- تحولات بحرین در سال 2011. 91

1- 1- عوامل شکل‌گیری اعتراضات. 92

1-2-سیاستهای شورای همکاری خلیج فارس در قبال بحرین. 94

الف- حضور نیروهای سپر جزیره در بحرین:. 96

ب-الحاق. 97

2-بحران سوریه. 98

2-1دلایل شروع بحران. 98

الف-عوامل درونی. 98

ب: عوامل خارجی. 101

*عوامل فرامنطقه ای. 107

1-اهمیت خلیج فارس به عنوان عامل ایجاد بحران:. 108

2-حضور آمریکا در منطقه. 112

3-تقابل ایران و آمریکا در منطقه. 116

4-اقدامات یکجانبه آمریکا علیه ایران. 118

5-اروپا. 118

دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران و شورای همکاری در قبال تحولات:. 119

منابع فارسی. 128

فصل اول

کلیات تحقیق

بیان مسئله

خلیج فارس یکی از مناطق مهم بین المللی و سوق الجیشی جهان است که به وسیله تنگه هرمز با دریای عمان و اقیانوس هند مرتبط می شود. این موقعیت جغرافیایی در طول تاریخ نقش ارتباطی و بازرگانی مهمی را در میان اروپا، جنوب و جنوب شرقی آسیا به عهده داشته است. پیدایش نفت در حوزه های نفتی و فلات قاره این منطقه از جهان همزمان با حاکمیت انگلستان بر خلیج فارس بود و به عنوان ماده اصلی موتور صنایع، محرکه حمل و نقل در اروپا به کارآمد. این موجب افزایش اهمیت این منطقه در جهان شد، به طوری که منافع حیاتی، نظامی و اقتصادی آمریکا و غرب نیز در حال حاضر وابسته به دستیابی آزادانه به عظیم ترین منافع نفتی در این منطقه می باشد.

کشورهای نزدیک به هم از نظر جغرافیایی غالبا ارتباط سیاسی دو جانبه را شکل می دهند و سیاست خارجی آن­ ها به شدت از همسایگانشان تاثیر می­پذیرد. این تاثیرپذیری بیشتر بر اساس وضعیت طبیعی، ماهیت ارتباطات، و ساختار روابط بین آن ­ها شکل می­گیرد. بنابراین ویژگی­های مشترک جغرافیایی زیرساخت رفتارهای همگرایی منطقه ای را تشکیل می ­دهد(حافظ نیا، 1383: 73-61).

این زمینه ها نوعی همگرایی منطقه ای را به وجود می­آورد و به معنای درهم آمیزی اقتصادی، سیاسی و استراتژیک کشورها در منطقه که زمینه یکپارچگی است را فراهم می­کند. در چنین منطقه ای چنانچه چند قطب مدعی قدرت وجود داشته باشد بیشترین رقابت بین قطب­هایی شکل می­گیرد که از توازن نسبی ژئوپلیتیک برخوردارند. چنانچه این رقابت­ها عمیق شده و مانع از مصالح منطقه ای شود، منافع منطقه ای کشورها را با چالش مواجه ساخته و کارکردهای موثر آن را تضعیف می­کند.

در منطقه غیر منسجم ساختاری که تضادها و تعارض ها گسترش می یابند، هر چند روابط دوجانبه در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ممکن است بین اجزا وجود داشته باشد، ولی الگوهای مناقشه گسترش یافته و فضای بحرانی بر منطقه حاکم می­شود.

در این گونه مناطق شکاف­های ایجاد شده بین اجزا و دولت­های منطقه ای فرصت های مناسبی را برای بازیگران مداخله گر منطقه ای و فرامنطقه ای فراهم می کند. بر هر اندازه نظام های منطقه ای انسجام و قدرت بیشتری داشته باشند، میزان مداخله فاکتورهای فرامنطقه ای کمتر و ستیز نیز ضعیف تر می­شود.

منطقه خلیج فارس با امکانات اقتصادی و ژئوپلیتیکی شگرفی که دارد، نمی­تواند نسبت به چالش­های حیاتی موازنه های ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیکی نادیده انگاشته شود. حداقل دو نیروی اصلی ایجاد اتحاد میان کشورهای هم کرانه در خلیج فارس را تشویق می­کند: اول شرایط تازه جهانی که گروه بندی منطقه ای را تکلیف می­کند و دوم ضرورت­های منطقه ای که اولویت منافع ملی و منطقه ای بر مصالح ژئوپلیتیک قدرت ­های فرامنطقه ای را مطرح می کند(مجتهدزاده، 1378: 38).

موقعیت خلیج فارس به گونه ای است که این منطقه را به محل تلاقی نیروهای متضادی بدل ساخته است. وجود فرقه های عمده شیعه و وهابی در ایران و عربستان عامل پیدایش و تقویت ایدئولوژی های متعارض بنیادگرا و ناسیونالیست قومی در منطقه شده است، که زمینه واگرایی را فراهم می کند. تحولات بزرگ سال های اخیر در سطح منطقه و وجود اشتراکات بین ایران و کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس به ویژه پس از سقوط طالبان و صدام حسین در عراق، گام برداشتن به سوی همکاری متقابل در جهت مسایل مهم منطقه ای همراه با رفع عوامل تنش زا و احساس اعتمادسازی میان دو کشور می­تواند چارچوب مشخصی را برای همگرایی منطقه ای ارایه دهد.

علی رغم مشترکات فرهنگی و مجاورت جغرافیایی کشورهای منطقه خلیج فارس و نیز اقدامات سیاسی و دیپلماتیک متعدد این کشورها، برای حسن همجواری و همکاری، عوامل و موانع متعددی سبب واگرایی آن ها در ابعاد سیاسی و اقتصادی گردیده است.

دیدگاههای ایران در مورد عدم دخالت قدرت های بزرگ در منطقه، و نقطه نظر عربستان که در جستجوی امنیت منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس، از طریق قدرت های فرامنطقه ای بوده است، نگرش های متفاوتی را در موضع طرفین باعث شده است.

در این پژوهش عواملی که باعث همگرایی بین ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از جمله فرصت های تجاری، همکاری های فنی و همچنین عوامل واگرا از جمله های ایدئولوژی حاکم بر این کشورها، دیدگاه کشورها در مورد امنیت منطقه، بحران هسته ای و... را مورد بررسی قرار می­دهیم.

به همین منظور ضمن اینکه معتقدیم زمینه های همگرایی زیادی بین ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس می­توان یافت، از این زمینه ها می توان به اقتصاد نفتی، جغرافیای مشترک و.. اشاره کرد، متغیرهایی که در قالب نظریات و مکاتب کارکردگرایی و نوکارکردگرایی به آن پرداخته شده است، عوامل چالش زایی نیز وجود دارد که منجر به واگرایی این کشورها می شود که بیشترین تاثیر را بر روابط دارند.

ادبیات و پیشینه تحقیق

پیرامون موضوعات مربوط به خلیج فارس کتب و مقالات متعددی نوشته شده است. در اینجا به بعضی از این منابع اشاره می­کنیم.

*کانون­های بحران در خلیج فارس:

دکتر اصغر جعفری ولدانی از جمله اساتیدی است که کتاب­های متعددی در این زمینه نوشته است. وی در این کتاب به بررسی موضوعات مناقشه برانگیز در خلیج فارس مثل اختلافات ارضی و مرزی در کشورهای این حوزه و همچنین در مورد اختلافات و ادعای امارات نسبت به جزایر سه گانه را مورد بررسی قرار داده است. در این تحقیق سعی شده که به صورت مفصل علاوه بر این چالش­ها به چالش ها و واگرایی های اخیر نیز بپردازیم.

*الگوهای اعتماد سازی در منطقه خلیج فارس

طاهره ابراهیمی فر، در این کتاب به بررسی اعتماد سازی ضرورت و موانع آن پرداخته است. کتاب در هشت فصل به بحث و نتیجه گیری و ارائه راهکار برای ایجاد اعتماد بین کشورهای منطقه اشاره می­کند. ولی این کتاب در برگیرنده تمام مولفه­ها نمی باشد، و بیشتر به عوامل منطقه­ای تاکید دارد و عوامل فرامنطقه­ای را مورد مطالعه قرار نداده است. در این پژوهش سعی شده است تا به صورت جامع به بررسی عوامل مختلف در بعد منطقه­ای و فرامنطقه­ای بپردازیم.

*مبانی رفتاری شورای همکاری خلیج فارس در قبال جمهوری اسلامی ایران، این کتاب توسط بهمن نعیمی ارفع به رشته تحریر درآمده و این اثر صرفا به بحث زمینه شکل گیری، اهداف، محدودیت ها و سیاست های شورای همکاری خلیج فارس در قبال جمهوری اسلامی ایران و عراق پرداخته است. در این تحقیق نه تنها به این موضوعات پرداخته شده بلکه به طور جامع این مسایل را بررسی می کنیم و آثار آن را در روابط آن می سنجیم.

*خلیج فارس و مسابل آن، که توسط همایون الهی نگاشته شده است. این کتاب سوابق حضور ایران در خلیج فارس را بررسی کرده است. همچنین در این کتاب به بررسی زمینه های مداخله کشورهای غربی در منطقه پرداخته و به چگونگی تشکیل شورای همکاری خلیج فارس نیز اشاره دارد. ولی در این کتاب به بررسی علل و عوامل واگرایی و همگرایی بین ایران و شورای همکاری خلیج فارس نپرداخته است که در این پژوهش با آن اشاره می شود.

کتاب های مذکور به بررسی روابط بین ایران و شورای همکاری خلیج فارس بپردازد. کتاب های مذکور جزء بهترین کتاب ها در زمینه مناسبات ایران و شورا هستند. لذا در این پژوهش سعی شده، علاوه بر بیان عوامل موثر اشاره شده در این کتاب ها، عوامل موثر در روابط طرفین که در این منابع اشاره نشده، در یک جلد در اختیار علاقه مندان قرار گیرد.

اهداف تحقیق

در این تحقیق سعی شده است عوامل مختلفی که موجب به وجود آمدن چالش در روابط دو طرف­ می شود به طور مفصل و جامع مورد بحث قرار گیرد.همچنین به بررسی علت یا عوامل واگرایی کشورهای منطقه می پردازیم. وجود اختلافات سیاسی حاد و تعارض منافع ملی که همه مسایل را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین سعی شده با اشاره به فرصت­های موجود در همگرایی این کشورها، بتوان از فرصت ها برای همگرایی و از بین بردن چالش ها و یا حداقل کمرنگ کردن تاثیر این چالش ها بر روابط دو طرف را مورد استفاده قرار داد.

سوالات تحقیق

سئوال اصلی

چالش­ها و فرصت­ها­ی موثر در روابط جمهوری اسلامی ایران و شورای همکاری خلیج فارس چه عواملی می باشد؟

سوالات فرعی:

*تحولات بیداری اسلامی چه نتایجی در به وجود آمدن چالش و فرصت بین ایران و کشورهای جنوبی حوزه خلیج فارس دارد؟

*نقش متغیرهای فرامنطقه ای چه سهمی از این چالش و فرصت را به خود اختصاص می­دهند؟

فرضیات تحقیق

فرضیه اصلی

وجود چالش­ها (اختلافات ایدئولوژیک، تفاوت در ساختار قدرت و...) و همچنین وجود فرصت­ها(همکاری در زمینه انرژی، تجارت و...) تاثیر مهمی بر روابط بین ایران و شورای همکاری خلیج فارس دارد.

فرضیات فرعی

*مداخله قدرت­های فرامنطقه ای به عنوان چالش در روابط طرفین تلقی می­شود.

*تحولات بیداری اسلامی(بحرین، سوریه) از عوامل چالش زا در مناسبات آن­ها می­باشد.

متغیرها

متغیر مستقل

چالش­ها و فرصت­های موثر بین ایران و شورای همکاری خلیج فارس

متغیر وابسته

مناسبات و روابط ایران با شورای همکاری خلیج فارس

مفاهیم و شاخص­های تحقیق

چالش: چالش در لغت به معنی مبارزه طلبی و رقابت کردن می­باشد و بیان کننده وضعیتی است که دو کشور با یکدیگر از پیش اختلاف دارند و یکدیگر را تهدید می­کنند. چالش در مقابل تنش است یعنی دو کشور با یکدیگر از قبل روابط ناسازگاری دارند. وجود اختلاف قبلی سبب بروز چالش می­شود و طرفین یکدیگر را به اقدامات دیپلماتیک و نظامی تهدید می­کنند(جعفری ولدانی، 17، 1388)، البته تهدید حتما به درگیری ختم نمی شود.

چالش به معنی کشمکش، تناقض و مشکلاتی اشاره دارد که معمولا در مورد مشکلات بزرگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یک ملت، یا یک دولت با دولت دیگر به کار می­رود.

فرصت: زمینه ­های مشترکی که باعث افزایش مناسبات دو طرف و ارتقا همکاری در زمینه­های مختلف می­شود.

همگرایی: کانون توجه این نظریه فرایندی است که طی آن وفاداری از جانب یک مرکز(دولت) به جانب مرکز یا مراکز دیگری معطوف می­گردد. به طور کلی به اعتقاد این نظریه پردازان کشورها هنگامی رفتار همگرایانه در پیش خواهند گرفت که پیش بینی کنند با فرصت ها و تسهیلات مشرکی روبرو خواهند بود، و همچنین به توانایی در درونی سازی فرایند همگرایی بستگی دارد(دوئرتی و فالتزگراف، 1372، 670)

واگرایی: به معنی از بین رفتن وحدت و یکپارچگی می باشد. همچنین به معنای تجزیه شدن نیز می باشد که عوامل مختلف سیاسی، فرهنگی، فرامنطقه ای و... در آن دخیلند.

بیداری اسلامی: به مجموعه تحولاتی گفته می شود که ابتدا از تونس شروع شد و با سقوط بن علی حاکم این کشور به دیگر کشورهای عربی از جمله مصر، لیبی، بحرین و... سرایت کرد. در اکثر این کشورها تحولات مذکور موجب سقوط دیکتاتوری های حاکم شد.

روش تحقیق

روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد

روش گردآوری داده ها

روش کتابخانه ای و منابع اینترنتی

سازماندهی تحقیق

تحقیق در پنج فصل سازماندهی شده است، که شامل: فصل اول کلیات تحقیق، فصل دوم چارچوب نظری و رهیافت تئوریک تحقیق، فصل سوم فرصت های موجود در روابط کشورهای مذکور و فصل چهارم نیز به چالش هایی که نقش واگرایانه در روابط دارند را مورد بررسی قرار داده ایم. در فصل پنجم نیز تحولات اخیر خاورمیانه(بهار عربی) و نقش و تاثیری که بر روندهای موجود بین جمهوری اسلامی ایران و شورای همکاری خلیج فارس داشته است را توضیح داده ایم.





جهانی شدن و تحول مطالعات علوم سیاسی...

جهانی شدن و تحول مطالعات علوم سیاسی...

جهانی شدن و تحول مطالعات علوم سیاسی...

چکیده

هدف اصلی این پایان نامه بررسی جهانی شدن و تحول مطالعات علوم سیاسی می باشد. این پایان نامه در ابتدا به بحث راجع به تئوری های مربوط به جهانی شدن می پردازد و در ادامه به بررسی نظریه پایان سیاست و با هدف تبیین این نظریه به نقد هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی این قلمرو می پردازد. سپس به بحران های معرفتی سیاست در عصر جهانی شدن پرداخته و اینکه در نهایت این بحران ها، از یک سو هم دولت را به عنوان مظهر اقتدار و هویت ملی به چالش کشید و هم از سوی دیگر مجموعه دانش های سیاسی را از اعتبار سنتی خود انداخت. در بحث دیگر، با طرح نظریه ی فرهنگی، ساختار و محتوای آن را از جهات و ابعاد مختلف تشریح کرده و در یک ارزیابی نهایی آن را به عنوان الگوی جایگزین معرفی می نماید. در ادامه با بحثی ذیل عنوان تحول نظریه سیاسی به بررسی تبدیل سیاست از عرصه به فرآیند، تبدیل جامعه مدنی به جامعه مدنی جهانی، تبدیل حکومت به حکمرانی و مطرح شدن حکمرانی خوب و سرانجام گذار از دانش سیاسی اثباتی _رفتاری به هنجاری _انتقادی پرداخته و در پایان به نتیجه گیری خواهد پرداخت.

وازگان کلیدی:جهانی شدن، علوم سیاسی، قدرت، دموکراسی، نظریه سیاسی.

فهرست مطالب

عنوان صفحه

بخش اول: مبانی و مفاهیم

فصل اول: طرح پژوهش

1 – 1 بیان مسئله 1

1 – 2 پیشینه پژوهش 4

1 – 3 فرضیه های پژوهش 10

1 – 4 حدود پژوهش 11

1 – 5 اهداف پژوهش 11

1 – 6 سازماندهی پژوهش 13

فصل دوم: مفهوم شناسی جهانی شدن

2 – 1 تعریف جهانی شدن 15

2 – 2 نظریه های جهانی شدن 18

2 – 3 ابعاد جهانی شدن 30

خلاصه و جمع بندی بخش 34

بخش دوم: بحران های سیاست، پارادایم های جایگزین

فصل اول: جهانی شدن و پایان سیاست

1– 1 طرح نظریه پایان سیاست 37

1– 2 نقد هستی شناختی سیاست 39

1– 3 واسازی معرفت، هدف و کارکرد سیاست 41

1– 4 افول نظریه و علم سیاست 42

1– 5 زوال سیاست: ورود به دوران مابعد سیاسی 44

1– 6 استحاله انسان سیاسی 45

فصل دوم: بحران های سیاست در عصر جهانی شدن

2 – 1 جهانی شدن و بحران های سیاست ....................................................................................................................... 47

2 – 2 تأثیر شتاب تحولات بر معرفت انسان .................................................................................................................... 49

2 – 3 بحران معرفت شناختی ............................................................................................................................................. 50

2 – 4 بحران روش شناختی ................................................................................................................................................ 54

2 – 5 بحران دولت های ملی .............................................................................................................................................. 55

2 – 6 بحران دموکراسی ....................................................................................................................................................... 59

فصل سوم: الگوهای جایگزین

3 – 1 جهان گرایی و محل گرایی ...................................................................................................................................... 66

3 – 2 وحدت، کثرت یا تنوع ............................................................................................................................................... 67

3 – 3 زمینه های فرهنگی بروز بحران .............................................................................................................................. 69

3 – 4 تهدید تمدن ها از داخل ........................................................................................................................................... 70

3 – 5 شکاف تمدن ها .......................................................................................................................................................... 71

3 – 6 الگوی نظریه فرهنگی ............................................................................................................................................... 71

3 – 7 سیاست از نگاه نظریه ی فرهنگی ......................................................................................................................... 74

3 – 8 فرهنگ، مدیریت و مهار نظم جهانی ..................................................................................................................... 76

3 – 9 جهانگرایی فرهنگی ................................................................................................................................................... 78

3 – 10 نظریه ی فرهنگی و انقلای رسانه ای ................................................................................................................. 79

3 – 11 دموکراسی جهانی و عرصه سیاست فرهنگی .................................................................................................... 80

خلاصه و جمع بندی بخش .................................................................................................................................................. 83

بخش سوم: تحول نظریه ی سیاسی

فصل اول: تبدیل سیاست از عرصه به فرایند

1 – 1 سیاست مدرن ............................................................................................................................................................. 89

1 – 2 سیاست در برابر امر سیاسی .................................................................................................................................... 92

فصل دوم: تبدیل جامعه مدنی به جامعه مدنی جهانی

2 – 1 ایده جامعه مدنی ....................................................................................................................................................... 96

2 – 2 تغییر معنای جامعه مدنی ........................................................................................................................................ 97

2 – 3 احیاء جامعه مدنی (باز تعریف جامعه مدنی) ....................................................................................................... 98

2 – 4 جامعه مدنی جهانی ................................................................................................................................................ 100

2 – 5 نظریه جامعه مدنی جهانی و شرایط بین المللی موجود ................................................................................. 102

فصل سوم: تبدیل حکومت به حکمرانی و مطرح شدن حکمرانی خوب

3 – 1 حاکمیت جدید ........................................................................................................................................................ 106

3 – 2 حکمرانی خوب ........................................................................................................................................................ 108

3 – 3 تعریف حکمرانی خوب ........................................................................................................................................... 109

3 – 4 شاخص های حکمرانی خوب ................................................................................................................................ 110

3 – 5 الزامات حکمرانی خوب و نقش دولت ................................................................................................................. 112

فصل چهارم: گذار از دانش سیاسی اثباتی –رفتاری به هنجاری –انتقادی

4 – 1 نظریه اثباتی –رفتاری ........................................................................................117

4 – 2 نظریه هنجاری –انتقادی ..................................................................................... 119

4 – 3 ماهیت هنجارین فلسفه ی سیاسی در عصر جهانی شدن ............................................... 122

4 – 3 – 1 نظم اول جهانی .......................................................................................... 124

4 – 3 – 2 نظم دوم جهانی ........................................................................................... 126

4 - 3 – 3 نظم سوم جهانی ......................................................................................... 127

خلاصه و جمع بندی بخش ............................................................................................ 129

نتیجه گیری نهایی ...................................................................................... 132

پیشنهادات ................................................................................................ 135

منابع و مأخذ ............................................................................................ 137

چکیده انگلیسی ......................................................................................... 148

بخش اول

مبانی و مفاهیم

فصل اول

طرح پژوهش

1 1 بیان مسئله

از سال های پایانی سده بیستم تا امروز که دهه­ای از سده جدید هم پشت سر گذاشته شده است، بحث­های داغ و مناقشه برانگیز درباره­ی جهانی شدن، همچون پدیده­ای حقیقی، طرح و بسط یافته است. حامیان و مخالفان جهانی شدن، تحلیل­گران سیاسی و اقتصادی، فلاسفه و فرمان­روایان کشورها هر یک به اظهار نظر درباره عصر جدید پرداخته­اند. مقامات حکومتی مشکلات اقتصادی کشور را به فشارهای ناشی از جهانی شدن نسبت می دهند، گردانندگان بنگاه های اقتصادی گوناگون کوچک­تر کردن شرکت­های خود را برای ادامه­ی حیات در چارچوب اقتصاد جهانی ضروری می­دانند، طرفداران محیط زیست تأثیر مخرب جهانی شدن مهار نشده را فریاد می زنند و دامنه ی انتقادات خود را پس از فاجعه اتمی در فوکوشیمای ژاپن در ماه مارس 2011 که متعاقب زلزله ی 9 ریشتری در این کشور به وقوع پیوست، افزایش داده اند و پشتیبانان اجتماع های بومی مختلف نسبت به نابودی خرده فرهنگ­ها و فرهنگ­های کوچک در برابر موج فراگیر فرهنگ جهانی هشدار می دهند (قزلسفلی، 1390: 183).در این میان ارائه تعریفی جامع و مورد پذیرش عموم برای جهانی شدن، به دلیل اختلاف نظر میان پژوهشگران بر سر ماهیت آن دشوار به نظر می­رسد و هر دسته از صاحب نظران، به تناسب برداشتی که از این پدیده دارند و پیش زمینه­های ذهنی و ایدئولوژیک خود، تعریف خاصی از این پدیده ارائه می­دهند. اگر جهانی شدن را در معنی جهانی اندیشیدن تعبیر کنیم، احتمالاً حرف تازه­ای نزده­ایم، زیرا اندیشه نیز مانند علم و فن هیچ گاه در تاریخ محدود به مرزهای ملی نبوده است. البته توسعه­ی دانش و فن بر مفهوم جهان تأثیر گذارده است. به عنوان نمونه از اختراعات اولیه­ی فن اطلاع رسانی (مورس، تلگراف) که جای چاپار را گرفت و رادیو و تلویزیون که جای جارچی محل را اشغال کردند تا ماهواره و اینترنت، سیاره­ی زمین تدریجاً کوچکتر و کوچکتر شد، تا جایی که امروزه به تعبیر مک لوهان، همه در یک دهکده­ی جهانی زندگی می­کنیم و از لحظه لحظه­ی اوضاع و احوال هم باخبریم. در چنین فضایی، دیگر حکومت­ها قادر نیستند بر روی آنچه در درون حاکمیتشان می گذرد و حتی آنچه در خلوت خود می­گویند و می­کنند، سرپوش بگذارند. دیگر رفتارها و کنش­های فردی اجتماعی جنبه­ی شخصی و ملی و سرزمینی ندارد، چون همه­ی امور خصوصی و عمومی ما به طور مستمر در معرض داوری دیگران است، دیگرانی که معلوم نیست الزاماً دوست ما باشند (کاظمی، 1390: 21). به عبارتی هرچه زندگی انسان روی کره­ی خاکی پیشرفته شده، سرعت­ها افزون­تر شده، فاصله ها نیز کوتاه­تر و افراد بشر، فارغ از ملاحظات مکانی، قومی، نژادی، زبانی، عقیدتی و ... به هم نزدیکتر شده­اند. به یک تعبیر می­توان گفت که فرایند جهانی شدن، همگام با افزایش آگاهی انسان نسبت به خود و محیط طبیعی و اجتماعی خود از آغاز تاریخ وجود داشته، ولی در سال­های اخیر به دلیل سرعت فزاینده­ی تغییرات دانش و فن، شتاب ناگهانی به خود گرفته است. بگونه ای که چند سالی است نظر اندیشه ورزان، دولتمردان و کارگزاران حکومتی را در سراسر گیتی به خود مشغول کرده است.

به هر جهت این یک واقعیت است که جوامع انسانی همواره در حال تغییر و تحول هستند. در واقع حیات اجتماعات در گرو این تغییرات است، چرا که رکود و سکون در نهایت به فساد و تباهی می انجامد و کوشش علم سیاست پیش بینی نتایج مترتب بر تغییرات است. مسائلی از قبیل رشد جمعیت، تخریب محیط زیست، توسعه­ی پایدار، تنش­های قومی_نژادی، تقابل فرهنگی، رقابت­های نظامی، تعارض بین شمال و جنوب یا غنی و فقیر، رشد شهرنشینی، انقلاب ارتباطات، تحول صنایع و دانش فنی، دموکراسی، حقوق بشر، تروریسم و صدها مشکل مبتلا به جامعه­ی امروز بشری، همه در زمره­ی دغدغه­های امروز جامعه­ی جهانی است که سیاست و علم سیاست نمی­تواند نسبت به آنها بی­تفاوت باشد. بحث جهانی شدن را نیز از این زاویه باید نگریست. اینجاست که فرایند جهانی شدن، عرصه را برای علوم سیاسی تغییر می­دهد. تقسیم ظریف میان علوم سیاسی که به درون دولت _ملتها اهتمام دارد و مطالعه روابط بین الملل که مربوط به مسائل میان دولت _ملتها است، کمرنگ می شود. دیگر، مطالعه تجربه یک کشور خاص جدا از کشورها­ی دیگر قابل قبول نیست. در جهانی که در آن بازیگران و منافع سیاسی در حال تجربه تأثیر جهانی شدن هستند، علوم سیاسی نمی­تواند از تأثیر چنین نیروهایی مصون باشد.

نکته مورد نظر در اینجا این است که تمام الزامات ناشی از این فرایند جهانی شدن توسط عالمان سیاسی (دانش پژوهان سیاسی) باید هم در توسعه نظریه سیاسی و هم در انتخاب روش شناختی مورد اذعان قرار گیرند؛ بطوریکه نظریه­ها باید جنبه بین المللی را بیشتر و جدی ­تر مورد توجه قرار دهند. همچنین جهانی شدن موجب تحت تأثیر قرار گرفتن کلیه تحلیل­ها در تمام سطوح علوم سیاسی شده است. برای نمونه، برای مطالعه مدیریت شهری نه تنها بررسی تأثیر جهانی شدن به عنوان یک نیروی سیاسی و ژئوپلتیک ضرورت دارد، بلکه قرار دادن مدیریت شهری در زمینه شکل در حال تغییر حکومت و عمل فزاینده ارتباطات جهانی نیز ضروری است (حاجی یوسفی، 1390: 451). در کنار اینها تغییر و تحولاتی که در مفاهیم رسمی سیاسی ایجاد شده است قابل توجه است که به بیانی دقیق تر، آنچه که اتفاق افتاده است این است که مفهوم دیرپای فرد به عنوان یک هستی منفک و خود اتکا با یک وحدت پیشا اجتماعی جای خود را به فردی داده است که دیگر چیزی بیش از شبکه­ای بی­مرکز از عقاید و امیال نیست. با عطف به مباحث یاد شده حال در این میان مسئله این است که در گذار فرایند جهانی شدن، علوم سیاسی دچار چه تغییر و تحولاتی شده و به عبارتی بهتر فرایندهای جهانی شدن چگونه و تا چه اندازه بر نهادهای سیاسی، رفتارهای سیاسی و متعاقباً بر نظریه­پردازی در حوزه علوم سیاسی اثر گذاشته است.

سؤال های پژوهش

سؤال اصلی

گسترش فرایند جهانی شدن چه تحولی در مطالعات علوم سیاسی و نظریه­پردازی در این حوزه بوجود آورده است؟

سؤال های فرعی

1) جهانی شدن چیست و تحولات معرفتی ناشی از آن دارای چه ابعادی است؟

2) پدیده جهانی شدن چگونه عرصه سیاست را دچار بحران می­کند؟

3) با توجه به دورنمای دوران ما بعد سیاست کلاسیک، چه الگوهای بدیلی برای سیاست می­توان متصور شد؟

4) بحران نهادهای سیاسی و تحولات معرفتی ناشی از فرایند جهانی شدن، چگونه بر مطالعات علوم سیاسی تأثیرگذار بوده است؟

1 2 پیشینه ی پژوهش

مطالعات و تحقیقاتی که در ارتباط با موضوع پژوهش حاضر انجام گرفته، به طور کلی بدین صورت قابل دسته­بندی­اند: تحقیقاتی که به طور خاص بر چیستیجهانی شدن و ویژگی­های آن تمرکز دارند، مطالعاتی که به جهانی شدن به مثابه­ی پیامد مدرنیته می پردازند، و آثاری که به بررسی پیامدهای جهانی شدن پرداخته­اند. در اینجا، بخشی از مهم ترین آن ها، به اختصار مرور می شود. بر این اساس پژوهش های صورت گرفته به سه مقوله­ی زیر تقسیم می­شوند.

چیستی جهانی شدن و ویژگی های آن

کتاب نگاهی موشکافانه بر پدیده جهانی شدن، اثر یان آرت شولت که در سال 1382 توسط مسعود کرباسیان ترجمه شده است، به برخی از تعاریف یا برداشت­های جهانی شدن پرداخته است. از نظر شولت، جهانی شدن در یکی از برداشت­های رایج، به معنای بین المللی شدن است. از این دیدگاه، واژه «جهانی» صفت دیگری برای توصیف روابط برون مرزی میان کشورها، و اصطلاح «جهانی شدن» مشخص کننده توسعه مبادلات بین المللی و وابستگی متقابل است. از این نظر، پل هرست و گراهام تامپسون جهانی شدن را «جریان یافتن گسترده و رو به رشد تجارت و به کار انداختن سرمایه میان کشورها» تعریف می کنند. در برداشت دوم، «جهانی شدن» به معنای آزادسازی در نظر گرفته می شود. در اینجا، «جهانی شدن» به فرایند برداشته شدن محدودیت هایی اطلاق می­شود که دولت­ها در فعالیت­های میان کشورها برقرار می­کنند و هدف آن به وجود آوردن اقتصاد جهانی «آزاد» و «بدون مرز» است. در تعریف سوم، «جهانی شدن» به معنای جهان گستری در نظر گرفته می­شود. در واقع، وقتی الیور رایزر و ب. دیویس در دهه 1940 مفهوم «جهانی کردن» را ابداع کردند، آن را به معنای «عمومی کردن» گرفته و «ادغام فرهنگ های روی زمین» را در یک «انسان گرایی» پیش بینی کردند. تعریف چهارم، جهانی شدن را به معنای غربی کردن یا مدرنیزه کردن، به ویژه به شکل آمریکایی شده، می داند. از این دیدگاه، جهانی شدن نوعی پویایی است که از طریق آن ساختارهای اجتماعی نوگرایی (سرمایه داری، عقل گرایی، صنعت گرایی، دیوان سالاری و ...) در سراسر دنیا گسترش می یابد و به طور طبیعی، فرهنگ های پیشین و خودمختار محلی را نابود خواهد کرد. «جهانی شدن» بدین مفهوم را گاهی امپریالیسم به سبک مک دونالد، هالیوود و سی. ان.ان توصیف کرده اند. اما نگرشی که مورد نظر خود شولت نیز هست، جهانی شدن را قلمروزدایی می داند. طبق این تفسیر، جهانی شدن شامل تجدید شکل بندی جغرافیایی است، به طوری که فضای اجتماعی دیگر به طور کامل بر حسب سرزمین ها، فاصله های ارضی، و مرزهای سرزمینی شناسایی نمی شود. بر این اساس بر دیدگاهی که دیوید هلد و تونی مک گرو ارائه داداه­اند و جهانی شدن را «مجموعه­ای از فرایندها که دربرگیرنده دگرگونی در سازمان فضایی روابط اجتماعی و تبادل­هاست» تأکید می­گذارد (شولت، 1382: 68).

کتاب دیگر در این حوزه، پایان دموکراسی، نوشته ی ژان ماری گنو است که با ترجمه ی عبدالحسین نیک گهر در سال 1378 توسط انتشارات آگاه منتشر شده است. نویسنده در این کتاب، جهانی شدن را «دنیایی شبکه بندی شده» توصیف می کند و ویژگی بارز آن را فقدان دموکراسی معرفی می کند. جایی که در آن انواع آزادی اما بدون دموکراسی وجود دارد. وی در این کتاب به مهمترین چالش های دموکراسی از جمله جامعه سیاست زده، گسیختگی اجتماعی، ستیز با ادیان، خشونت و ... می پردازد.وصف برخی از بحران‏های امروزین دموکراسی، از سوی یک اندیشه‏ورز غربی جالب توجه است، اما این وصف، یا در واقع نقد، بیش از آن که مبانی نظری دموکراسی غرب را مد نظر قرار دهد، به نتایج عملی آن در جوامع غربی، به‏ویژه در جامعه آمریکا می‏پردازد. در حالی که در تحلیل و نقد علمی، نخست مبانی نظری و سپس نتایج عملی اندیشه یا نظریه، بررسی می‏شود تا با آشکار ساختن عیوب آن، نخست در عرصه نظر، و سپس در بعد عمل، امکان داوری درست ‏تری پدید آید. ولی آنچه در این اثر، توجه بیشتری را جلب می‏کند، راه نجاتی است که وی برای برون‏رفت دموکراسی از بحران‏های موجود ارائه می‏کند. در حقیقت، او دموکراسی را رد نمی کند بلکه آینده‏ای را ترسیم می کند که در آن، نوع جدیدی از دموکراسی که وی نام آن را ملت مدرن یا عصر امپریال می ‏گذارد، شکل می‏گیرد. مشخصه بارز این دموکراسی، بازگشت به معنویت توأم با بازگشت ملت به عرصه سیاست و حاکمیت است؛ ولی این معنویت او بیش از آن که آسمانی و ناشی از ادیان الهی باشد، از نوعی معنویت زمینی یا ایدئولوژی های جدید بشری ناشی می شود. نوعی تضاد ماهرانه با دین در این اثر به چشم می خورد که نه از نگاه عالم‏مدارانه، بلکه با نگاه سیاست‏ مدارانه به تصویر کشیده شده است. ولی این امر بدون آن‏که خود او بخواهد، تضاد سنتی بخش روشنفکری فرانسوی را با آموزه‏های دینی آشکار می­سازد.

هم چنین می توان به مقاله ی بازاندیشی دموکراسی و تحول رابطه ی جامعه و دولت در عصر جهانی شدن، نوشته ی احمد رشیدی اشاره داشت، که در سال 1384 در شماره ی سوم مجله ی فصلنامه سیاست به چاپ رسیده است. این مقاله به این مسأله می پردازد که به علت گسست رابطه ی جامعه و دولت در عصر جهانی شدن، دموکراسی با بحران مواجه است. وی در این مقاله بر لزوم وجود پیوند میان جامعه و دولت در تحقق دموکراسی تأکید گذاشته و تلاش های نظری متعددی را که از سوی دانش پژوهان در راستای تبیین چشم انداز دموکراسی در عصر جهانی شدن صورت پذیرفته، در قالب سه رهیافت «پایان دموکراسی»، «جهان وطن گرایی» و «مدرنیزاسیون بازاندیشانه» مورد مطالعه و ارزیابی قرار می دهد (رشیدی، 1384: 4).

جهانی شدن به مثابه پیامد مدرنیته

کتاب جهانی شدن و فرهنگ، نوشته ی جان تاملینسون یکی از صاحب نظران در حوزه ی جهانی شدن را می توان به عنوان یکی از آثار مطرح در این حوزه نام برد.این کتاب در سال 1381 توسط دفتر پژوهش های فرهنگی منتشر شده است. تاملینسون در این کتاب جهانی شدن را در تداوم حرکت مدرنیته می داند که پدیده «به هم مربوط بودگی» را پیش می آورد. این حالت از تجدد به خروج افراد و دولت ها از حالت درون گرایانه و متکی به یک منطقه خاص به سمت و سوی یک هویت برون گرایانه و فرا سرزمینی می شود. جان تاملینسون این نکته مهم را یادآور می شود که این حرکت تنها در قالب گذر از یک نظم محلی یا بومی به نظم کلان نمی گنجد و نه تنها فراتر از تأثیرگذاری های ارتباطات، حمل و نقل و تکنولوژی جدید است، بلکه به تحکیم هر چه بیشتر وابستگی متقابل انسان ها می انجامد. برای مثال توسعه ارتباطات و حمل و نقل و تکنولوژی جدید نه تنها برقراری تماس با فواصل دور را ممکن ساخته، بلکه پدیدآورنده انواع اتحادیه های سیاسی، فرهنگی، و همبستگی های جدید شده است.

جهانی شدن، فرهنگ، هویت عنوان کتابی است به قلم احمد گل محمدی، که در سال 1382 از سوی نشر نی منتشر شده، و در آن جهانی شدن به مثابه تحول و رفع کاستی های مدرنیته پیشین مقوله ای چندجانبه بوده و یک فرایند جهانی که در طول حرکت خود به ویژه در دهه های اخیر با ایده ها و جریان های متعددی پیوند خورده و از همه چیز و همه جا بهره گرفته است. گل محمدی در این کتاب به یک پیامد مهم این وضعیت اشاره می کند و آن هم این است که کناره گیری انسان ها، کشورها و شرکت ها به شدت کاهش یافته و «وابستگی متقابل و میزان تأثیرپذیری افراد و جوامع ازهمه بیشتر می شود».

پیامد های جهانی شدن

یکی از مهمترین آثار در حوزه ی پیامدهای جهانی شدن، کتاب جامعه شناسی سیاسی معاصر:جهانی شدن، سیاست و قدرت، نوشته ی کیت نش است. این کتاب در سال 1391 توسط انتشارات کویر به چاپ رسیده است. نش در این کتاب تأکید فرهنگی _سیاسی جدیدی بر قدرت گفتمانی، سیاست هویت و دموکراتیک شدن، نهاده است. این کتاب در یک معنی کاملترین و روشنگرترین طرح غیر ارتدوکس از جامعه شناسی سیاسی جدید است و نشانگریک تغییر پارادایم از رویکرد سنتی به اقتدار، دولت _ملت،حزب، طبقه و سلطه می باشد.

نش در ادامه فرایند جهانی شدن را در چهار حوزه فنی، اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی بررسی می کند و معتقد است که در نتیجه فرایندهای جهانی شدن، ویژگی های اصلی دولت ملی در حال زوال است و از لحاظ دانش جامعه شناسی سیاسی نکته مهم این است که بر اثر فرایند جهانی شدن، حاکمیت ملی دولت ها عملاً دچار محدودیت هایی می شود به نحوی که حکومت های ملی دیگر نمی توانند همچون گذشته از خودمختاری لازم برخوردار باشند.

اثر دیگر «جهانی شدن و آینده دموکراسی: منظومه پساملی»، به قلم یورگن هابرماس یکی از صاحب نظران مطرح در این حوزه می باشد. این کتاب ترجمه ی کمال پولادی بوده که در سال 1389 توسط انتشارات مرکز به چاپ رسیده است. هابرماس در این کتاب پیامدهای ابهام آمیز پدیده جهانی شدن، وجوه مثبت و منفی این پدیده را بررسی و ارزیابی می کند. کتاب حاضر مشتمل بر مجموعه مقالاتی است که در حوزه عمومی سیاست نگاشته شده است. دعوی مرکزی نظریه هابرماس در این مقالات آن است که نهاده‌های مبتنی بر استفاده از عقلانیت ارتباطی، از نهادهای اخلاقی گرفته تا نهادهای دولت مشروطه، نهادهایی عقلانی‌اند و صرفاً از متفرعات یا عوارض شرایط تاریخی نیستند. هابرماس از منتقدان سرسخت توسل به احساسات ملی است. وی علاوه بر آن از سخنگویان مفهوم وطن دوستی مبتنی بر قانون اساسی و از مخالفان طرح قوانین سرسختانه علیه مهاجرت و پناهندگی است. او درباره جهانی شدن این پرسش را مطرح می‌سازد که آیا دموکراسی مبتنی بر رفاه اجتماعی می‌تواند در دوره پسا ملی و فراسوی مرزهای ملی داوم یابد و بر بحران‌های اجتماعی و زیست محیطی فایق آید، علاوه بر آن وضع حقوق بشر در این دوره جهانی شده، چه خواهد بود. وی در یکی از مقالات مناقشات موجود میان مدرنیته و پسا مدرنیته را بررسی کرده و تکوین مفاهیم عقل و عقلانیت در فلسفه و جامعه‌شناسی مدرن را نشان می‌دهد.

مقاله ی آسیب شناسی دموکراسی در عصر جهانی شدن نوشته ی علی کریمی مله و رضا رحمتی، که در سال 1391، در شماره ی اول فصلنامه ی روابط خارجی به چاپ رسیده است، اثر دیگری است که در آن به آسیب های وارده بر دموکراسی، در عصر جهانی شدن پرداخته شده است. این پژوهش ضمن اشاره به تأثیر بی مناقشه جهانی شدن بر واگذاری حوزه های دموکراسی به سطوح فرو و فراملی و ایجاد و ساخت یابی دموکراسی در اشکال نو، نشان می دهد که چگونه جهانی شدن منجر به صورت بندی عناصر ایجاد کننده تهدید در عرصه های متفاوت شده است.

هم چنین می توان به مقاله ی تأثیر جهانی شدن بر امنیت ملی کشورها، نوشته ی مهدی رهبری اشاره داشت، که در سال 1388، در شماره ی 267 نشریه ی اطلاعات سیاسی _اقتصادی به چاپ رسیده است. وی در این اثر ضمن پرداختن به بازشناسی واژگان جهانی شدن و امنیت ملی، می کوشد تا از گوشه هایی از پیامدهای پدیده ی جهانی شدن، به خصوص تأثیر آن بر امنیت ملی پرده بردارد.

کتاب برندگان و بازندگان جهانی شدن، نوشته ی لستر تارو، اثر دیگری است کهبه نقد جهانی شدن و موقعیت کشورها و نسبت هر یک از آنها با فرایند جهانی شدن می پردازد. وی در این کتاب به برخی مزایا و مشکلات جهانی شدن پرداخته و دیدی متفاوت از جهانی شدن با تکیه بر تحلیل های ساده اقتصادی بیان می دارد و در گوشه گوشه کتاب با ارایه آمار و ارقام مناسب و تحلیل های پی در پی اقتصاد رو به جهانی شدن که به قول او نهایت نظام سرمایه داری است، را به تصویر می کشد. لستر در این اثر، جهانی شدن را با همه ابعادش مورد مطالعه گسترده قرار می دهد. اما در مجموع به نظر می رسد که تأکید این کتاب بر وجوه اقتصادی جهانی شدن می باشد. کتاب مزبور در سال 1386 توسط مسعود کرباسیان ترجمه شده است.

در مجموع مباحثی که در بخش پیشینه ی پژوهش مطرح شد، می توان نتیجه گرفت که تا کنون پژوهش های بسیاری در زمینه ی جهانی شدن و به خصوص مؤلفه ها وآثار آن صورت گرفته است. همچنین کارهای پژوهشی پراکنده ای نیز در این حوزه وجود دارند که از انسجام و جامعیت کافی خصوصاً در بخش علوم سیاسی، برخوردار نبوده است لذا به جرأت می توان گفت که تاکنون پژوهشی که بطور خاص به بررسی تأثیرات جهانی شدن در مطالعات علوم سیاسی بپردازد، وجود ندارد و جنبه بدیع بودن پژوهش حاضر نیز به همین موضوع بر می­گردد که قصد دارد از طریق این بررسی، خلاء اشاره شده در پیشینه ی پژوهش را پر کند.

1 3 فرضیه های پژوهش

فرضیهاصلی

پدیده جهانی شدن با ایجاد بحران در سطح نهادهای سیاسی و متعاقباًدامن زدن به بحران معرفتی در چارچوب مطالعات علوم سیاسی، پارادایم جدیدی را برای نظریه­پردازی در این حوزه گشوده است.

فرضیه های فرعی

1) جهانی شدن فشردگی زمان و مکان یا تراکم جهان، تشدید، وابستگی متقابل در قلمرو جهانی و آگاهی از یکپارچگی جهانی و کاهش تأثیر عوامل جغرافیایی در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که طی آن گفتمان سنتی مبتنی بر مرزهای سرزمینی دچار بحران شده است.

2) در فرایند جهانی شدن دولت‌های ملّی به‌تدریج کنترل، مدیریت و اختیارات خود را از دست داده و نظارت آن‌ها بر نیروهای داخلی کم‌رنگ می‌شود و متعاقباً نهاد و کار ویژه سیاست، بویژه دموکراسی، را دچار بحران می­کند.

3) در چارچوب الگوی جامعه شناسی سیاسی جدید، بویژه بر اساس نظریه­های جامعه­شناسانی چون گیدنز، ملزومات نظری لازم برای بازاندیشی و احیاء سیاست در سطح فراملی وجود دارد.

4) تبدیل سیاست از عرصه به فرایند، تبدیل جامعه مدنی به جامعه مدنی جهانی، تبدیل حکومت به حکمرانی و مطرح شدن حکمرانی خوب و گذار از دانش سیاسی اثباتی _رفتاری به هنجاری _انتقادی از جمله پیامدهای جهانی شدن در مطالعات علوم سیاسی می­باشد.

1 4 حدود پژوهش

این پژوهش به لحاظ زمانی از دهه ی 1980 تا 2013 را در بر می­گیرد، و به لحاظ مکانی یا موقعیت جغرافیایی همه ی کشورهایی را که به نحوی با این مسئله مرتبط می باشند را در بر می گیرد.

1 5 اهداف پژوهش

با توجه به اینکه بحث جهانی شدن بسیاری از جریانات و پدیده ها را تحت شعاع خود قرار داده است و از طرفی در فرهنگ جهانی در حال تکوین، بسیاری از موضوعات و مفاهیم در هاله­ای از ابهام و نسبیّت قرار می­گیرند، هدف این پژوهش روشن کردن ابعاد مختلف این تحولات از منظر سیاست می باشد.

مبانی نظری پژوهش

مبانی نظری پژوهش، الگوی جامعه شناسی است که در چارچوب رهیافت جامعه شناسی سیاسی جدید مطرح شده است. مبنا و منطق اصلی این رهیافت تبیین تحولات در حال انجام بدون ارزش گذاری آثار و نتایج آن است. از این منظر، جهانی شدن، به عنوان یک فرایند، تداوم منطقی مدرنیته غربی است. این فرایند به سرعت در حال گسترش بوده و از جمله آثار آن بی معنا شدن زمان و مکان، رشد آگاهی های عمومی، توسعه ارتباطات، فعال شدن سازمان ها، افراد، و شرکت ها در کنار دولت هاست. رهیافت جامعه شناختی جهانی شدن این پدیده را صرفاً اقتصادی نمی بیند، بلکه معتقد است علی رغم برجستگی وجه اقتصادی، ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جهانی شدن گسترده تر و عمیق تر است. از این تئوری می توان در تبیین تأثیرات جهانی شدن بر علوم سیاسی نیز استفاده نمود. در این جا، می توان در چارچوب این رویکرد و با پذیرش توصیف آنتونی گیدنز از جهانی شدن، آن را مبنای کار قرار داد. نسل جدید دانش پژوهان جامعه شناسی سیاسی جدیداز جمله گیدنز جهانی شدن را حاصل به هم خوردن نظم سنتی فضا و زمان می داند. این فضا و زمان جدا شده از مکان در گستره ای نا متناهی با یکدیگر ترکیب و هماهنگ می شود و امکان کنش و روابط اجتماعی را در جامعه ای بسیار بزرگ تر فراهم می آورد و لذا گستره ی تأثیرپذیری هم بسیار فراخ تر شده و در نهایت جامعه ی جهانی شکل می گیرد (قزلسفلی، 1390: 210).

روش پژوهش

نظر به اینکه پژوهش حاضر بر اساس هدف، بنیادی و بر اساس روش، توصیفی و تحلیلی است، لذا برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش تحلیل محتوای آثار جهانی شدن بهره گرفته می شود. فنون و تکنینک های جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، استفاده از روش ترکیبی می باشد، یعنی از منابع کتابخانه ای، پایان نامه ها، نشریات، مجلات و مقالات معتبر تخصصی استفاده می شود. در کنار این منابع از منابع اینترنتی و مجازی معتبر نیز استفاده خواهد شد.

1 6 سازماندهی پژوهش

این پژوهش شامل 3 بخش می باشد. بخش اول تحت عنوان «کلیات» مشتمل بر 2 فصل است. فصل اول چارچوب تئوریک نام دارد که به بررسی نظریه های مورد استفاده در این تحقیق می پردازد. فصل دوم نیز به بررسی مفهوم، نظریه ها و ابعاد جهانی شدن می پردازد.

بخش دوم با عنوان «بحران های سیاست، پارادایم های جایگزین» به بررسی دو فرضیه فرعی پژوهش می پردازد. در این بخش ابتدا متغیر وابسته، تحت عنوان جهانی شدن و پایان سیاست مورد بررسی قرار گرفته و سپس فصل دوم به بررسی بحران های سیاست در عصر جهانی شدن پرداخته و در نهایت در فصل سوم الگوهای محتملی که شایستگی، توان و ظرفیت جایگزینی سیاست را دارند، مورد بررسی قرار می گیرند. همچنین در این فصل به الگوی رفلکسیویتی پرداخته می شود، الگویی که گیدنز، بک ودیگران منادیان آن می باشند.بخش سوم با عنوان «تحول نظریه ی سیاسی» بر اساس فرضیه اصلی پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این بخش دارای 4 فصل می باشد. فصل اول به بررسی تبدیل سیاست از عرصه به فرآیند، فصل دوم به بررسی تبدیل جامعه مدنی به جامعه مدنی جهانی، فصل سوم به بررسی تبدیل حکومت به حکمرانی و مطرح شدن حکمرانی خوب می پردازد و در فصل چهارم گذار از دانش سیاسی اثباتی _رفتاری به هنجاری _انتقادی در جریان فرایند جهانی شدن بررسی خواهد شد.در قسمت پایانی با عنوان نتیجه گیری نهایی و پیشنهادات به بیان کلی آثار جهانی شدن در حوزه ی علوم سیاسی و همچنین نتایج حاصل از بررسی آن ها درباره ی علوم سیاسی و انطباق آن ها با یکدیگر یا احتمالاً زاویه دار بودن آن ها نسبت به یکدیگر، پرداخته می شود. همچنین دیگر نتایج تحلیلی حاصله به همراه پیشنهادات مربوطه در قسمت پایانی پژوهش، بیان و ارائه می شود.





جنبش های ضد صهیونیستی در اروپا با تاکید بر فرانسه؛ فرصتها و چالش های پیش روی ایران...

جنبش های ضد صهیونیستی در اروپا با تاکید بر فرانسه؛ فرصتها و چالش های پیش روی ایران...

جنبش های ضد صهیونیستی در اروپا با تاکید بر فرانسه؛ فرصتها و چالش های پیش روی ایران...

فهرست مطالب

مقدمه. 1

فصل اول. 2

کلیات... 2

1- بیان مساله. 3

2- ضرورت اجرای طرح.. 5

3- مشخصات عملیاتی ( کاربردی) طرح.. 5

4- پیشینه و ادبیات طرح مورد مطالعه. 5

5- اهداف کلی و عملیاتی طرح.. 7

6- سوالات اصلی و فرعی و فرضیه پژوهش.... 7

7- روش تحقیق.. 8

8- مفهوم صهیونیسم.. 8

فصل دوم. 10

مبانی نظری.. 10

1- مراحل شکل گیری صهیونیسم.. 11

1-1-دوره پیدایش ( شکل یافتن اندیشه صهیونیسم )11

1-1-1- صهیونیسم با رنگ و لعاب مسیحیت (تا پایان قرن هفدهم)11

1-1-2- صهیونیسم سکولار تا نیمه قرن نوزدهم.. 12

1-2- صهیونیسم میان یهودیت... 14

1-2-1- صهیونیست ثروتمندان غربی (نیمه دوم قرن نوزدهم)14

1-2-2- نشانه های جریان های مختلف صهیونیسم میان یهودیان (دهه های پایانی قرن نوزدهم)15

1-2-3- نشانه های قومی، دینی و سکولاریستی صهیونیسم.. 15

1-3- دوره هرتزل (دهه های پایانی قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم)16

1-4- شکل گیری اندیشه صهیونیسم میان یهودیان. 16

1-5- تشکیل سازمان صهیونیست... 17

1-6- اسکان مهاجران تا سال 1967. 19

2- مبانی جنبش های اجتماعی.. 20

2-1-تعریف جنبش های اجتماعی.. 20

2-2- جنبش های کلان نگر. 20

2-2-1- جنبش های انقلابی.. 21

2-2-2- جنبش های کارگری.. 21

2-2-3- جنبش های ناسیونالیستی.. 21

2-2-4- جنبش های بنیادگرای اسلامی.. 22

2-3- جنبش های خردنگر. 22

2-3-1- جنبش دفاع از محیط زیست... 23

2-3-2- جنبش زنان. 23

2-4- ویژگی های جنبش های اجتماعی.. 24

2-4-1- سازمان و تشکیلات... 24

2-4-2- کنشگران. 25

2-4-3- اهداف... 25

2-4-4- مکانیسم عمل جمعی.. 25

2-5- جنبش های اجتماعی و ایده تغییر. 26

2-5-1- رویکرد مارکسیستی.. 26

2-5-2- رویکرد کارکردگرایی – ساختاری.. 27

2-5-3- رویکرد اکسیونالیستی.. 27

2-6- چگونگی پدیدآیی جنبش های اجتماعی.. 28

2-6-1- زمینه ساختاری.. 29

2-6-2- فشار ساختاری.. 30

2-6-3- گسترش باورهای تعمیم یافته. 30

2-6-4- عوامل شتاب دهنده و محرک.... 30

2-6-5- هماهنگی گروهی.. 30

2-6-6- عملکرد کنترل اجتماعی.. 30

2-7- کارکردهای جنبش های اجتماعی.. 31

2-7-1- تجدید حیات حوزه عمومی و گسترش دموکراسی.. 31

2-7-2- هویت بخشی جمعی.. 32

2-7-3- جنبش های اجتماعی و سیاسی جهانی.. 33

2-8- جنبش های اجتماعی ....................................................................................................................34

فصل سوم. 39

جنبش های ضد صهیونیستی در اروپا39

1- وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یهود در اروپا40

1-1- تاریخچه حضور یهودیان در اروپا40

1-2- جنبش ضد صهیونیستی از درون؛ خاخام های یهودی.. 42

1-3- لئو پینسکر یهود روس‌تبار و طرح نظریه یهودستیزی.. 44

2- شکل‌گیری افکار ضد صهیونیستی در غرب... 46

3- تظاهرات و اعتراضات... 49

3-1- تظاهرات در اروپا علیه جنایت صهیونیست ها در غزه. 49

3-2- تظاهرات در حمایت از مردم غزه در اروپا و آمریکا 50

4- اقدامات حقوقی مخالف با صهیونیسم.. 51

4-1- موارد نقض حقوق بشر رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین.. 51

4-2- متن کامل مصوبات شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد. 51

5- مخالفت های احزاب و نهادهای اروپایی علیه صهیونیسم.. 56

5-1- ایده مؤاخذه رژیم صهیونیستی توسط تشکل‌های اروپایی.. 56

5-2- لیست انتخاباتی مخالفان صهیونیسم دراروپا57

7- کلیساهای مخالف مسیحیت صهیونیستی (مخالفت دستگاهای مذهبی)59

7-1- موضع کلیسای انجیلی در برابر مسیحیت صهیونیستی.. 59

7-2- موضع کلیسای کاتولیک در برابر مسیحیت صهیونیستی.. 60

7-3- موضع گیری کلیسای ارتدوکس در قبال مسیحیت صهیونیستی.. 60

7-4- شورای کلیساهای خاورمیانه. 61

7-5- موضع کلیسای روم ارتدوکس.... 61

8- نتیجه گیری.. 62

فصل چهارم. 63

جنبش های ضد صهیونیستی در فرانسه. 63

1- موقعیت صهیونیست ها در جامعه فرانسه. 64

2- جایگاه یهودیان درنظام انتخاباتی فرانسه. 65

2-1- تاریخچه یهود در فرانسه. 66

2-3- نفوذ پرقدرت یهودیان در ساختارهای سیاسی- حقوقی فرانسه. 67

2- 4- صحنه گردانی یهودی ها در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه. 68

2- 5 - سارکوزی رئیس جمهوری خوش خدمت به یهودیان. 69

3- تظاهرات ضدصهیونیستی در فرانسه. 71

3-1- اعتراض خاموش مردم فرانسه به جنایات صهیونیست‌ها71

3-2- اعتراض مسلمانان فرانسه به کمبود مساجد در این کشور. 72

3-3- اعتراض نسبت به پرونده ‌سازی دینی علیه کودکان مسلمان در فرانسه. 72

3-4- تظاهرات مسلمانان و غیرمسلمانان علیه اسلام هراسی در پاریس.... 73

4- ورزشکاران در فرانسه و مخالفت با صهیونیسم.. 75

5- تحریم کالاهای اسرائیلی در فرانسه. 76

5-1- جنبش تحریم اسرائیل (BDS) در فرانسه. 77

5-2- فرانسوی ها خواستار تحریم کالاهای اسرائیلی.. 78

5-3- محاکمه پنج فرانسوی خواهان تحریم کالای اسرائیلی.. 78

5-4- تحریم رژیم صهیونیستی توسط شرکت های فرانسوی.. 80

6- نتیجه گیری.. 84

فصل پنجم.. 85

فرصت ها و چالش های پیش روی ایران. 85

1- فرصت ها و پتانسیل های جنبش های ضد صهیونیسنی فرانسه برای ایران. 86

1-1- فرصت های رسانه ای و تبلیغاتی.. 86

1-2- فرصت های سیاسی.. 87

1-3- افزایش حوزه نفوذ ایران. 88

2- تنگناها 883- پیشنهادات 91 3 -1- پتانسیل بالای شهروندان آفریقایی تبار فرانسه 91 3 -2- توافق ایران و 1+ 5 و اثبات حقانیت جمهوری اسلامی ایران 91 3 -3- محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی بر اساس قوانین بین المللی92 3 -4- استفاده مناسب از رسانه های بین المللی در جهت افشای ماهیت رژیم صهیونیستی 92

4- نتیجه گیری.. 93

منابع:94

مقدمه

با توجه به تهدید فزاینده رژیم صهیونیستی برای کشورهای اسلامی و بویژه کشورهای تشکیل دهنده جبهه مقاومت و دشمنی این رژیم با جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین قدرت تاثیرگذار منطقه خاورمیانه و محور جهان تشیع، ضرورت شناخت کشورها، شخصیت ها، جنبش ها، احزاب و تشکل های غیر دولتی ضد صهیونیستی در سراسر جهان در جهت اعمال این ظرفیت ها در سیاست خارجی ایران بیش از گذشته احساس می شود. هدف از اجرای پژوهش حاضر شناخت و بررسی جنبش ها و شخصیت های ضد صهیونیستی در کشورهای اروپایی با تاکید بر کشور فرانسه و فرصت ها ، چالش ها و دستاوردهایی است که این پدیده می تواند برای ایران در پی داشته باشد.در فصل اول پژوهش حاضر کلیات و چهارچوب های اصلی پژوهش بررسی می شود و در فصل دوم به مبانی نظری و نظریات دانشمندان مختلف در خصوص جنبش های اجتماعی، انواع آنها و وظایف و کارویژه های آنها در جامعه می پردازیم. بررسی و مطالعه جنبش های ضد صهیونیستی در کشورهای اروپایی محتوای فصل سوم را تشکیل می دهد و در فصل چهارم به معرفی مهمترین اقدامات و جنبش های ضد صهیونیستی در کشور فرانسه می پردازیم. در انتها و فصل پنجم این پژوهش نیز به مهمترین فرصت ها و چالش های پیش روی ایران در مواجهه با جنبش های ضد صهیونیستی در فرانسه خواهیم پرداخت و پیشنهادات مختلفی در جهت بهره برداری بیشتر از ظرفیت جریان های ضد صهیونیستی در اروپا و بویژه فرانسه در راستای افشای ماهیت واقعی رژیم صهیونیستی و جنایات این رژیم علیه مردم مظلوم فلسطین بیان شده است

فصل اول

کلیات

1- بیان مساله

رژیم صهیونیستی پس از شکل گیری و آغاز سوداگری خود در راستای ایجاد و شکل گیری سرزمین موعود خیالی خود در محدوده فلسطین اشغالی، همواره با هرگونه حربه و اقداماتی دست به جنایات و اعمال تروریستی علیه مسلمانان در فلسطین و دیگر نقاط جهان زده است. رژیم غاصب مذکور همواره، اسلام و خطر گسترش آن را تهدیدی علیه موجودیت خود و نیز مبانی و اندیشه های خود دانسته است. پس از شکل گیری انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و صدور فرمان امام (ره) مبنی بر مبارزه علیه اسرائیل و حمایت از مردم مظلوم فلسطین و ایده شکل گیری وحدت در جهان اسلام و مبارزه جهانی علیه صهیونیسم ، هراس اسرائیل صد چندان شده است. پس از امضای قرادداد کمپ دیوید رژیم صهیونیستی مرزهای غربی خود را از طریق توافق با مصر تعیین می کند که امروز نیز همین اتفاق افتاده است. بلندی های جولان از اراضی تحت حاکمیت این رژیم به شمار می رود که البته این اتفاق در سال 1967 افتاده و این وضعیت یعنی اشغال بلندی های جولان همچنان ادامه دارد. جنوب لبنان تا رود لیطانی متعلق به اسرائیل می باشد که البته تل آویو در این بخش موفقیتی کسب نکرده است و همچنان به تلاش های خود جهت گسترش سرزمین موعود خود و در همین راستا اشغال مناطق جدید با حربه جنگ و زور و نیز شهرک سازی ادامه می دهد. این رژیم همواره برنامه های متعددی را جهت اخراج مردم مظلوم فلسطین از کرانه باختری طراحی نموده است. از جمله اقدامات در این زمینه ؛ احداث شهرک های صهیونیست نشین ، ابطال مدارک شهروندی عرب های مقیم قدس، محروم کردن اهالی کرانه باختری از 90 درصد منابع آبی، ایجاد حدود 600 مرکز بازرسی در اقصی نقاط منطقه مزبور، تداوم روند بازداشت و ترور افراد و ... می باشد. طرح استیلای کامل بر کرانه باختری دیگر در محافل صهیونیستی و غرب به عنوان یک ایده مخفی نیست. در سال 2009 جمعیت یهودیان ساکن اراضی اشغالی (اسرائیل) به مرز 5 میلیون و پانصد هزار نفر رسید. البته حدود چهل تا شصت درصد مهاجران غیر یهودی می باشند. حدود نیمی از یهودیان ساکن اراضی اشغالی مهاجر هستند و در خارج از فلسطین به دنیا آمده اند و 29 درصد آنان را مهاجران آسیایی و آفریقایی تشکیل می دهند (السفیر، 2010).

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم کشورهای اسلامی به ویژه در خاورمیانه تحت تاثیر این انقلاب و افکار و اندیشه های بنیانگذار آن قرار گرفتند . امام خمینی (ره) در راستای تبیین ایده صدور انقلاب، جهت گیری مشخصی را برای انقلاب تبیین نمودند که یکی از مهم ترین شاخصه های آن مبارزه علیه صهیونیسم جهانی و رژیم اشغالگر قدس بود. ایران که پیش از انقلاب اسلامی یکی از کشورهای حافظ منافع رژیم صهیونیستی محسوب می شد، پس از انقلاب اسلامی ، کانون مبارزه با آن رژیم گردید و این کشور قلب تپنده­ی مقاومت اسلامی علیه اشغالگران فلسطین شده و پرچم مبارزه ای که سران کشورهای عربی با امضای قرار داد ننگین کمپ دیوید بر زمین گزارده بودند را امام با شهامت دوباره برافراشت و به مبارزات ملت فلسطین هویتی اسلامی با وسعت و گستره ای جهانی بخشید (منصوری، 1389). وقوع این امر پدیده ای به شدت نگران کننده و غیر منتظره برای اسرائیل بود. ایران که در زمان رژیم سابق بازار واردات انبوه کالاهای اسرائیلی بود که رونقی به اقتصاد اسرائیل می بخشید و از آن سو نیز با صادرات نفت به آن جان تازه ای می بخشید، در این میان نفت ایران به سلاح تبدیل می شد و بر سر ملت مظلوم فلسطین فرود می آمد. اما با وقوع انقلاب اسلامی همه این روابط گسسته شد و سفارت ایران به سفارت فلسطین تبدیل گردید.

به موازات تحولات فوق الذکر در منطقه خاورمیانه و همزمان با افزایش مهاجرت ها از کشورهای اسلامی به کشورهای اروپایی ، جمعیت های مسلمان به صورت اقلیت های قومی – مذهبی در کشورهای اروپایی تشکیل شده و اجتماعات و گردهمایی های آنها از جمله انجام مراسم و مناسک مذهبی، برپایی نمازهای جماعت و در کنار آنان افشای جنایات اسرائیل، سخنرانی ها و ... صورت پذیرفت. بدون شک مسلمانان ساکن کشورهای اروپایی قادر به پنهان کردن انزجار خود در قبال جنایات رژیم اشغال گر قدس نبوده اند. از این روی در بخشهایی از اروپا از جمله فرانسه، آلمان، انگلیس، ایتالیا، اسپانیا و ... دست به اعتراضاتی علیه جنایات رژیم مذکور در فلسطین اشغالی زدند.

از طرفی با گسترش تکنولوژی اطلاع رسانی و فناوری اطلاعات، پوشش رسانه ای و خبری و نیز انتشار جنبش ها و اعتراضات در حمایت از مردم مظلوم فلسطین با سهولت بیشتری انجام می گرفت. اگرچه دولت های غربی از هر گونه تلاش در راستای بایکوت خبری و نیز سرکوب این اعتراضات دریغ نمی ورزیدند.

فرانسه نیز به عنوان یکی از کشورهایی که همواره حمایت های خود را از صهیونیسم دریغ نکرده به عنوان مطالعه موردی در این پژوهش مطمع نظر است. با توجه به اینکه جمعیت قابل توجهی از مسلمانان آفریقا و آسیا در آن حضور دارند و همچنین بخش قابل توجهی از حضور مسلمانان در این کشور مرهون پیشینه استعمارگری این کشور در جهان مشخصاً قاره آفریقا می باشد؛ تعداد مسلمانانی (مشخصا قاره آفریقا) که از دوره استعمار تاکنون به این کشور مهاجرت کرده اند، چندان کم اهمیت نیست. از این روی مسلمانان در کشور فرانسه به انحاء مختلف جنایات رژیم صهیونیستی را بر نمی تابند و همواره جنبش ها و تحرکاتی را در راستای اعتراض به اقدامات جنایت کارانه رژیم صهیونیستی و همچنین حمایت های فرانسه از این رژیم شکل داده اند. در مقابل این تحولات دولت فرانسه نیز جهت جلوگیری از حرکت های مسلمانان از هر گونه اقدامی دریغ نورزیده است. از جمله این اقدامات منع اجباری حجاب در مدارس این کشور است که در راستای در تنگنا قرار دادن مسلمانان صورت گرفته است.

بدون شک جنبش های ضد صهیونیستی در اروپا و فرانسه فرصت هایی را پیش روی جمهوری اسلامی ایران قرار خواهند داد. در این پژوهش ، به بررسی و تبیین جنبش های ضد صهیونیستی در قاره اروپا و مشخصا فرانسه و همچنین فرصت ها و زمینه های بهره برداری جمهوری اسلامی ایران در راستای اندیشه های اصولی و مبنایی انقلاب اسلامی مبنی بر حمایت از حقوق مردم بی دفاع فلسطین و نیز مبارزه جهانی علیه صهیونیسم خواهیم پرداخت.

2- ضرورت اجرای طرح

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 و تقابل نظام جمهوری اسلامی با گسترش صهیونیسم جهانی و همچنین با توجه به تهدید فزاینده رژیم صهیونیستی برای کشورهای اسلامی و بویژه کشورهای تشکیل دهنده جبهه مقاوت و دشمنی این رژیم با جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین قدرت تاثیرگذار منطقه خاورمیانه و محور جهان تشیع، ضرورت شناخت کشورها، شخصیت ها، جنبش ها، احزاب و تشکل های غیر دولتی ضد صهیونیستی در سراسر جهان در جهت اعمال این ظرفیت ها در سیاست خارجی ایران بیش از گذشته احساس می شود. با توجه به تمرکز پژوهش حاضر بر کشور فرانسه به عنوان یکی از تاثیرگذارترین کشورهای اروپایی و تعیین کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا، درصدد شناخت و بررسی همه نهاد ها، شخصیت ها، تشکل ها و احزابی هستیم که فعالیت های ضد صهیونیسی خود را در فرانسه سازماندهی کرده اند.

3- مشخصات عملیاتی ( کاربردی) طرح

شناخت و احاطه بر جنبش ها و نهادهای ضد صهیونیستی در کشورهای مختلف می تواند زمینه مناسبی را در راستای جهت دهی بهتر به سیاست خارجی ایران و پویایی بیشتر دیپلماسی کشورمان در مواجهه با این رژیم اشغالگر مهیا سازد که این مهم می تواند به انزوای بیشتر صهیونیست ها و انزجار افکار عمومی جهانی از این رژیم منجر شود.

4- پیشینه و ادبیات طرح مورد مطالعه

در زمینه صهیونیسم مقالات و کتب متعددی به انگلیسی و فارسی به رشته تحریر در آمده است که در ذیل به اهم آن ها اشاره خواهیم کرد.

مقالات:

فرآیندهای سیاسی – اجتماعی و ظهور گفتمان پست صهیونیسم در اسرائیل مقاله ای است که دکتر حمید احمدی به رشته تحریر درآورده است. هدف اصلی مقاله ایشان بررسی تاثیر اندیشه پست صهیونیسم بر جامعه اسرائیل است. وی با استفاده از مباحث نظری مربوط به تاثیر فرآیندهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر ظهور گفتمان های فکری بر آن است به بررسی تاثیر اندیشه و جنبش پست صهیونیسم بر گسست و شکاف اساسی در اندیشه صهیونیسم بپردازد. این مقاله در مجله حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به سال 1385 چاپ شده است.

- حاکم عباسی در فصلنامه سیاست مقاله ای را ذیل عنوان پست صهیونیسم و تاثیر آن بر آینده اسرائیل نوشته است. وی پست صهیونیسم را یکی از جریان های فکری در بین یهودیان و روشنفکران اسرائیلی طی دو دهه اخیر می داند. وی که درباره تاثیر این جریان فکری بر آینده اسرائیل بحث می کند؛ اشاره می دارد که برخی آن را برای اسرائیل مثبت و برخی نیز آن را منفی ارزیابی می کنند. در این مقاله ایشان با توجه به دو دیدگاه و با توجه به تاثیر و تاثر دو دیدگاه متقابل بین پست صهیونیسم و تحولات سیاسی – اجتماعی در اسرائیل تاثیر صهیونیسم بر آینده اسرائیل را تبیین می کند.

-­ صهیونیسم در بحران ، میسراو درمسر (1387)، ماهنامه سیاحت غرب

رهبران صهیونیسم از دیرباز آرزوی تشکیل دولتی مدرن و آزاد و صنعتی و متکثر را در سر داشته اند اما رویکردهای نو استعماری و تهاجمی اسرائیل به ویژه پس از جنگ 1997 میلادی و شهرک سازی در خاک کشورهای همسایه و بر روی زمین های اعراب، شکاف داخلی میان ملی گرایان و چپ گراها و یهودیان مذهبی را دو چندان کرده است. نویسنده مقاله با اشاره به مخالفت خاخام های یهودی با خروج اسرائیل از نوار غره در سال 2005 و راهپیمایی ها و تظاهرات مختلف ، معتقد است که تعیین مرزهای دائمی و رسمی برای حفظ کیان دولت اسرائیل و پرهیز از گسترش دامنه اختلافات ضروری خواهد بود تا بحران های کنونی داخلی این کشور، موجودیت آن را با تهدیداتی بیشتر روبرو نکند.

-­ آسیب شناسی ساختاری در رژیم صهیونیستی با تاکید بر آسیب های فرهنگی – اجتماعی، جلال درخشه و کسری صادقی زاده، فصلنامه مطالعات فرهنگ و ارتباطات

بررسی آسیب های ساختاری متنوعی نظیر شکاف های قومی، نژادی، مذهبی، منازعه های هویتی میان دین داران و سکولارها، اقلیت اعراب فلسطینی مسلمان در درون اراضی اشغالی 1948، رشد مهاجرت معکوس و بر هم خوردن توازن جمعیتی در سال های آتی و نیز ظهور اندیشه های ساختار شکنانه نظیر پست صهیونیسم به آسیب شناسی ساختار رژیم صهیونیستی می پردازد.

- صهیونیسم ستیزی در ورزش، هفته نامه پنجره، 1390

- انزوای صهیونیسم، دو هفته نامه سروش، 1393

- یهود و صهیونیسم در آیینه تاریخ، ماهنامه زائر، 1392

- حرکت جهادی با ادبیات حقوق بشری/ جبهه ضد صهیونیسم را جهانی کنیم، هفته نامه پنجره ، 1389

- تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی، ضرورت اتحاد پیروان ادیان و مذاهب علیه صهیونیسم، هفته نامه افق حوزه، 1385.

- تاثیر اندیشه های منتقدین یهودی بر ظهور اندیشه پسا صهیونیسم، طاهره خزلی، فصلنامه بصیرت و تربیت اسلامی، 1384.

- پسا صهیونیسم، نقدی بر گفتمان صهیونیسم، لارنس سیبلر، ماهنامه بازتاب اندیشه، 1383.

- راهکارهای کاربردی حمایت از ملت فلسطین و انتفاضه، محمد حسین مردانی نوکنده، فصلنامه حضور، 1384.

- اسرائیل در بحران بی ثباتی، مرتضی شیرودی، ماهنامه هنر و اندیشه، شهریور 1383.

-Anti-jewish Trends in French Revoloutionary syndicalism , 1983, REDS, Die Roten, Edmund silberner.

مقاله فوق به بررسی روندهای ضد یهودیسم در انقلاب فرانسه می پردازد.

-Manifestations of anti- Semitism in the European Union, First semester 2002. Synthesis Report , Draft 20, February 2003.

کتاب فوق الذکر به طور مفصل تظاهرات و حرکت های ضد صهیونیسم و ضد یهودیسم را در اتحادیه اروپا بررسی و تبیین می نماید.

-Aggressive Anti-Semitism in france and Germany- the life of theodor wolff between Monarchy and Nazi- Terror.

5- اهداف کلی و عملیاتی طرح

هدف از اجرای پژوهش حاضر شناخت و بررسی جنبش ها و شخصیت های ضد صهیونیستی در کشورهای اروپایی با تاکید بر کشور فرانسه و فرصت ها ، چالش ها و دستاوردهایی است که این پدیده می تواند برای ایران در پی داشته باشد. بدون شک پژوهش حاضر می تواند راهکارهای مختلفی را در جهت شناسایی و تقویت جریان های ضد صهیونیستی در اروپا و بویژه فرانسه پیش روی ما قرار دهد. بدیهی است که تقویت چنین جریان هایی می تواند به انزوای بیشتر رژیم صهیونیستی در مجامع بین المللی و تقویت آرمان ها و اهداف جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین الملل منتهی شود.

6- سوالات اصلی و فرعی و فرضیه پژوهش

- سوال اصلی طرح:

- جنبشهایضدصهیونیستیدرفرانسهچهدستاوردهاییبرایجمهوریاسلامیایرانخواهدداشت؟

- فرضیه:

- جنبش های ضد صهیونیستی در اروپا و فرانسه به اثبات حقانیت جمهوری اسلامی ایران در مبارزه جهانی علیه صهیونیسم کمک خواهد کرد.

- سوالات فرعی:

- مهمترین جنبش ها و جریان های ضد صهیونیستی در اروپا و فرانسه کدامند و چه ویژگی هایی دارند؟

- جمهوری اسلامی ایران چگونه از جنبش های ضد صهیونیستی به صورت ابزاری سودمند در راستای اهرم فشار بر رژیم غاصب صهیونیستی بهره برداری خواهد کرد؟

7- روش تحقیق

روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و گردآوری اطلاعات پایه و ضروری نیز با استفاده از شیوه کتابخانه‌ای می­باشد. همچنین به مطالعه اسناد و منابع دست اول و دوم در زمینه طرح مورد پژوهش پرداخته شده است.

8- مفهوم صهیونیسم

صهیون در زبان عبری به معنای کوه پر آفتاب یا خشک، و نیز نام کوهی در جنوب غربی بیت المقدس است. کوه صهیون زادگاه و آرامگاه داوود (علیه السلام) و جایگاه سلیمان نبی (علیه السلام) بود. گاه این واژه نزد یهودیان به معنای شهر قدس، شهر برگزیده و شهر مقدس آسمانی به کار می رود و صهیونیست در لغت به معنی دل باخته کوه صهیون می باشد. صهیونیسم مسلک گروهی است که طرفدار سلطه و نفوذ یهودیان بر اقوام و ملل دیگرند. نهضتی که از اواخر قرن نوزدهم به منظور ایجاد میهن یهودی در فلسطین پدید آمد؛ نهضتی مایه گرفته از آرمان مسیحایی طایفه بنی اسرائیل برای رسیدن به ارض موعود و تشکیل ملت و دولتی واحد است. در طول تاریخ واژه صهیونیست در دو عرصه مذهبی و سیاسی کاربرد داشته است. صهیونیسم مذهبی اغلب به وسیله عرفای یهودی بیان شده و بزرگ ترین آرزوی آن ها، قیام یهودیت بود. بر اساس این اصل در هنگام ظهور قائم در آخرالزمان، سلطنت خداوند بر تمام بشریت به سوی سرزمین ابراهیم و موسی(علیه السلام) حرکت خواهد کرد. در قرن نوزدهم"عشاق صهیون" با هدف ایجاد یک کانون روحانی جهت نشر عقاید و فرهنگ یهودی در سرزمین صهیون تشکیل شد. این جنبش هرگز رفتاری دال بر علاقه به درگیری بین جوامع یهودی و جوامع عرب (مسلمان و مسیحی) پیش نگرفت (واعظی، 1379، 11).
بنابراین دیدگاه، صهیونیست به کسی اطلاق می شود که به عشق صهیون تارک زندگی دنیا شده و با زندگی رهبانی و ترک زندگی مادی به برگزاری نماز و مراسم گوناگون در آن مکان مقدس می پردازد. بدین جهت مهاجران یهود وقتی در صهیون استقرار می یافتند کار نمی کردند و امور زندگی شان از طریق صدقه های اقلیت های یهودی که از اکناف جهان برای آنها می فرستادند تأمین می شد و زندگی در فلسطین یک عمل معنوی به شمار می رفت و نه یک کار دنیوی؛که پاداش آن هم در آخرت خواهد بود.
اما پس از رنسانس و در قرون هفدهم و هجدهم به مرور زمان، صهیونیسم سیاسی متولد شد و به اشاعه و ترویج نگرش های نژاد پرستانه، مبنی بر برتری و رجحان قوم یهود بر سایر اقوام مبادرت کرد. این تبلیغات سبب شد در اواخر قرن نوزدهم واژه صهیونیست به کسی اطلاق شود که یهودیان را نژاد اصیل و قوم برتر می داند و معتقد بودند که خداوند بنی اسرائیل را بر سایر ادیان برتری داده و حاکمیت بر کره زمین را به آنان واگذار نموده است.
صهیونیست های سیاسی با این نگرش نژادی و برتری طلبی های قومی، سرزمین فلسطین را "ارض موعود" قلمداد کردند و خواستار شکل گیری ملت یهود و ایجاد دولت بنی اسرائیل در ارض موعود شدند. بنابراین در اواخر قرن نوزدهم نام فلسطین را به اسرائیل تغییر دادند و یهودیان را به مهاجرت به فلسطین تحت نام سرزمین موعود ترغیب و تشویق کردند و اکنون پس از گذشت سال ها از اعلام موجودیت رسمی و علنی صهیونیسم جهانی، این واژه مصداق بارز نژاد پرستی، اشغال گری، تجاوز، ظلم، ستم، بیداد، استثمارگری، زورگویی، فریب کاری و غصب سرزمین های متعلق به سایر کشورها می باشد.به طور کلی جنبش صهیونی، یک جنبش ملی محسوب می شود و لذا حتی بین یهودی ها، مخالفینی دارد و مقدسین معتصب یهود معتقدند که مراجعت به ارض موعود باید به کمک مستقیم خداوند و مباشرت انبیا صورت بگیرد، نه به دست رجال سیاسی و عوامل غیر روحانی (گارودی، 1369، 5





آشنایی با فناوری نانو یا نانو تکنولوژی

آشنایی با فناوری نانو یا نانو تکنولوژی

آشنایی با فناوری نانو یا نانو تکنولوژی

 

پروژه ای کامل و ۸۳ صفحه ای مربوط به فناوری نانو یا نانو تکنولوژی و کاربردهای آن در همه ی صنایع و رشته ها و روشهای استفاده و غیره است.

این پروژه یک پروژه ی نیمه تخصصی است و گردآورندگان آن آقایان قمشه زاده و امیر حسین ساقی می باشند.

تعداد صفحات 83

نوع فایل pdf





جنبش اجتماعی مصر، از سقوط مبارک تا سقوط مرسی...

جنبش اجتماعی مصر، از سقوط مبارک تا سقوط مرسی...

جنبش اجتماعی مصر، از سقوط مبارک تا سقوط مرسی...

چکیده

محوری‌ترین عامل در هر دو انقلاباخیر مصر، سقوط مبارک و سقوط مرسی، رسانه‌ها، اعم از مطبوعات چاپی تا شبکه‌های اجتماعی است. رسانه‌ها، با شکل‌دهی به جنبش­ اجتماعی مصر و انسجام بخشیدن به اعتراضات مقدمات سقوط حکومت مبارک و دولت مرسی را فراهم آوردند. پژوهشگر تلاش کرده است تا به این پرسش‌ها پاسخ دهد که در ابتدا چه عواملی در شکل‌گیری این دو انقلاب وجود دارد و ثانیاً کدام‌یک از این عوامل نقش مهم‌تری دارد؟ در این راستا ضمن معرفی نظریه­ی جنبش اجتماعی جدید و بررسی برخی آراء نظریه‌پردازان این حوزه، مؤلفه‌های تأثیرگذار در دو انقلاب مصر تحلیل شد. روش پژوهش کتابخانه‌ای بود و البته پژوهشگر همچنین تلاش کرده است از پایگاه­های اینترنتی معتبر نیز بهره گیرد و همچنین به توصیف و ارزیابی نظرات و سخنرانی‌های موجود در کتاب‌ها ، مقاله‌ها، و بالأخص روزنامه‌ها پرداخته است.درنهایت نشان داده شد سقوط حکومت مبارک و دولت مرسی را می­توان در عواملی هم چون وضعیت نابسامان اقتصادی، عدم توسعه سیاسی، اقتدارگرایی دولت و متمرکز کردن قدرت، فضای بسته، امنیتی و استبدادی، و عدم توانایی در عمل به وعده­های داده‌شده و البته نقش بی­طرفانه­ی ارتش نسبت به اعتراضات تبیین و تحلیل کرد. البته به‌عنوان­ مهم‌ترین عامل، مطابق با نظریه­ی جنبش اجتماعی جدید، رسانه­ها، نقشی بی­بدیل در بسیج مردم و شکل‌دهی به جنبش­های اجتماعی مصر و بروز دو انقلاب در سرزمین نیل بر عهده داشتند.

کلیدواژه‌ها: اخوان­ المسلمین، انقلاب مصر، جنبش اجتماعی، حسنی مبارک، رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی، محمد مرسی.

فهرست

1 کلیات1

1-1مقدمه2

1-2بیان مسئله3

1-3اهمیت و ضرورت پژوهش4

1-4اهداف پژوهش..........5

1-5پرسشهای پژوهش5

1-6فرضیه های پژوهش6

1-7مفاهیم بنیادی پژوهش7

1-7-1جنبش اجتماعی7

1-7-2شبکه‌های اجتماعی7

1-7-3انقلاب 2013 مصر8

1-8پیشینه ی پژوهش9

1-9روش پژوهش9

1-10سازمان پژوهش10

فصل دوم12

2 چارچوب نظری12

2-1مقدمه13

2-2نظریه جنبش‌های اجتماعی جدید با تأکید بر نظریه ی بسیج منابع چارلز تیلی14

2-2-1ویژگی‌های کلی نظریه ی جنبش‌های اجتماعی14

2-2-2ویژگی‌های جنبش اجتماعی جدید15

2-2-3وجوه شباهت‌های جنبش‌های اجتماعی جدید و قدیم15

2-2-4نظریه‌پردازان اصلی جنبش‌های اجتماعی جدید و مباحث آن‌ها16

2-2-4-1یورگن هابرماس و جنبش‌های اجتماعی جدید16

2-2-4-2رونالداینگلهارت و جنبش‌های اجتماعی جدید16

2-2-4-3آلن تورن و جنبش‌های اجتماعی جدید17

2-2-4-4مانوئل کاستلز17

2-3نظریه ی بسیج منابع19

2-3-1تأثیر رسانه‌ها بر جنبشهای اجتماعی24

2-3-2جنبشهای اجتماعی در مصر28

2-3-3فضای مجازی در مصر: محدودیت ها و فرصت ها35

2-4کاربرد چارچوب نظری در پژوهش40

2-4-1نتایج نظریه ی بسیج منابع در تبیین جنبش اجتماعی مصر41

2-5جمع‌بندی.42

فصل سوم43

3 از انقلاب ژانویه 2011 تا سقوط محمد مرسی43

3-1مقدمه44

3-2انقلاب مصر45

3-2-1انقلاب بدون رهبری48

3-2-2چرا انقلاب به وقوع پیوست؟51

3-2-3پیشینه ی اعتراضات در مصر54

3-2-4تأثیر انقلاب تونس55

3-2-5چرا میدان التحریر؟57

3-2-6واکنش آمریکا به تحولات مصر59

3-2-7آمریکا در رسانه‌های مصر63

3-2-8موضع اتحادیه اروپا65

3-2-9جمعه خشم66

3-2-10واکنش حکومت به انقلاب69

3-3هرج‌ومرج و جنبش‌های اجتماعی مصر70

3-3-1ناپدید شدن پلیس از شهرها71

3-3-2انعکاس جنبش اجتماعی مصر در نبود پلیس در روزنامه‌ها74

3-3-1آزادسازی زندانیان76

3-3-2جنبش اجتماعی مصر و کمک به تأمین امنیت78

3-3-3نقش ارتش در نبود پلیس79

3-4مصر پس از مبارک81

3-4-1رفراندوم 19 مارس 2011: اولین تجربه ی دموکراسی در مصر81

3-4-2تلاش جنبش‌های مصری برای رأی منفی به رفراندوم85

3-4-3نتایج رفراندوم86

3-5ظهور و سقوط اخوان المسلمین90

3-5-1ویژگی‌های اخوان المسلمین90

3-5-2نتایج و پیامدهای فعالیتهای اخوان المسلمین92

3-5-3اخوان المسلمین پس از مبارک93

3-5-4عوامل شکست اخوان المسلمین و سقوط مرسی95

3-5-4-1درک نکردن شرایط سیاسی اجتماعی مصر96

3-5-4-1عدم علاقه ی اخوان و مرسی در تعامل با دیگر گروه‌های سیاسی97

3-5-4-3عدم درک جایگاه ارتش در جامعه ی مصر وتقابل مرسی با ارتش98

3-5-4-4رفتارهای غیرقابل پیشبینی در سیاست خارجی و حرکت به سمت غرب99

3-5-4-5انحراف از مطالبات اصلی انقلاب99

3-5-4-6ادامه ارتباطات با اسرائیل و انجام برخی فعالیت‌های ضد فلسطینی100

3-5-4-7نداشتن ارتباط شایسته با انقلابیون و مردم101

3-5-4-8جنبش تمرد101

3-5-4-9عدم برخورداری از حمایت رسانه ای102

3-5-4-10ناتوانی در یکپارچه ساختن اردوگاه اسلام گرایان و تکیه بر اخوان و سلفی ها103

3-5-4-11ادامه حضور افراد رژیم مبارک در نهادها103

3-5-4-12انتخاب دشمن به‌عنوان دوست104

3-5-4-13ادامه ناامنی104

3-5-4-14ادامه مشکلات اقتصادی104

3-5-4-15رفتارهای انحصارگرایانه105

3-5-4-16توافق با ارتش به جای گروه‌های انقلابی106

3-5-4-17اختلافات با الازهر106

3-5-4-18استفاده نکردن از ظرفیت مخالفان107

3-5-5آینده ی اخوان المسلمین108

3-6جمع‌بندی.112

فصل چهارم113

4 رسانه‌ها و جنبش اجتماعی مصر113

4-1مقدمه114

4-2نقش رسانه‌ها در شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی114

4-3مصر و رسانه‌های اجتماعی115

4-4تقابل حکومت مبارک و رسانه ها117

4-5 انقلاب فیس‌بوک119

4-6رسانه‌های مصر122

4-7 رسانههای اجتماعی مصر پس از سقوط مبارک124

4-7-1رسانه‌های دولتی134

4-7-2رسانه‌های وابسته به احزاب136

4-7-3رسانه­های مستقلمصر140

4-7-4تفاوت عملکرد رسانه‌های حکومتی با رسانه‌های مستقل مصر144

4-8موضع رسانه‌های چاپی نسبت به حکومت149

4-9 موضوعات موردبحث در رسانه های مصر154

4-9-1جوانان مصری154

4-9-2بازتاب انقلاب تونس در رسانه‌های مصر157

4-9-3تئوری توطئه159

4-9-4اختلاف درباره ی مقصر هرج‌ومرج در کشور161

4-9-5شبکه‌های ماهوارهای عربی و الجزیره164

4-10جمع‌بندی فصل رسانه‌ها و جنبش اجتماعی مصر166

5 نتیجه گیری168

5-1مقدمه169

5-2ارزیابی فرضیه‌ها170

5-3مشکلات و محدودیت‌های پژوهش170

5-4زمینه‌های پیشنهادی برای مطالعات آینده171

منابع17

فصل اول

کلیات

1-1 مقدمه

انقلاب 25 ژانویه­­ی مصر، درواقع نتیجه­ی بحران­هایی در سطح جامعه از قبیل افزایش فاصله­ی طبقاتی و گسترش فساد و تلاش مبارک برای موروثی کردن ریاست جمهوری بود که با کمک رسانه­­ها -از روزنامه گرفته تا فیس‌بوک- زمینه را برای شکل­گیری جنبش­های اجتماعی در مصر ضد رژیم مبارک[1] و سقوط آن فراهم کرد. مصر با انقلاب ژانویه و به اقتضای تحولات دموکراتیک به جامعه­ای چندپاره تقسیم شد که مهم­ترین طیف­های آن لیبرال­ها، اسلام­گرایان و ملی­گرایان بودند، بااین‌وجود شعار مشترک بین تمامی طیف­های حاضر در انقلاب مصر، «نان، آزادی، کرامت انسانی و عدالت اجتماعی» بود و به عبارتی بهتر، دلایل انقلاب مردم مصر را می­توان در همین شعار خلاصه کرد. باوجود به ثمر رسیدن انقلاب مردم مصر در 11 فوریه­ی 2011، جامعه­ی مصر هنوز هم در برزخی از سردرگمی قرار داشت، زیرا که انقلاب چیزی جز یک پیروزی کمرنگ انتخاباتی به نفع اخوان­المسلمین حاصل دیگری نداشت. ساختارهای قدیم به­ قوت خود باقی و دست‌نخورده بودند و از همان ابتدا نیز بسیاری نسبت به شایستگی محمد مرسی[2] و اخوان­المسلمین برای ایجاد تحولی بنیادین در جامعه­ی مصر مردد بودند. به‌عبارتی‌دیگر، شاید هلهله­ای که مردم مصر روز یکشنبه در میدان تحریر و پس از اعلام پیروزی مرسی به راه انداختند، قدری خوش­بینانه و ساده­انگارانه به نظر می­رسید. در چنین شرایطی، فرصت­هایی که انقلاب به مردم مصر داده بود ازجمله آزادی بیان، گسترش و تنوع رسانه­های جمعی و به دنبال آن جنبش­های اجتماعی، وجود نخبگان سیاسی که باآزادی بسیار بیشتری به بیان نقطه نظرات خود می­پرداختند، ناتوانی محمد مرسی و به‌تبع آن اخوان­المسلمین در تأمین خواسته­های مردم به همراه ناخشنودی برخی از کشورها از قدرت گرفتن اخوان­المسلمین و مهم­تر از همه، اعتمادبه‌نفسی که مردم از سقوط مبارک به دست آورده بودند مبنی بر اینکه آن‌ها قدرت و توانایی تغییر را دارند، همه و همه دست‌به‌دست هم دادند تا مسائل و مشکلات فزاینده در جامعه­ی مصر با واکنش مردم و نخبگان رو­به­رو شود و بر میزان نارضایتی عمومی افزوده شود تا سرانجام تظاهرات عظیم مردمی مصر در 30 ژوئن 2013، پایه­های دولت اخوانی مرسی را نیز متزلزل کرده و درنهایت محمد مرسی در شامگاه سوم ژوئیه 2013 توسط ارتش از ریاست جمهوری کنار گذاشته شود.

چنانکه یافته­های تحقیق نشان می­دهد به نظر می­رسد در هردو انقلاب مصر، آزادی نسبی رسانه­های سنتی مانند مطبوعات در بیان نظرات خود و گسترش وسایل ارتباط‌جمعی نوین به همراه رشد طبقه­ی متوسط، توانست با بسیج کردن مردم برای رسیدن به خواسته­های خود و تشکیل جنبش­های اجتماعی قدرتمند، تا حدودی امکان گذر مصر از یک کشور دیکتاتوری به یک نظام مردم‌سالار را فراهم نماید، چنان­که حضور مردم در میدان التحریر قاهره برای سرنگونی حسنی مبارکدیکتاتور مصر، 24 ساعته به صورت زنده به­وسیله­ی شبکه­ی الجزیره برای ملت مصر و جهان پخش می­شد و همین امر اسباب همراهی، همدردی، مشارکت و حمایت جهانی از اعتراضات ملت مصر را به همراه داشت.

1-2 بیان مسئله

وقوع دو انقلاب در مصر به فاصله کمتر از سه سال، توسط مردمی که برای سال­ها و دهه­ها زیر چکمه­های­ دیکتاتوری قرار داشتند، باعث شگفتی بسیاری از کشورها و هم‌چنین کارشناسان مسائل سیاسی شد. به نظر پژوهشگر، آن چیزی که باعث شد ملت مصر این‌چنین به خیابان­ها آمده و فریاد آزادی­خواهی سر بدهند توانایی آن‌ها در سازمان دادن به اعتراضات عمومی و شکل دادن به جنبش­های اجتماعی پویا در جامعه­ی مصر بوده است. در این راستا، رسانه­ها از مطبوعات و شبکه­های تلویزیونی تا اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مجازی، نقشی محوری در کمک به مردم مصر برای سازمان دادن به اعتراضات و جنبش­های اجتماعی ایفا کردند. در­واقع در هر دو انقلاب مصر، مردم بیش از هر زمان دیگری امکانات نوینی را که روند جهانی‌شدن در اختیار بشر نهاده به خدمت گرفتند.

به‌عبارت‌دیگر در تحولات جهان عرب و به­ویژه مصر، رسانه­ها و شبکه‏­های اجتماعی، علاوه بر ایفای نقش بسیج کنندگی، به چالش کشیدن قدرت دیکتاتورها و همچنین تأثیرگذاری فراملی را نیز عهده‌دار بوده­اند. به‌عنوان نمونه شبکه‏­های مجازی، درواقع جغرافیای جدیدی از مناسبات قدرت را در مقابل تک‌صدایی و انحصار قدرت در مصر پدید آوردند و حتی در جریان سقوط دیکتاتورهایی چون بن علی[3] و معمر قذافی[4] نیز نقش فرا دولتی ایفا و به‌نوعی افکار عمومی جهانی را نیز علیه این دیکتاتورها بسیج کردند.

نگارنده، با بررسی عوامل مختلف سقوط حکومت حسنی مبارک و پس‌ازآن دولت محمد مرسی و گروه اخوان­المسلمین، نقش و جایگاه رسانه­ها در شکل­دهی و سازمان دادن به جنبش اجتماعی مردم مصر، که نقشی محوری در سقوط این دو حکومت در فاصله­ی دو سال را بر عهده داشت، به‌عنوان تز اصلی خود در این پژوهش دنبال می‌کند.

1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش

موقعیت استراتژیک مصر در شمال آفریقا، سابقه­ی تمدنی آن همراه با نفوذ فرهنگی این کشور در میان ملت‌های عرب سبب گردیده است تا دولت مصر به یکی از دولت‌های اثرگذار در تحولات سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل گردد. مصر کلید طلایی نفوذ به خاورمیانه عربی است. به همین دلیل است که رقابت گسترده‌ای میان بازیگران منطقه‌ای چون ایران، ترکیه و عربستان و بازیگران فرا منطقه‌ای چون آمریکا برای نزدیکی به مصر وجود دارد. مصر همانند ایران و ترکیه دارای یک دولت-ملت قوی باسابقه غنی تاریخی و هویتی است و بر این مبنا نقش فعالی در مسائل منطقه‌ای ایفا می‌کند. این ویژگی مصر سبب تمایل کشورها برای نزدیکی به این کشور شده است.

اهمیت بررسی انقلاب­های مصر از آن روست که می­توان این کشور را به‌عنوان نمونه­ای برای سایر کشورهای خاورمیانه در نظر گرفت. از یک‌سو سقوط حکومت مبارک می­تواند پایه­های بسیاری از حکومت­های غیر دموکراتیک خاورمیانه را متزلزل کند زیرا که بسیاری از زمامداران منطقه همانند مبارک چندین سال و حتی چندین دهه، آسوده‌خاطر بر مسند قدرت تکیه زده بوده­اند اما اکنون با مشاهده سقوط مبارک که در ظاهر بسیار قدرتمند و باثبات به نظر می­نمود، پایه­های حکومت­های خود را سست‌تر از همیشه می­بینند. از سویی دیگر، سقوط دولت محمد مرسی و جریان متبوعش، اخوان­المسلمین، با آن سابقه طولانی در فعالیت­های سیاسی و با آن گستردگی جغرافیایی که نتوانست نخستین تجربه حکومتی خود را به سرانجام برساند نیز پیامی است روشن به مردم خاورمیانه مبنی بر اینکه برای داشتن سرزمینی مناسب برای زندگی نیاز به این دارند که با چشمانی باز به دنبال حاکمانی باشند که به دور از لفاظی­های معمول که همواره خاص منطقه­ی خاورمیانه بوده است، شایستگی حکومت بر مردم را داشته باشند و به­جای متمرکز کردن قدرت و اعمال سیاست‌هایی در جهت اشاعه­ی فکر و ایده­ی خود، به فکر تلاش برای دستیابی به منافع ملی کشورشان باشند.

در این راستا، در هر دو انقلاب مصر، جنبش­های اجتماعی این کشور نقشی بی­بدیل در بسیج مردم و سازمان دادن به اعتراضات آنان بر عهده داشتند و آن چیزی که نقشی محوری در تشکیل این جنبش­ها در این کشور بااهمیت خاورمیانه بازی می­کرد، رسانه­ها و شبکه­های اجتماعی مجازی بودند. پژوهش حاضر نشان می­دهد که چگونه رسانه­ها –از مطبوعات و روزنامه­نگاران مستقلی که باوجود فشارهای روزافزون حکومت دیکتاتوری مصر، دغدغه­ای جز انعکاس واقعیت نداشتند تا وبلاگ نویسان و گردانندگان صفحات مجازی در فیس‌بوک و توییتر- سبب انسجام مردم مصر و شکل­گیری جنبش­های اجتماعی در این کشور شدند و آن‌ها را نسبت به ظلم فزاینده حکومت مصر نسبت به خود، آگاه کردند.

1-4 اهداف پژوهش

این پژوهش بر آن است که نشان دهد که گرچه شکل­گیری بحران­هایی همچون بیکاری، تورم، انحصارطلبی، نبودی آزادی بیان، الهام گرفتن از انقلاب تونس و غیره در سطح دولت و جامعه­ی کشور نمونه مورد نظر یعنی مصر سبب وقوع قیام­ها و اعتراضات در این کشور شد اما آنچه باعث انسجام مردم و تکوین جنبش اجتماعی از سوی گروه‌های مختلف علیه حکومت دیکتاتوری حسنی مبارک و دولت اخوانی محمد مرسی گردید، نقش غیرقابل‌انکار رسانه­های اجتماعی بود که با همراهی طبقه­ی متوسط جدید جامعه­ی مصر، موجبات به نتیجه رسیدن اعتراضات مردمی در سال­های 2011 و 2013 شد.

هدف این پژوهش با تمرکز بر تجربه­ی مصر، نشان دادن قدرت رسانه­ها در شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی و مبارزه­ی ملت‌ها برای رسیدن به خواسته‌های مشروع و قانونی خود و رهایی از چنگال حکومت­های مستبدی است که برای سال­ها و دهه­ها، چندصدایی در جامعه را زیر چکمه­های دیکتاتوری خود له کرده و تنها به‌پیش بردن ایده­های خود می­اندیشند. این پژوهش نشان می­دهد که چگونه رسانه­ها در اشکال مختلف خود همچون روزنامه­ها، شبکه­های تلویزیونی و شبکه­های اجتماعی مجازی به کمک مردم آمده تا صدای آن‌ها را به گوش جهانیان برساند.

1-5 پرسش­های پژوهش

پژوهشگر می‌کوشد تا در این پژوهش به مسائل زیر پاسخ دهد:

1-چه عواملی باعث شد تا مردم مصر پس از تحمل دهه­ها دیکتاتوری، به خیابان‌ها آمده و در 18 روز، به حکومت سی‌ساله‌ی حسنی مبارک را پایان دهند؟

2-چرا اخوان­المسلمین که به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین و سازمان‌یافته‌ترین گروه‌های پس‌ازآنقلاب مصر قدرت را در دست گرفت، پس از مدت کوتاهی سقوط کرد؟

3-نقش رسانه­های سنتی و رسانه­های اجتماعی جدید در شکل­دهی و سازمان دادن به جنبش­های اجتماعی در هر دو انقلاب مصر چگونه تبیین می­شود؟

1-6 فرضیه­های پژوهش

جهت پاسخ به پرسش­های فوق فرضیه‌های زیر را در نظر گرفته‌ایم:

1-بحران­های شدید اقتصادی و تشدید بحران ناکارآمدی و مشروعیت رژیممبارک به‌تبع آن، افشای ابعاد جدی فساد سیاسی و اقتصادی مقامات حکومتی، شکاف در نخبگان حاکم در نحوه­ی برخورد با اپوزیسیون و کاهش جدی طرفداران حکومت در بین مردم مصر و کمک رسانه­ها و شبکه‌های اجتماعی در شناساندن این عوامل به مردم و بسیج آن‌ها برای سازمان‌دهی جنبش­های اجتماعی علیه حکومت، در کنار نقش بی­طرفانه­ای که ارتش در جریان اعتراضات از خود نشان داد، همه و همه باعث شدند که مردم مصر به خیابان­ها آمده و به حکومت سی‌ساله‌ی حسنی مبارک پایان دهند.

2-ادامه­ی بحران­های اقتصادی و اجتماعی مصر و عدم تحقق شعار اصلی انقلاب یعنی «نان، آزادی، عدالت اجتماعی و کرامت انسانی» به دلیل ناتوانی در مدیریت صحیح و تلاش محمد مرسی برای اخوانی کردن حکومت، موجبات نارضایتی عمومی از دول خود و جریان متبوعش را فراهم کرد تا جایی که در 30 ژوئن 2013 میلیون­ها مصری برای برکناری مرسی از مسند ریاست جمهوری به خیابان­ها ریختند. این عوامل در کنار عملکرد ارتش مصر در حمایت از اعتراضات سبب شد تا سرانجام محمد مرسی در سوم جولای 2013 توسط ارتش از قدرت برکنار شود.

3-در تحولات مصر، رسانه­ها در اشکال متنوع خود از روزنامه­ها تا شبکه‌های اجتماعی مجازی، علاوه بر ایفای نقش بسیج کنندگی، به چالش کشیدن قدرت دیکتاتورها و هم‌چنین، تأثیرگذاری فراملی را نیز عهده‌دار بودند. فعالان عرصه­ی رسانه، از روزنامه‌نگاران مستقل و متعهد تا گردانندگان صفحات در شبکه­های مجازی، نقـش شتاب‌دهنده‌ای در انقـلاب مصـر ایفـاء کردند.

1-7 مفاهیم بنیادی پژوهش

1-7-1 جنبش اجتماعی

اگر به پیروی از تعریف وسیع فرهنگ واژگان آکسفورد از جنبش اجتماعی، در وهله­ی نخست آن را جریان مجموعه‌ای از کنش‌ها و تلاش‌ها از سوی مجموعه‌ای از افراد تعریف کنیم که به شکلی کم‌وبیش پیوسته به سمت هدف خاصی حرکت می‌کنند یا به آن گرایش دارند آن را رفتاری اجتماعی می‌بینیم که مانند سایر رفتارها و کنش‌های اجتماعی می‌تواند موضوع مطالعات جامعه‌شناختی قرار گیرد) مشیر زاده، 1381:10). جنبش اجتماعی یکی از انواع رفتارهای جمعی است . رفتار جمعی پاسخ عده‌ای از مردم به یک وضعیت یا مسئله‌ای خاص است . این رفتارها در جامعه به شکل‌های گوناگون تجلی می‌یابد و تنها یکی از آن‌ها به شکل «جنبش اجتماعی» است. اگر با معیار «میزان سازمان‌دهی»، رفتارهای جمعی را بر روی یک طیف به چهار منطقه تقسیم کنیم، آنگاه بهتر می‌توانیم جای «جنبش‌های اجتماعی» را در میان سایر شکل­های رفتار جمعی مشخص کنیم، جنبش‌های اجتماعی آن نوع رفتار جمعی هستند که مابین انواع رفتارها «بوروکراتیک» و «انقلابی» قرار می‌گیرند. با این ویژگی که از اولی کمتر و از دومی بیشتر سازمان‌دهی شده است . همچنین، جنبش‌ها از رفتارهای جمعی بدون سازمان مانند شورش‌های خیابانی فاصله می‌گیرند (جلائی پور، 19-20 :1381).

1-7-2 شبکه­های اجتماعی

شبکه­های اجتماعی نسل جدیدی از وب‌سایت‌های اینترنتی هستند. در این شبکه­ها کاربران حول محور مشترکی و به صورت مجازی دور هم جمع می­شوند و جماعت‌های آنلاین را تشکیل می­دهند. درواقع یک شبکه اجتماعی، مجموعه­ای متشکل از افراد، گرو­ها و ارتباطات بین آن­هاست. این شبکه­ها نسل جدیدی از فضای روابط اجتماعی را تشکیل داده‌اند و با اینکه عمر خیلی زیادی ندارند، توانسته­اند به‌خوبی در زندگی مردم جا باز کنند. مردم بسیاری در سنین مختلف و از گروه‌های اجتماعی متفاوت در شبکه­های اجتماعی مجازی کنار هم آمده‌اند و از فاصله­های بسیار دور در دنیای واقعی، از طریق شبکه­های اجتماعی با هم ارتباط برقرار می­کنند (مولایی، 1389).

مزایایی که شبکه‌های اجتماعی دارند و باعث استقبال بسیار زیاد از آن‌ها شده است، عبارت‌اند از: انتشار سریع و آزادانه اخبار و اطلاعات، افزایش قدرت تحلیل و تقویت روحیه، امکان عبور از مرزهای جغرافیایی و آشنایی با افراد و سایر جوامع و فرهنگ‌ها، شکل‌گیری و تقویت خرد جمعی، امکان بیان ایده‌ها به صورت آزادانه و آشنایی با ایده‌ها، افکار و سلایق دیگران.

1-7-3 انقلاب 2013 مصر

در ادبیات سیاسی واژه کودتا معمولاً برای براندازی ناگهانی رهبران حکومت از طریق عده‌ای اندک به کار می‌رود و معمولاً شمار مردمانی که آن را همراهی می‌کنند خیلی اندک است. اما در انقلاب اکثریت مردم برای دگرگونی و براندازی رهبران سیاسی وارد عمل شده و تا سقوط هیئت حاکمه فعالیت‌های خود را ادامه می‌دهند. فرق انقلاب با کودتا در این است که انقلاب­ها ماهیتی مردمی دارند اما در کودتا این‌گونه نیست و اقلیت نظامی‌ها علیه رهبران سیاسی قیام کرده و خواهان تغییر وضع موجود هستند و در این روش اکثریت مردم از حساب خارج بوده و در فعل‌وانفعالات نقشی ندارند. در این راستا محمد مرسی رئیس‌جمهور انقلابی مصر به همان شیوه حسنی مبارک رئیس‌جمهور سابق این کشور یعنی با خواست مردم و دخالت ارتش برکنار شد. متغیر اصلی در برکناری مرسی، نارضایتی مردم از عملکرد اقتدارگرایانه ایدئولوژیک و ناکارآمدی او در رفع مشکلات داخلی در یک سال گذشته بوده است. ازاین‌رو شاید بتوان سقوط مرسی را ادامه همان انقلاب دموکراسی خواهانه 2011 مصر دانست. البته برخی از پژوهشگران حوزه­ی سیاست هنوز هم از به کار بردن واژه­ی انقلاب درباره­ی اتفاقات سال 2013 مصر مردد هستند و آن را بیشتر کودتا می­پندارند تا یک انقلاب به معنای واقعی آن. ازاین‌رو ازآنجاکه پژوهشگر بیشتر به دنبال نشان دادن نقش رسانه­ها برای علت مشترک شکل­گیری این دو رویداد بوده است، واژه­ی انقلاب را به‌عنوان وجه مشترک مناسب­تری انتخاب کرده است.

1-8 پیشینه­ی پژوهش

ازآنجاکه پژوهش حاضر بر موضوعی متمرکز شده است که مدت‌زمان زیادی از آن نگذشته است، کتاب‌های نوشته­شده در این زمینه نسبتاً اندک است. از جمله مهم­ترین کتاب‌های نوشته‌شده در زمینه­ی انقلاب مصر، دو کتاب از محمد البندری[5] است به نام­های:

The Egyptian Revolution: Between Hope and Despair, Mubarak to Morsi

The Egyptian Press and Coverage of Local and International Events

البندری در این دو کتاب به‌تفصیل به واکنش رسانه­های مصر و به‌ویژه مطبوعات این کشور نسبت به اعتراضات مصر در سال 2011 می­پردازد و گریزی نیز به حوادث پس‌ازآنقلاب مصر می­زند و در بخش­هایی از کتاب به تبیین نقش رسانه­ها و شبکه­های اجتماعی به­ویژه روزنامه­های مصر می­پردازد.

در زمینه­ی منابع فارسی در پژوهش باید گفت کتاب‌ها و مقاله­­های نوشته‌شده به زبان فارسی درباره­ی انقلاب مصر بسیار اندک است. گرچه می­توان این مسئله را به جدید بودن رویدادها مرتبط کرد اما به نظر می­رسد وقوع دو انقلاب در پرجمعیت­ترین کشور عربی، به‌جای این­که تنها در سایت‌های خبری کشور آن هم به صورت احساسی منعکس شود، می­توانست بیش‌تر در جامعه­ی دانشگاهی کشور موردتوجه قرار بگیرد.

1-9 روش پژوهش

نوعپژوهشحاضرتوصیفیتحلیلیاست؛باتوجه بهماهیتونوعموضوعموردمطالعه،گردآوری اطلاعاتازروش‌هایگوناگونوبه‌طورکلیبر مبنایروشکتابخانه­ایواینترنتیصورتپذیرفته وتجزیه‌وتحلیلیافته‌هانیزعمدتاًباشیوه­یتحلیل کیفیانجامپذیرفتهاست.

پژوهشگر، با توجه به فاصله­ی زمانی اندکی که انقلاب مصر می­گذرد، ابتدا کسانی که حول این موضوع کار کرده­اند شناسایی می‌کند و با جمع‌آوری آثار آن‌ها، محوری را برای بررسی عوامل گوناگون انقلاب­های مصر برمی­گزیند و با استفاده از منابع خود به چگونگی شکل­گیری جنبش اجتماعی مصر با تأکید بر رسانه­ها می­پردازد. در این راه ترجمه­ی نسخه­ی انگلیسی مهم­ترین روزنامه­های مصر در فاصله­ی دو انقلاب مصر بسیار مورد استفاده قرار گرفته است و در این راه پژوهشگر کوشیده است تا با آقای محمد البندری نویسنده کتاب­های ذکر شده در بخش پیشینه­ی پژوهش و آقای دکتر فهمی هویدی[6] نویسنده، متفکر و روزنامه­نگار برجسته­ی مصری مکاتباتی داشته باشد.

پس از گردآوری مطالب و یادداشت‌برداری از آن‌ها، سه موضوع مهم(عوامل وقوع انقلاب ژانویه مصر، چرایی سقوط اخوان­المسلمین و نقش رسانه­ها در تکوین جنبش­های اجتماعی در مصر) که محوری­ترین نقش را در پژوهش دارند انتخاب شدند. از این میان، نقش رسانه­ها در اشکال مختلف، ازآن‌جهت که در هر دو انقلاب مصر نقشی محوری بر عهده داشتند بسیار موردتوجه قرار گرفت. بنابراین، نقش رسانه­ها (از روزنامه­ها گرفته تا شبکه­های اجتماعی مجازی) در جنبش اجتماعی مصر در پژوهش حاضر بخش بزرگ‌تری نسبت به موضوعات دیگر به خود اختصاص داده است.

1-10 سازمان پژوهش

پژوهش حاضر به‌منظور معرفی عوامل انقلاب ژانویه 2011 مصر و همچنین سقوط مرسی و اخوان­المسلمین و بررسی جنبش­های اجتماعی در انقلاب­های مصر و نقش رسانه­ها در شکل‌گیری این جنبش­ها در پنج فصل نگاشته شده است.

در فصل اول به معرفی موضوع مورد مطالعه، فرضیه‌ها و هدف پرداختیم. سپس روش پژوهش را تشریح نموده و برخی مفاهیم این پژوهش را تعریف نمودیم و نهایتاً، مطالعات مرتبط با موضوع را مورد ارزیابی قرار می‌دهیم.

در فصل دوم به چارچوب نظری پژوهش پرداخته­ایم و به صورت دقیقی به ارتباط این نظریه و کاربرد آن را در پژوهش بیان می­کنیم. در این راستا به تببین نقش رسانه­ها از دریچه­ی نظریه­ی جنبش اجتماعی جدید و بسیج منابع چارلز تیلی می­پردازیم.

در فصل سوم چگونگی وقوع انقلاب 25 ژانویه 2011 مصر را موردتوجه قرار داده و به توصیف وضعیت جامعه­ی مصر در دوران انقلاب و پس از سقوط مبارک، می­پردازیم. در ادامه با نشان دادن وضعیت هرج‌ومرج در جامعه­ی مصر نقش جنبش­های اجتماعی این کشور را در مقابله با این وضعیت بررسی می­کنیم. در بخش پایانی فصل سوم چگونگی حضور جنبش اخوان­المسلمین در صحنه­ی سیاسی مصر را بررسی کرده و به دلایل سقوط دولت اخوانی محمد مرسی اشاره می­کنیم.

فصل چهارم پژوهش به نقش رسانه­ها در مصر و چگونگی کمک آن‌ها به تکوین جنبش­های اجتماعی در این کشور متمرکز شده است. در این فصل با بررسی عملکرد رسانه­ها به‌ویژه رسانه­های چاپی این کشور که تمامی اقشار جامعه­ی مصر به آن‌ها دسترسی داشتند پرداخته و به تفاوت­های رسانه­های مستقل و رسانه­های وابسته به حکومت مبارک در پوشش حوادث مصر تأثیرگذاری به جنبش­های اجتماعی در این کشور اشاره می­کنیم. همچنین در فصل چهارم به نقش رسانه­های ارتباطی جدید همچون شبکه­های اجتماعی مجازی در شکل­دهی و انسجام جنبش­های اجتماعی در مصر توجه می­کنیم.

و نهایتاً در فصل آخر در این فصل به جمع‌بندی مباحث طرح شده در رساله می‌پردازیم. صحت‌وسقم فرضیه‌های این پژوهش را بررسی می‌نماییم. در پایان مسائلی که برای نگارنده در مسیر پژوهش به وجود آمده است را طرح می‌کنیم تا علاقه‌مندان در این حوزه در صورت علاقه راه را ادامه دهند.

[1]Muhammad Hosni El-Sayed Mubarak

[2]Mohamed Morsi

[3]Zine El Abidine Ben Ali

[4]Muammar Muhammad Abu Minyar al-Gaddafi

[5]Mohamed El-Bendary

[6]Fahmy Howeidy