![]() روابط اسرائیل و جمهوری آذربایجان و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران...چکیده پیشرفتهای جدید صورت گرفته در عرصة تکنولوژی های نظامی سبب توجه مضاعف نسبت به مقولة امنیت گردیده است، ومفهوم امنیت نرم در کنار مفهوم قدیمی امنیت سخت مورد توجه قرار گرفته است. باید توجه کردتهدیدات امنیتی و پیشرفتهای صورت گرفته در زمینة تکنولوژی زمانی خطر ساز تر می شوند که دو کشور دارای مرزهای مشترک بوده ویا دارای دشمنی استراتژیک و ایدئولوژیک نیز باشند. روابط دو کشور جمهوری آذربایجان وایران به دلیل داشتن مرزهای مشترک و نیز دشمنی استراتژیک و ایدئولوژیک ایران و اسرائیل بسیار مهم می باشد.روابط نزدیک دو کشور اسرائیل و جمهوری آذربایجان با توجه به دشمنی استراتژیکی و ایدئولوژیکی ایران و اسرائیل، باعث تهدید امنیت سیاسی، اقتصادی، نظامی ایران میگردد. بررسی ابعاد این روابط و خاطرات حاصل از آن جهت مقابله با آن از ضروریات امنیت ملی کشور میباشد. مفاهیم کلیدی: امنیت[1]، امنیت نظامی[2]، امنیت سیاسی[3]، امنیت اقتصادی[4]، اسرائیل[5]، جمهوری آذربایجان[6]، ژئوپولیتیک[7]. فهرست مطالبفصل 1 : کلیات 4-2 تحول مفهوم امنیت...........................................................................................................................................15 فصل 3 :موقعیت اقتصادی و سیاسی اسرائیل و جمهوری آذربایجان 3-3 موقعیت اقتصادی جمهوریآذربایجان......................................................................................30 5-3 اولویتهای سیاست خارجی........................................................................................................34 6-3 مختصات کشور اسراییل...............................................................................................................34 7-3 اقتصاد..............................................................................................................................................35 8-3 نیروهای مسلح.................................................................................................................................36 9-3 بررسی اهداف حضور سیاسی و اقتصادی اسراییل در جمهوری آذربایجان........................37 1-9-3 عامل اقتصادی..............................................................................................................................38 2-9-3 اقدامات اقتصادی اسرائیل در جمهوری آذربایجان.................................................................40 5-9-3 ابزارهای اسرائیل در آذربایجان...................................................................................................43 6-9- 3 اهداف آذربایجان از گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با اسرائیل..................................45 فصل4: مناسبات امنیتی – نظامی اسرائیل وجمهوری آذربایجان 1-4 مقدمه..................................................................................................................................................51 3-4 دکترین نظامی- استراتژیک جمهوری آذربایجان........................................................................53 5-4 اهداف استراتژیک جمهوری آذربایجان از ایجاد رابطه با اسرائیل.............................................57 فصل5:تاثیر همکاری های سیاسی، اقتصادی، امنیتی، اسرائیل و آذربایجان بر امنیت ملی ایران 1-5 مقدمه....................................................................................................................................................65 2-5 ابعاد امنیت ملی ایران.......................................................................................................................69 3-5 امنیت ملی...........................................................................................................................................69 5-5 تاثیر همکاری های اسرائیل و آذربایجان بر امنیت سیاسی ایران74 6-5 تاثیر همکاری های اسرائیل و آذربایجان بر امنیت نظامی ایران77 7-5 جمع بندی84 نتیجه گیری86 منابع94 فصل اولکلیات پژوهش1-1. بیان مسئلهدر عرصۀ روابط بین الملل که مفهوم خودیاری بر آن حاکم است، یکی از مهم ترین مسائل زندگی بشر در سطح داخلی و بین المللی مقولۀ امنیت میباشد؛ این امر در بین کشورهای مختلف با توجه به توانایی های نظامی، اقتصادی، فرهنگی، و سیاسی، تکنولوژیکی و.. متغیراست. کشوری که دارای مقادیر بالایی از قدرت میباشد، قادر است تا در صورت تمایل ناامنی بیشتری برای سایر کشورها ایجاد کند و و بر عکس همین مطلب نیز صادق است. بحث امنیت و منافع ملی در ارتباط با کشورهایی که در همجواری هم قرار میگیرند و دارای مرزهای مشترک و، تاریخ مشترک، اقوام مشترک و.. هستند، حساس تر میباشد؛ چرا که به علت وجود این مسائل هر کنش و واکنشی ممکن است تصوری منفی در کشور مقابل ایجاد کرده و امنیت هر دو کشور را به خطر بیاندازد. منطقة قفقاز جنوبی به دلیل وجود عوامل گوناگون یک منطقة نفوذپذیر تلقی شده است، منابع غنی انرژی در جمهوریآذربایجان، بحران خونین قره باغ، جنگ روسیه و گرجستان و بیثباتی ناشی از آن در اورآسیا، از عوامل عمدهای هستند که منجر به شکل گیری معادلات امنیتی و دستهبندیهای گوناگون با شرکت کشورهای این منطقه و بازیگران و کشورهای فرامنطقهای شدهاند. کشور ایران به دلیل دارا بودن مرز مشترک با جمهوریآذربایجان و ارمنستان کشوری محسوب میشود که امکان دسترسی بحران های این منطقه به آن وجود دارد. به دلیل روابط سنتی روسیه و ارمنستان، آمریکا و ترکیه با همکاری جمهوریآذربایجان و گرجستان، اقدام به حذف ایران از مسیرهای انتقال انرژی نموده و جمهوری اسلامی ایران را به کشوری با توان تاثیرگذاری اندک در این منطقه تبدیل نمودهاند. رقابت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای، پتانسیل تهدید قومی در ایران و رژیم حقوقی دریای خزر از مهمترین تحولات اثر گذار بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در این منطقه میباشد با توجه به مباحث مطرح شده، در سطح بین الملل کشورها در همگرایی یا واگرایی با هم دارای منافعی اعم از مادی و یا غیر مادی می باشند، و براساس آن اقدام به دوستی و یا دشمنی با دیگری می کنند. از اینجا به بحث اصلی این رساله که بررسی روابط اسراییل و آذربایجان و تاثیر آن بر امنیت ملی ایران می باشد میرسیم. اسراییل یک کشور طرد شده در میان کشورهای عربی میباشد، با توجه با این مسئله و نیز نیاز این کشور به نفت، و نیز با توجه به تفاوت ایدوئولوژیکی و دشمنی با ایران ضروری به نظر میرسد تا این کشور بتواند با کشوری ارتباط برقرار کند تا فشار این عوامل کم تر شود، برای این امر آذربایجان شاید بهترین گزینه باشد، چراکه این کشور نیز خود برای پیشرفت و رسیدن به شکوفایی به کمک های تسلیحاتی و اقتصادی کشور اسرائیل نیازمند میباشد. آذربایجان بر سر مسئلۀ قره باغ با ارمنستان بر سر مناقشه میباشد، و باتوجه به اینکه ارمنستان یک کشور مسیحی میباشد و این خود وجه اشتراکی برای هم سویی با غرب برای این کشور است، در نتیجه آذربایجان این امکان را دارد که با نزدیکی به اسراییل که خود دوست و متحد آمریکا میباشد از شک و شبهۀ دشمنی با مسیحیت رهایی یافته و به نوعی مسیر پیشرفت را برای خود را هموار کند. مشکلاتی که جمهوری آذربایجان با ایران دارا میباشد مانند بحث قومیت ترک و فارس، مسئلۀ آذربایجان بزرگ، نوع جهت گیری ایران در مسئلۀ قره باغ، بحث حقوقی و سیاسی دریای خزر، سطح روابط ایران و ارمنستان به عنوان دشمن آذربایجان از جمله مسائلی می باشند که باعث نزدیکی هرچه بیشتر آذربایجان و اسراییل میگردد؛ هردو کشور با توجه به منافعی که برای آن ها قابل تصور است اقدام به برقراری روابط کرده و سعی در تامین نیازهایشان میکنند. اما باید توجه نمود که دو کشور ایران و آذربایجان دارای مرزهای مشترک میباشند؛ و نزدیکی این دو کشور به هم ممکن است خطرات بسیاری برای ایران هم در سطح داخلی و هم در سطح روابط دوکشور ایران و آذربایجان داشته باشد؛ به عنوان مثال تاسیس پایگاههای نظامی اسراییل در خاک آذربایجان، جاسوسیهای صورت گرفته در مرزهای ایران و یا کمکهای نظامی که از طریق اسراییل به آذربایجان داده میشود میتواند امنیت ایران را در نزدیکترین نقاط کشور به خطر بیاندازد. باید توجه کرد که دوکشور ایران و اذربایجان نسبت به اسراییل و اذربایجان از پتانسیل بالای نزدیکیبههم برخوردار میباشند، اما این پتانسیلها نیاز به توجه بیشتر دوکشور دارد. 2-1. ضرورت و اهمیت موضوعآذربایجان از دوبعد سیاسی و اقتصادی دارای اهمیت بسزایی میباشد؛ بعد اقتصادی ناظر بر وجود نفت در این منطقه و نیاز اسراییل به منابع نفت با توجه به دشمنی با کشورهای عربی میباشد. از لحاظ سیاسی نیز وجود بیثباتیها و اینکه این کشور دارای تاریخ و هویت مشترک با ترکهای ایران میباشد، روابط نزدیک با کشوری که از لحاظ استراتژیک دشمن ایران تلقی میشود، موجبات تهدید امنیتی و سیاسی را فراهم میکند. ضرورت این بحث زمانی آشکار میشود که، یکی از مهمترین دغدغۀ کشورها در سطح بین الملل و داخلی تامین امنیت میباشد؛ روابط نزدیک اسراییل و جمهوری آذربایجان و برقراری روابط اقتصادی، سیاسی، نظامی، با توجه به نزدیکی ژئوپولیتیکی ایران و آذریجان و دشمنی ایران و اسراییل، میتواند امنیت ملی ایران را به خطر بیاندازد. همچنین علاقۀ شخصی اینجانب از دیگر دلایل نوشتن این موضوع میباشد. 3-1. ادبیات پژوهشدر این زمینه رسالهای توسط آقای "محمود چرم زاده" در سال 1381 نوشته شده است؛ این متن تاثیر روابط ایالات متحدۀ آمریکا و جمهوری آذربایجان بر امنیت نظامی و اقتصادی ایران را بررسی می کند، که سیاست مهار ایران در منطقه به عنوان مهمترین رویداد دهۀ قرن بیستم، توسط آمریکا پی گیری میگردد.(محمود چرم زاده، 1381) این پژوهش میخواهد تهدیدهای ناشی از روابط دوجانبۀ باکو-واشنگتن برای ایران را مورد بررسی قرار دهد. پایان نامۀ حضور اسراییل در قفقاز و تاثیر آن بر امنیت ملی ایران نیز توسط آقای "افشین متقی دستنائی" در سال 86 نوشته شده است؛ که ضمن اشاره به ویژگیها و اهمیت منطقۀ قفقاز به حضور اسراییل در قفقاز جنوبی، و در یک بخش کوتاه یک صفحهای به روابط اسراییل و آذربایجان اشاره گردیده است که بسیار مختصر میباشد؛ و البته بیشتر تاکید این قسمت بر ابعاد امنیت نظامی میباشد. (افشین متقی دستنائی، 1386) در صورتی که من سعی نمودم به صورت مفصل تمام ابعاد امنیت و تاثیرات سیاسی، اقتصادی، نظامی این روابط بر امنیت ایران بررسی گردد. مقالههایی نیز وجود دارد که از جهاتی با این موضوع قرابت دارند و در زیر به آنها اشاره میگردد. مقالهای توسط رسول افضلی، مصطفی رشیدی، افشین متقی به نام تحلیل ساختار ژئوپولیتیکی حاکم بر روابط دو جانبۀ ایران و جمهوریآذربایجان از سال 1991 تا 2010 با رویکرد جغرافیای برساخت گرایی نوشته شده؛ اشاره شده با وجود ظرفیتهای فراوان برای افزایش همکاری سطح روابط پایین بوده است. (رسول افضلی ودیگران، 1391) مقالۀ چگونگی تغییر روابط امنیتی شدۀ ایران و جمهوری آذربایجان توسط الهه کولایی و قاسم اصولی تدوین شده است؛ این متن عامل اصلی تنش در روابط ایران و آذربایجان را هویت میداند، و تحلیلهای صورت گرفته براساس سازه انگاری میباشد.(الهه کولایی، قاسم اصولی، 1390) مقالۀ ژنومهای ژئوپولیتیکی موثر بر سیاستخارجی ایران و جمهوریآذربایجان توسط محسن خلیلی، جهانگیر حیدری، هادی صیادی، حسین اصغری ثانی، نوشته شده و اشاره میکند به دلیل همجواری ژئوپولیتیکی آذربایجان وایران، این کشور برای ایران دارای اهمیت اقتصادی و ژئوپولیتیکی و امنیتی میباشد.( محسن خلیلی، 1390) بزانیس لدول مقالهای با نام بررسی روابط استراتژیک اسرائیل و جمهوری آذربایجان را تدوین نموده است، در این مقاله به زمینههای برقراری رابطه، مزیتهای نسبی به صورت مختصر اشاره شده است، اما به تاثیرات این روابط، بر امنیت ملی ایران اشارهای نشده است. (بزانیس لدول، 1391) در این زمینه کتابهایی نیز وجود داشت که البته فقط امکان این بود یک سری مشخصات کلی کشورها را از آن پیدا نمود به طور مثال کتاب: ژئوپولیتیک قفقاز و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به مختصات کلی منطقة قفقاز قابلیتها و ظرفیتهای این منطقه اشاره دارد که برای این رساله بسیار ضروری بود، اما بخش مربوط به اذربایجان بسیار مختصر بود و به بحث اصلی این رساله یعنی تاثیر این روابط بر امنیت ایران پرداخته نشده بود.(محمد حسن افشردی، 1381) در زمینة مقالات انگلیسی و تورکی( اینجانب به زبان تورکی استانبولی مسلط میباشم) منابع غنیتر بودند، چراکه بخاطر روابط حسنة ترکیه و اسرائیل اطلاعات خوبی در مقالات ترکیهای خصوصاً در قسمت نظامی و امنیتی وجود داشت. بخاطر همین مسئله بیشتر دادهها و آمارها از منابع ترکیهای استخراج شده است. از جمله مقالات ترکی در این زمینه ( معادل فارسی آنها) چارچوبهای فهم سیاستهای اسرائیل[8](Ufuk UlutaŞ,2010) میباشد،که در این مقاله به وضوح میتوان سیاستهای این کشور در منطقة قفقاز را مشاهده نمود. یا مقالة اتحاد آذربایجان و اسرائیل و ایران[9](mahir khalifa zade, 2013) از جمله مقالات بسیار خوب در این زمینه است که اطالاعات به روز خوبی در این زمینه در اختیار بنده گذاشت و بیشتر آمارهای نظامی از این منبع استخراج شد. 4-1. هدف پژوهشاصلیترین هدف، واکاوی دلایل برقراری روابط میان اسراییل و آذربایجان ( با وجود ظرفیتهای بسیار نزدیکی روابط میان ایران و آذربایجان) و تاثیر این روابط بر امنیت ملی ایران میباشد. 5-1. پرسش اصلیروابط اسراییل و جمهوری آذربایجان چگونه بر امنیت ملی ایران تاثیر می گذارد؟ 6-1. فرضیۀ اصلیاسراییل از طریق گسترش نفوذ نظامی، امنیتی، اقتصادی در آذربایجان امنیت ایران را به مخاطره انداخته است. 7-1. تعریف عملیاتی متغیرهامتغیر مستقل: گسترش نفوذ نظامی، امنیتی و اقتصادی اسراییل در آذربایجان متغیر وابسته: امنیت ملی ایران 8-1. مفاهیم اصلی1-8-1. امنیت[10]این واژه اصطلاحی است به معنای فقدان تهدید نسبت به ارزشهای کمیاب( امنیت می تواند مطلق باشد) به عبارت دیگر میتوان گفت آزادی از همۀ تهدیدها معادل کامل امنیت است. برعکس در یک سیستم کاملاً تهدید آفرین روابط به بد اندیشی نزدیک میشود. از نظر تجربی امنیت امری نسبی میباشد. در صورتی که امنیت ملی گفته شود بدین معنا است که ملتی فارغ از تهدید از دست دادن تمام یا بخشی از جمعیت، دارایی یا خاک خود به سر برد. (بابایی، 1383: 31) 2-8-1. منافع ملی[11]هدف بنیادین و عامل تعیین کننده نهایی است که تصمیم گیرندگان یک دولت را در تعیین سیاست خارجی راهنمایی میکند. منافع ملی یک دولت نوعاً استنباطی بسیار کلی و عام از عناصری است که حیاتیترین نیازهای آن دولت را تشکیل میدهند. این عناصر در بر گیرندۀ حفاظت از خود، استقلال، یکپارچگی سرزمینی، امنیت نظامی و رفاه اقتصادیاند. در کار ویژههای یک دولت یک نفع به تنهایی جنبۀ مسلط پیدا نمیکند، به همین دلیل درستتر آن است که این مفهوم را به حالت جمع و به صورت منافع ملی به کار بریم. (جک.سی.پلانو-اولتون، 1376: 40) مفهوم منافع ملی به صورت ثابت ترین عنصر در فرآیند سیاست گذاری خارجی میباشد، ین مفهوم به عنوان چراغ راهنما در خدمت سیاستگذاران قرار دارد. 3-8-1. هویت[12]اگرچه اصطلاح هویت تاریخی طولانی دارد ، اما در قرن بیستم بود که کاربرد عمومی یافت. (گوردون مارشال، 1388: 30) با توجه به نحله های مختلف فکری تفسیرهای متفاوتی از هویت ارائه میشود ، این اصطلاح به شکلی گسترده و آزادانه به درک یک فرد از خویشتن و احساسات و افکار یک فرد در مورد خودش اطلاق میشود. (گوردون مارشال، 1388: 21) 4-8-1. ژئوپولیتیک[13]ژئوپولیتیک( جغرافیای سیاسی) مطالعة روابط و کشمکشهای بینالمللی از دیدگاه جغرافیایی است. براساس این تعریف موقعیت، مسافت و چگونگی توزیع منابع انسانی و طبیعی تاثیرات قابل توجهی بر روابط بینالملل دارند.جغرافیا دارای دو شاخة اصلی است: جرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی. جغرافیای طبیعی موقعیت و توزیع جنبههای سیستمهای طبیعی مانند آب و هوا و پوشش گیاهی مناطق مختلف و اقلیمها، علل پیدایش عوارض سطح زمین و شناخت روابط فیزیکی بین آنها را مورد توجه قرار میدهد.، جغرافیای انسانی، فرهننگها، تمدنها و گستردگی آنها را مورد توجه خود دارد، ژئوپولیتیک زیر مجموعهای از جغرافیای انسانی است. 5-8-1. امنیت سیاسی[14]براساس رهیافت نخبگان علوم سیاسی و روابط بینالملل سیاست اعلی[15] یا سخت شامل مقولههای نظامی، امنیتی، سیاسی میگردد و این سیاست نسبت به سیاست سفلی[16] یا سیاست نرم که مشتمل بر موضوعات اقتصادی، فنی، فرهنگی، و زیستمحیطی میگردد، از اهمیت بیشتری برخوردار است. بسیاری معتقدند امنیت سیاسی بر مبنای برونداد سیاستگذاری نخبههای سیاسی ـ امنیتی هرکشور تعیین میگردد که فضای تعامل مابین دولتها را شکل میدهد. امنیت سیاسی یک مقولة بسیار قابل توجه در ارتقای امنیت ومنافع ملی کشورهای مختلف میباشد. این امر به خصوص در میان کشورهایی که دارای مرزهای مشترک، قومیت مشترک، فرهنگ تاریخی مشترک اقوام درون مرزها میباشند، بسیار مهم میباشد. امنیت سیاسی به این معنا است که حاکمیت ملی یک کشور بتواند بدون وجود دغدغههای خاص در زمینة اصل بقا و اصل خودیاری ادامة کارکردهای سیاسی و امنیتی خود را محقق سازد. اصولاً منظور از امنیت سیاسی میزان ثبات نظامهای سیاسی کشورهای گوناگون، چگونگی تعامل در مقابل مخالفان سیاسی دولت و نحوة فعالیت آنها علیه دولت است. از این لحاظ منطقة قفقاز جنوبی یکی از ناامنترین مناطق جهان به شمار میرود. جورج کنان[17] نظریهپرداز شهیر سیاست خارجی آمریکا در دروران دو قطبی و تعارضات ایدئولوژیکی ـ راهبردی جنگ سرد بر این نکته تاکید میورزد که فضای تعامل سیاسی دولتها است که پدیدههای سیاسی و نقاط عطف در تعاملات بینالمللی را شکل میدهد و براین مبنا ما شاهد تداوم فرآیندهای سیاسی همراه با تغییر و دگرگونی در پدیده های سیاسی میباشیم. (ماندل،1377: 106) 6-8-1. امنیت اقتصادی[18]امنیت اقتصادی به تعبیر بسیاری از نخبگان علوم سیاسی و روابط بین الملل عبارت است از: میزان حفظ و ارتقای شیوة زندگی مردم یک جامعه از طریق کالا و خدمات، هم از مجرای عملکرد داخلی و هم حضور در بازارهای بینالمللی؛ به گونهای که منافع و امنیت واحد ملی ارتقای موثر یابد. (j.r.groom, 1985: 45) امنیت در این مفهوم به مسائلی چون میزان دسترسی به منابع بازارها و کالاهای لازم برای حفظ سطوح قابل قبول از رفاه و قدرت دولت میپردازد بهگونهای که تضمین کنندة کارکردهای اساسی دولت باشد. (ماندل، 1377: 246) اصولاً امنیت اقتصادی به دلیل اهمیت یافتن روبه فزایندة ژئواکونومیک[19] همسو با ژئوپلی نومیک دوران دو قطبی؛ در جهان پس از جنگ سرد، به طور اساسی به عنوان یک بعد مهم از امنیت مطرح گردید. به طور کلی امنیتاقتصادی متغیر تبعی مهمی است که از شاخصههای سیاسی-امنیتی دولت میباشد و البته برخلاف امنیت نظامی در جهان پس از جنگ سرد، ضرورت امنیت اقتصادی مبتنی بر راهبردهای وابستگی متقابل نسبت به راهبردهای خودکفایی ملی، سریعتر و گستردهتر پذیرفته شده است و این گرایش نشأت گرفته از ناتوانی روزافزون واحدهای ملی برای ارضای دامنة وسیع نیازهای داخلی در درون و نیز شناخت فرآیند متقابل و عمیق جوامع توسط دولتها است و اصولاً در جهان امروزی هیچ دولتی براین محور تاکید نمیکندکه صرفاً خودکفایی اقتصادی ملی را دنبال کند و در هیچ نقطه از نظامبینالملل نیز شاهد تحقق کامل همکاری اقتصادی موثر و مطمئن، به دلیل متغیرهای دخیل نبودهایم. 7-8-1. امنیت نظامی[20]این نوع از امنیت، به طور سنتی کانون اصلی نگرانیهای مربوز به امنیت ملی را به خود اختصاص داده، به طوری که هنوز هم از جهت نظری، این جایگاه برتر را در تفکر امنیتی حفظ کرده و معتقدند تا زمانی که سیاست بینالملل با ساختار آنارشیستی همراه است اهمیت آن تداوم خواهد داشت. در همین زمینه، باری بوزان معتقد است" اقدام نظامی معمولا میتواند همة اجزاء دولت را تهدید کند و همین کار را نیز میکند، پایههای مادی دولت تحت تاثیر قرار میگیرد و امکان بروز خسارت به وجود میآید وحتی میتواند به شدت بر إکوسیستم اثر بگذارد." تهدیدهای نظامی همچنین ممکن است منجر به ایجاد اختلال و یا نابودی نهادها شده و تفکر را سرکوب، تخریب و یا محو نماید. به نظر میرسد آنچه در بالا بردن اهمیت این نوع تهدید موثر است، به نتیجه رسیدن سریع آن میباشد. به عبارت دیگر حداقل در کوتاه مدت نمی توان کار زیادی را در مورد الگوهای تجارت، ذخایر مواد خام و ساخت اجتماعی(سایر تهدیدات) انجام داد و هرگونه اصلاح و تعدیل در این موارد مستلزم یک رشته ابزار سیاستگذاری است که به طور طبیعی در دسترس نیست. بنابراین اهمیت ابزار نظامی در همین جا است که تنها از این طریق است که یک دولت میتواند کنترل مستقیمی بر دولت دیگر اعمال نماید. تکنولوژیهای مدرن، تجهیزات الکترونیکی، بعد جدی تر به این مسئله بخشیده و بر اهمیت آن میافزاید با این حال اهمیت امنیت و تهدید نظامی در عصر حاضر روبه کاهش است. البته شاید برای کشورهای جهان سوم این چنین نباشد. در واقع تهدیدات نظامی که بعضاً با به خطر افتادن قلمرو سرزمینی کشورها همراه است نه تنها امنیت یک کشور را تهدید میکنند بلکه در بیشتر مواقع امنیت منطقهای و بینالمللی را نیز مورد تهدید قرار میدهند. 9-1. روش جمع آوری داده هاروش مورد استفاده در این رساله استفاده از منابع موجود در کتابخانۀ دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی و نیز استفاده از منابع دانشکدۀ وزارت امور خارجه، استفاده از منابع سفارت آذربایجان در ایران، مصاحبه با اشخاص در سفارت و نیز سایت های معتبر علمی، آمار و ارقام ادارة گمرک ایران میباشد. 10-1. روش تحقیقروش تحلیل توصیفی-تحلیلی میباشد؛ چراکه صرفا به ذکر تاریخ و و شرح وقایع و روابط نمیپردازد، بلکه به تحلیل این مسائل براساس چارچوب نظری نئورئالیسم و خصوصا نئورئالسم تدافعی میپردازد. 11-1. سازمان دهی پژوهشاین رساله در پنج فصل تنظیم گردیده است، که در فصل اول به کلیات اشاره شده است؛ در فصل دوم به چارچوب نظری که این رساله را پشتیبانی میکند، اشاره میشود؛ دراین فصل سعی شده است به چارچوب نظری نئورئالسیم و نیز نئورئالیسم تدافعی و تهاجمی اشاره شود. فصل سوم به مروری بر مناسبات سیاسی و اقتصادی اسراییل و آذربایجان اشاره دارد؛ در این فصل نیز وضعیت کلی اقتصادی و سیاسی دو کشور بررسی شده، از این طریق ضعفها و قوت اقتصاد و سیاست هرکدام از این کشورها برای خواننده آشکار شده و علت برقراری روابط مشخص میشود. فصل چهارم به همکاریهای نظامی و امنیتی اسرائیل و اآذربایجان اشاره دارد؛ در این فصل نیز به روال فصل قبل ابتدا وضعیت سیاسی دو کشور بررسی شده و سپس به بررسی تبادلات نظامی و امنیتی آنها پرداخته میشود. فصل پنجم بر تأثیر روابط آذربایجان و اسراییل بر امنیت ج.ا .ایران اشاره میکند؛ در ابتدای فصل ابتدا به توضیح مختصر ریشة امنیت تغییر و تحول این مفهوم در طول زمان پرداخته شده است، سپس به بررسی مفاهیم امنیت نظامی، سیاسی، اقتصادی وتاثیر روابط دو کشور اسرائیل و جمهوری آذربایجان بر ابعاد امنیت سیاسی، اقتصادی و نظامی ایران پرداخته شده است. آخرسر به نتیجه گیری اشاره خواهد شد. [1] .security [2] Military security [3] . political security [4] Economic military [5] israel [6] Republic of Azerbaijan [7] geopolitic 1. Israil siyasetin anlama kılavzu.
[9] . Israeeli-azerbaijan alliance and iran. [10] security [11] Nationa interest [12]identity [13] Geopolitics [14] Political security [15]High politics [16]Low politics 3. Gorge kennan [18] Economic Security [19]Geoeconomik. [20] Military security |
![]() دانلود پاورپوینت ساختمان زیگورات چغارزنبیل در 45 اسلایددر این پروژه پاورپوینت ساختمان زیگورات چغارزنبیل در 45 اسلاید به طور کامل و جامع همراه با تصاویر ظبق شرح زیر بیان شده است: 1- مقدمه ای بر زیگورات چغازنبیل 2- فلسفه بیدایش زیگورات 3- چگونگی بنای شهر دور انتاش یا چغارنبیل: 4- نقشه زیگورات چغازنبیل 5- بناهای داخل حصار اول 6- معبد الهه اینشوشیناک: 7- مجموعه معابد شمال غربی: 8- دروازه ارابه ها: 9- دروازه شاهی: 10- بناهای داخل حصار دوم 11- بناهای دیگر چغازنبیل 12- تاسیسات آبرسانی 13- مصالح چغازنبیل 14- سه ویژگی مهم بنای زیگورات 15- مجموعه عکس هایی از زیگورات چغازنبیل
|
![]() راهبرد فرهنگی سیاسی جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر گفتمان مهدویت...چکیده در میان فرق و مذاهب مختلف ادیان توحیدی و نگرش آن ها به پدیده آخر الزمان، آنچه شیعه را از سایرین متمایز می سازد باور اصیل این مذهب به «آرمان مهدویت» است. آنچه در این میان باید مورد توجه باشد، نسبتی است که «شیعه» با ولی مطلق الهی حضرت اباصالح المهدی ارواحنا فداه برقرار می کند. نسبتی که مناسبات آن از یک سو نباید از دایره ولایت الهی و مطالبات ربوبی عدول کند و از سوی دیگر مر احکام شریعت حقه اسلام باید حلقه پیوند و اتصال میان امت با امام شود. در نهایت از این مجرا است که میان این دو رکن جامعه آرمانی شیعه ـ یعنی امام و امت ـ سنخیتی بنیادین رقم خواهد خورد که فرموده اند: «السنخیه دلیل الانضمام». سیر همراه با مداقه در تاریخ تشیع این حقیقت را به اثبات می رساند که تمام نقصان ها در تحقق اهداف آرمانی و الهی امامان شیعه ریشه در نبود این همگونی بنیادین داشته است. بر این مبنا نقطه کانونی پیمایش این مسیر را باید در سیر انفسی آحاد، آن هم با رویکرد تهذیب اخلاق و تزکیه نفس و پالایش درون از منهیات شارع مقدس جستجو کرد؛ چرا که آن ذوات مقدسه از هرگونه رجس و عصیان مبرا هستند و به هر خیر و احسان مصفا، و همراه شدن با ایشان مستلزم همسان شدن با ایشان است آن هم بر مدار ولایت «الله» عز اسمه. در این راستا اگر فرهنگ هر جامعه را شکل گرفته از صادرات فعلی پایدار و با ثبات آن جامعه بدانیم؛ فرهنگ جامعه شیعی ایران آن زمان مبدل به فرهنگ آرمانی اسلام می شود که اعمال آحاد از هر نوع تخطی از اصول اعتقادی و اخلاقی منزه شود. بدیهی است در این صورت زمینه برای پذیرش کلام حضرت حق جل جلاله و تحقق ولایت کلیه الهیه در گستره جامعه تشیع و همگونی بنیادین امت با امام علیه السلام رقم خواهد خورد. بر این اساس ما معتقدیم که تحقق امر ظهور ولی الهی اقتضائات و قواعدی دارد که دستیابی به این قواعد و اعمال آن ها توسط حاکمیت اسلامی عصر غیبت امری ضروری و حیاتی است. پس می توان مدعی شد که فلسفه وجود حکومت الهی شیعی در عصر غیبت و غایت الغایات آن، دستیابی به این اقتضائات و اعمال آنها با هدف تمهید شرایط ظهور است. چون ما معتقدیم به محض امحاء موانع، اقتضای ظهور حکومت موعود مهدوی فراهم و ظهور حجت الهی واجب خواهد شد. کلید واژه ها:جمهوری اسلامی ایران، فرهنگ اسلامی، مهدویت، تشیع، راهبرد فرهنگی سیاسی فهرست مطالب فصل نخست: مقدمه و تبیین نمایه کلی پژوهش2 فصل دوم: راهبرد فرهنگی ـ سیاسی؛ چیستی و چرایی9 گفتار نخست: چیستی راهبرد فرهنگی ـ سیاسی9 گفتار دوم: مفهوم سیاست در تعالیم اسلامی و چرایی راهبرد فرهنگی ـ سیاسی21 فصل سوم:گفتمان مهدویت؛ بایسته ها و ضرورت ها25 گفتار نخست: مهدویت و انتظار در اندیشه تشیع25 گفتار دوم: مسئله زمینه سازی؛ چیستی و چگونگی28 3) سیاست های مورد نیاز حکومت اسلامی35 6) نقش جمهوری اسلامی ایران در تحقق اهداف اسلامی40 7) ضرورت حرکت برای ایجاد جامعه آرمانی شیعی41 بخش دوم: بنیادهای معرفتی انسان شناسانه در اسلام48 فصل نخست: انسان شناسی و ضرورت پردازش آن در همه شاخه های علوم انسانی49 گفتار نخست: ضرورت نگرش جامع به انسان در علوم انسانی49 3) ویژگی های انسان شناسی دینی57 گفتار دوم: بررسی قوای انسانی و رابطه بین آن ها59 2) ماهیت فضایل و رذایل در قوای چهارگانه و اقسام آنها60 3) عدالت به عنوان ام الفضایل62 4) تناسب صور اخروی با ملکات نفس64 5) ارتباط قوا با نفس و بالعکس66 فصل دوم: نقش آموزههای شریعت قدسیه اسلام در سوق دادن جامعه انسانی به سمت حیات طیبه و جامعه آرمانی70 گفتار نخست: رابطه انسان با خدا71 گفتار دوم: رابطه انسان با خود87 1) معرفت شناسی ابعاد وجودی انسان (ارگانیسم انسانیت)88 2) معرفت شناسی حیات طیبه ایمانی (ارگانیسم الهیت)97 بخش سوم: بنیاد های نظری ولایت در اندیشه تشیع و ارتباط آن با مقوله مهدویت111 فصل نخست: شیعه و گفتمان ولایت112 گفتار نخست: طرح بحث و کلیات112 1) تعریف لغوی و مفهوم اصطلاحی ولایت112 2) مفهوم ولایت در مکتب تشیع114 گفتار دوم: حقیقت ولایت در مکتب تشیع120 1) مسئله ولایت «الله» عز اسمه و جل جلاله120 2) مسئله «ولایت انسان» و مقام خلیفه اللهی او در زمین125 فصل دوم: شیعه و گفتمان مهدویت135 گفتار نخست: فلسفه امامت در تشیع135 2) فلسفه غیبت از زبان دانایان غیب158 3) رحلت امام صادق و تاویل مهدی160 5) الطاف خداوند در وجود امام غائب161 7) فلسفه غیبت از نظر کلام مفید169 8) فلسفه غیبت در نگاه شریف مرتضی172 9) غیبت براساس دیدگاه شهید صدر دوم173 10) فلسفه غیبت از نظر شیخ طوسی176 گفتار سوم: رمزگشایی از فلسفه غیبت و آرمان مهدویت178 2) تحلیل و بررسی دلایل غیبت179 3) ارگانیسم اصلاح و تمهید شرایط181 4) شواهد روایی دلالت کننده بر وجود اقتضائات برای ظهور182 بخش چهارم: اقتضائات رهیافت سیاسی در راهبرد مهدویت191 فصل نخست: بررسی تحلیلی مفاهیم اصلی در علوم سیاسی192 3) حکومت دینى در اندیشه ملاصدرا194 6) رابطه مشروعیت با مقبولیت196 1) نقش مردم در حکومت اسلامى197 2) مردم به مثابه مبنای اقتدار در نظام اسلامی205 فصل دوم: فرهنگ ایده آل عامل پایدارنده ثبات در سیاست داخلی و سیاست خارجی214 گفتار نخست: رمزگشایی از مفهوم «فرهنگ ایده آل»215 1) فرهنگ ایده آل عامل پایدارنده ثبات سیاسی در داخل216 2) اقتدار حاصل آمده از نهادینه شدن فرهنگ ایده آل به مثابه رکن سیاست خارجی223 گفتار دوم: نهادینه کردن فرهنگ ایده آل در جامعه، اصلی ترین هدف حکومت اسلامی225 1) تقویت بنیادهای فرهنگ ایده آل نیاز اساسی برای توسعه سیاسی225 2) ابتنای فرهنگ سیاسی اسلام بر بصیرت آحاد227 3) شاخص های اصلی برای خطاناپذیر شدن شناخت حق از باطل (تحصیل بصیرت)230 4) رمز گشایی از نسبت میان حقیقت تقوا و حقیقت فرهنگ ایده آل233 5) در بیان اتمام و اکمال مکارم اخلاق234 فصل سوم: کارویژه های حکومت اسلامی در عصر غیبت239 گفتار نخست: هدایت محور بودن معرفت سیاسی در اسلام239 1) وظایف حکومت اسلامی از نظر ملا صدرا240 2) سعادتمندی حقیقی مردم هدف اصلی حکومت اسلامی در عصر غیبت241 3) علل محرومیت جوامع از سعادت دنیوی و اخروی242 گفتار دوم: تعالی به مثابه روح اصلی و مشخصه حکومت اسلامی243 1) اقتضائات توسعه دینی و سعادتمندی انسان245 2) وظایف و اختیارات حکومت اسلامی248 بخش پنجم: بررسی نهاد های موثر در راهبرد نهادینه کردن فرهنگ اسلامی در جامعه256 فصل نخست: آسیب شناسی اجمالی از وضعیت کنونی فرهنگ در جامعه257 گفتار نخست: جامعه، فرهنگ اسلامی و تهاجم فرهنگی259 1) خطر فراگیر شدن فرهنگ دین زدایی و دین زدایی فرهنگی261 2) آسیب رسانی فرهنگی در سایه نظریه فرهنگ جهانی263 3) تغییر در جهان بینی نتیجه قطعی استیلای دین زدایی فرهنگی265 4) آسیب نظام گسیختگی نتیجه ای برای جریان تغییر فرهنگی265 گفتار دوم: آسیب شناسی فرهنگی انقلاب اسلامی270 فصل دوم: شناسایی نهادهای موثر و کارآمد و بررسی جایگاه آن ها در ساختار فرهنگی جدید277 گفتار نخست: شناسایی نهادهای موثر و کار آمد277 1) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی278 گفتار دوم: بررسی جایگاه نهادهای فرهنگی در نهادینه کردن فرهنگ اسلامی در جامعه302 گفتار سوم: طراحی ساختار فرهنگی جدید و کیفیت اجرای آن در سطح کشور305 2) شناخت امکانات و بسیج هدفمند آن ها307 3) صورت بندی نظام نوین تعلیمی ـ تربیتی (ارائه بهترین شیوه اجرا)311
بخش نخست: کلیات
√ فصل نخست: مقدمه و تبیین نمایه کلی پژوهش √فصل اول: راهبرد فرهنگی ـ سیاسی؛ چیستی و چرایی √ فصل سوم: گفتمان مهدویت؛ بایسته ها و ضرورت ها
فصل نخست: مقدمه و تبیین نمایه کلی پژوهش
مقدمه بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم. اذا جاء نصر الله و الفتح. و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا. فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا. اللهم لا حول لنا الا بقوتک ولا قوه لنا الا بعونک فایدنا بتوفیقک و سددنا بتسدیدک و اعم ابصار قلوبنا عما خالف محبتک و لا تجعل لشیء من جوارحنا نفوذا فی معصیتک فصل علی محمد و آله. رساله پیش رو با عنوان «راهبرد فرهنگی ـ سیاسی جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر گفتمان مهدویت»، به منظور بررسی نسبت میان «شریعت مقدس اسلام»، «فرهنگ جامعه اسلامی» و «اقتضائات جامعه مهدوی» در دستور کار قرار گرفت و در جریان این پژوهش، ضرورت نهادینه کردن فرهنگ آرمانی اسلام در جامعه و تاثیر این مهم در استحکام پایه های حاکمیت سیاسی اسلام در عصر غیبت و نیز نقش آن در تمهید شرایط ظهور منجی عالم بشریت ارواحنا فداه به موضع فحص و بررسی نهاده شد. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یگانه پرچمدار حاکمیت تشیع در عصر حاضر که بی شباهت به عصر آخر الزمان نیست، نقش و اهمیت ویژه ای در تحقق اهداف آرمانی شیعه دارد. بدیهی است این اهداف آرمانی که ریشه در معارف حقه اسلام و آموزه های اصیل اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دارد، تحت ولایت، زعامت و درایت «فقیه جامع الشرایط» و نیز رهنمودهای علمای ربانی و عرفای الهی کیان اسلامی پیگیری می شود. در این راستا باید متذکر شد که اهداف آرمانی و آموزه های ربانی در اعماق خود با حقیقت و واقعیت پیوندی ژرف و ظریف دارد که نیل به ژرفای این حقایق جز از راه سیر انفسی و آفاقی بسی سخت و دشوار خواهد بود و لازمه آن نیز حرکت زیر لوای پیران طریق و حکیمان رشید است تا از رهگذر آن حقایق الهیه درونی افراد شود و فهمی عمیق نسبت به معارف دین برای آحاد حاصل آید و در پرتو آن، ایمان عمیق و خلق کریم در قلب آحاد مستقر شود و زمینه برای تجلی فرهنگ آرمانی اسلام مهیا گردد. در این رساله اصل بر آن است که فرهنگ اسلام در شکل آرمانی خود زمانی بر جامعه مستولی می شود که اعمال آحاد مسلمین از حدود الهی تجاوز نکند و مکارم اخلاق در سطح گسترده به صورت نهادی شده در جامعه عینیت یابد و به تبع آن مطالبات حضرت حق ـ عز اسمه ـ به مطالبات مردمی مبدل شود. بدیهی است در شرایطی که زمامداران صالح مسلمان، زمام امور حاکمیتی را به دست دارند و به دنبال عینیت بخشیدن به مطالبات الهی هستند، تبدیل شدن مطالبات ذات اقدس الهی به مطالبات مردمی (این امر نتیجه پروسه نهادینه کردن شکل صحیح فرهنگ اسلامی در جامعه خواهد بود)، پیکره امت و امامت را به پیکره ای واحد و منسجم مبدل کرده و میان دو روی سکه سیاست که «مردم» اند و «حاکمیت» پیوندی ناگسستنی برقرار می کند. پس دور از حقیقت نیست که نهادینه شدن شکل صحیح «فرهنگ اسلام» در جامعه را به مثابه عنصری اساسی تلقی کنیم که تحقق آن در جامعه به اصلاح مناسبات «مردم ـ مردم»، «مردم ـ حاکمیت» و «حاکمیت ـ مردم» منجر شود و انسجام ملی و ثبات سیاسی را نتیجه دهد. از سوی دیگر باید تاکید کرد که یکی از کارویژه های اساسی حکومت اسلامی در نظام ولایی شیعی، تنظیم رابطه معنوی ولایت محور میان حاکمیت و آحاد ملت است. (ضرورت ایجاد سنخیت و همگونی بنیادی میان امام و ماموم در عقیده و رفتار) بر این اساس می توان مدعی شد، این مهم نیز جز از طریق نهادینه کردن فرهنگ اسلامی (اسلام ناب محمدی) در جامعه و تربیت نفوس متقی، مهذب و متکامل میسر نمی باشد. بدیهی است تحصیل توفیق در این زمینه نیازمند اراده دستگاه حاکمیت و نظام سیاسی است که با نگاهی فعال و پویا به پدیده فرهنگ، آن را به گونه ای سامان بخشد که از طرفی موجب تعالی و تکامل فرهنگ دین بنیاد شود و از طرف دیگر فرهنگ تکامل یافته موجب استحکام پایه های اقتدار ملی و برقراری پیوند حداکثری میان حاکمیت و مردم گردد. از این حیث تحقق هدف مذکور مستلزم اتخاذ راهبرد فرهنگی ـ سیاسی از سوی دستگاه حاکمیت است تا از رهگذر آن زمینه های لازم برای اصلاح و بهسازی حداکثری در دو حوزه: 1) مناسبات میان حاکمیت و مردم (جامعه با حاکمیت) و 2) مناسبات فردی - اجتماعی در جامعه (مناسبات جامعه با خود) فراهم آید. ضمنا متذکر می شود در رساله پیش رو جامعه مهدوی (آرمان شهر اسلامی) به مثابه هدف غایی مورد توجه بوده و حاکمیت اسلامی در عصر غیبت به مثابه نهاد هماهنگ کننده وضع موجود (جامعه فعلی) با وضع مطلوب (جامعه مهدوی) معرفی خواهد شد و افق مهدویت در این حوزه مورد تاکید است. مطالبات آرمانی مذکور در شرایطی بیان می شود که ما به این مسئله اذعان داریم که با وجود اینکه انقلاب اسلامی ایران پدیده ای ذاتا فرهنگی ـ سیاسی بوده، به نظر می رسد پس از تشکیل جمهوری اسلامی ایران تداوم بعد فرهنگی آن برای تحقق جامعه آرمانی شیعی تا حد زیادی مغفول واقع شده و یا در مسیر صحیح و کارشناسی شده هدایت نشده است. این در حالی است که طی این سال ها بر بعد سیاسی انقلاب بیشتر پای فشرده شده است. در همین راستا باید متذکر شد بازتاب عملکرد دستگاه های فرهنگی در طول 30 سال گذشته بیانگر آن است که وضعیت مناسبات فردی ـ اجتماعی جامعه کنونی ما فاصله ای چشمگیر با جامعه مطلوب و ایده آل شیعی دارد و از سوی دیگر هجمه های نرم فرهنگی و رویارویی نامتناسب و نامتقارن نهادهای فرهنگی داخلی با این هجمه ها همواره بر این فاصله چشمگیر می افزاید و این رویارویی خطیر این اصل را بر ما مسلم می کند که بهینه سازی اوضاع کنونی نیازمند تبیین ساختارهای فرهنگی کار آمد است که این ساختار باید با افق مهدویت و آرمان شهر اسلامی قابل انطباق باشد. با این وصف نگارنده معتقد است تحصیل توفیق در بعد سیاسی ارتباطی تنگاتنگ با کسب موفقیت های روز افزون در حوزه فرهنگ و نهادینه سازی بنیادهای فرهنگ دینی در بستر جامعه دارد. چه، یکی از کارویژه های اساسی و مهم حکومت اسلامی بسط فرهنگ و اندیشه اسلامی در جامعه است. به همین منظور وجود نگاه راهبردی به این دو حوزه از سوی حاکمیت اسلامی عصر غیبت ضرورتی انکارناپذیر است و در حاکمیت سیاسی شیعی تمام جهت گیری ها باید با توجه به آرمان مهدویت صورت پذیرد. بنابر این پیشینه تحقیق حاضر، ناظر بر تمام پژوهش های حوزه مهدویت است که در این میان غیر از شیعیان بسیاری از بزرگان و علمای اهل سنت نیز در این باب آثاری بر جای گذاشته اند و طی سال های اخیر این پژوهش ها وجه پویاتری به خود گرفته است. برگزاری همایش های بین المللی مهدویت طی سالیان اخیر شاهد بر این مدعا است که طی آن پژوهش هایی در باب «زمینه سازی ظهور»، «وظایف دولت زمینه ساز»، «مهدویت و رسانه» و ... مورد بررسی قرار گرفته اند و در سال های آتی نیز این محورها پیگیری خواهند شد. بر این اساس، فضای گفتمانی برای طرح موضوع این رساله تا حدود زیادی فراهم بوده و بلکه پرداختن به آن را می توان امری ضروری تلقی کرد چراکه به نظر می رسد نوع نگاه حاکمیت شیعی به حوزه فرهنگ و سیاست باید ملهم از آرمان مهدویت باشد و این مسئله را می توان یکی از نیازهای تئوریک کشور دانست. بر این مبنا رساله حاضر کوشش می کند این کارویژه را در چارچوب سیاست های جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار دهد؛ امید که بتواند برای متولیان سیاستگذاری در این عرصه مفید واقع شود. در این مجال با توجه به توضیحات ارائه شده در بالا و همچنین برای روشن تر شدن فضای گفتمانی پژوهش حاضر، در زیر به طرح سوال اصلی و سوالات پیرامونی و بیان فرضیه اصلی و فرضیات پیرامونی می پردازیم. این پژوهش در صدد پاسخگویی به این سوال اصلی است که رویکرد سیاسی مطلوب به حاکمیت، جامعه و فرهنگ در جهت گذار از وضع موجود (جامعه و حکومت فعلی) به وضع مطلوب (جامعه و حکومت مهدوی) چه اقتضائاتی در طراحی راهبرد فرهنگی سیاسی مطلوب دارد؟ و به تبع آن سوالاتی از قبیل: 1) فرهنگ اسلامی در تدوین راهبرد فرهنگی ـ سیاسی جمهوری اسلامی ایران چه جایگاهی دارد؟ 2) حاکمیت اسلامی در عصر غیبت از چه جایگاهی برخوردار است؟ 3) اهداف و کارویژه های حکومت اسلامی در عصرغیبت چیست؟ 4) حاکمیت سیاسی جهت نهادینه کردن فرهنگ اسلامی در جامعه از چه ابزارهایی می تواند استفاده کند؟ در طرح اولیه تحقیق برای سوالات مذکور پاسخ های ابتدایی در قالب فرضیه های تحقیق بیان شد به این ترتیب که در پاسخ به سوال اصلی، این فرضیه اصلی ایراد شد که ایجاد جامعه مهدوی (آرمان شهر اسلامی) مستلزم تحقق نظام سیاسی ـ اجتماعی متکامل شیعی است که در شکل ایده آل این نظام، میان امام معصوم علیه السلام به عنوان ولی علی الاطلاق و مامومین به مثابه امت اسلامی، سنخیت و همگونی بنیادی وجود دارد. بر این اساس بدیهی است که در عصر غیبت این مهم (ایجاد سنخیت و همگونی بنیادی میان امام و ماموم) می تواند از مجرای اراده حاکمیت اسلامی محقق شود تا از این راه بستر های لازم برای پذیرش ولایت کلیه الهیه ـ که در وجود مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف متجلی است ـ از جانب مردم فراهم شود. از این رو توجه به گفتمان مهدویت در تدوین راهبرد فرهنگی ـ سیاسی جمهوری اسلامی ایران با رویکردهای ذکر شده اهمیتی مضاعف می یابد. همچنین در طرح تحقیق پاسخ هایی برای سوالات فرعی در نظر گرفته شد که در اینجا با رعایت ترتیب و توالی آن ها تحت عنوان فرضیه های فرعی تحقیق مورد اشاره قرار می گیرد: 1) فرهنگ اسلامی از یک سو به مثابه منشا و خاستگاه راهبرد فرهنگی ـ سیاسی جمهوری اسلامی ایران است و از سوی دیگر اجرای راهبرد فرهنگی ـ سیاسی، نهادینه شدن فرهنگ اسلامی در جامعه را در پی خواهد داشت. 2) حاکمیت اسلامی در عصر غیبت به مثابه نهاد هماهنگ کننده وضع موجود (جامعه فعلی) با وضع مطلوب (جامعه مهدوی) محسوب می شود که در این راستا باید تمام ظرفیت های مادی و معنوی خود را برای تحقق جامعه آرمانی شیعه بسیج کند. 3) توجه به مقوله تربیت دینی آحاد ملت و نهادینه کردن فرهنگ اسلامی در جامعه، از کارویژه های اصلی حکومت اسلامی در عصر غیبت است. 4) از میان نهادهای فرهنگی موجود در کشور، نهاد تعلیمی ـ تربیتی (نظام آموزش و پرورش) ابزاری مناسب، سریع و زود بازده جهت برقراری ارتباط پایدار و فراگیر میان حکومت و بدنه جامعه است که از طریق ایجاد اصلاحات ساختاری در آن و طراحی نظام تعلیمی ـ تربیتی نوین می توان تا حدود زیادی فرهنگ اسلامی را در جامعه نهادینه کرد. همچنانکه ملاحظه می شود ایده اولیه این رساله با هدف حرکت در جهت ایجاد یک نظام سیاسی ـ اجتماعی متعالی شیعی در مقام طرح و تبیین قرار گرفته و از این حیث رساله وجه کاربردی دارد اما از سوی دیگر باید توجه داشت که ترسیم وجه متعالی نظام سیاسی ـ اجتماعی شیعی نیازمند باریک بینی و مداقه در باب مسایل نظری و اعتقادی است. در این میان با عنایت به رویکرد اصلی رساله، توجه به مبانی انسان شناسی اسلامی و نیز مبانی اندیشه های ولایی تشیع و طرح مسایل نظری پیرامون گفتمان مهدویت از اهمیت ویژه ای برخوردار است که از این منظر رساله وجه نظری دارد. بنابراین پژوهش حاضر در 5 بخش اصلی تدوین شده است که عبارتند از: الف) کلیات در این بخش مطابق عرف کارهای تحقیقی ـ پژوهشی به تعریف و تبیین مفاهیم به کار رفته در عنوان رساله پرداخته شده است که در سایه آن نمایه و صورت بندی گفتمانی رساله تا حدودی روشن شده است. ب) بنیادهای معرفتی انسان شناسانه در اسلام در این بخش مبانی انسان شناختی در اسلام و قرآن تشریح و عوامل تاثیر گذار در سیر تکاملی انسان که منجر به ایجاد سنخیت و همگونی میان امام و ماموم ـ در نظام ولایی شیعه ـ می شود تبیین خواهد شد. ج) بنیادهای معرفتی ولایت در اندیشه تشیع و ارتباط آن با مقوله مهدویت در این بخش راه های نهادی شدن مقوله ولایت پذیری در جامعه تشیع بررسی، و تحلیلی از علل رقم خوردن غیبت و عدم بهره مندی جامعه انسانی از ولایت بالغه الهیه ارائه می شود. د) اقتضائات رهیافت سیاسی در راهبرد مهدویت در این بخش تحلیلی از ماهیت حکومت اسلامی در عصر غیبت ارائه می شود و ذیل آن اساسی ترین اهداف و خط سیر حکومت اسلامی در این برهه از زمان تبیین گردیده و همچنین نوع ارتباط میان حاکمیت و ملت برای نهادینه شدن فرهنگ اسلامی در جامعه با توجه به افق مهدویت تشریح خواهد شد.
|
![]() رابطه کارآمدی دولت و امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران...چکیده سیر تحولات اخیر جامعة بینالمللی در سایه جهانیشدن همراه با گسترش مفاهیمی چون حقوق شهروندی و تأثیرگذاری آن بر محیط درونی جامعة ایران، ضرورت ارائه یک چارچوب نظری منسجم در فهم مقوله امنیت ملی ایران را معنادار میکند. این مقاله ضمن نقد نظریات مرسوم و سنتی تحلیل امنیت ملی در ایران درصدد ارائه چارچوبی نظری مبتنی بر رابطه چهار بعدی تعاملات دولت/جامعه برپایه کارآمدی یا ناکارآمدی دولت است. بر اساس این مدل نظری با تشریح فرایند تحول مفهوم و نقش دولت براساس جامعهشناسی نو وبری، از یکسو جامعه هم از لحاظ تعاملات درون جامعه ای(بعد اول امنیت ملی) و هم به خاطر نقشی نسبی در شکلدهی به دولت(بعد دوم امنیت ملی) تحلیل می شود. از سوی دیگر دولت برخلاف نظر ایدهآلیستها صرفاً ابزار جامعه نیست و در عین تأثیرپذیری از جامعه نقش نسبتاً مستقل (نه کاملاً مستقل) از جامعه دارد که در این معنا هم روابط درون سازمانی دولت(بعد سوم امنیت ملی) و هم توانایی رخنه دولت در جامعه و بازسامان بخشی آن(بعد چهارم امنیت ملی)بررسی می شود.استدلال این مقاله با ارائه مدل نظری فوق این است که تدوین هر چهار بعد امنیت ملی شامل ابعاد درون دولتی و دولت/جامعه ،درون جامعه ای و جامعه/دولت، نیازمند توجه به موضوع کارآمدی یا ناکارآمدی دولت است. بنابراین در این پایان نامه در بخش نخست ضمن نقد نظریات مرسوم و سنتی امنیت ملی و بیان ناتوانی آنها در تحلیل امنیت ملی، مدل نظری بدیل در توضیح امنیت ملی طرح می شود. بخش دوم به چگونگی تاثیرگذاری کارآمدی یا ناکارآمدی دولت بر شاخص های ابعاد چهارگانه امنیت ملی در چهار فصل بیان می شود. در پایان نیز نتیجه گیری است که به ارائه راه کار برای افزایش کارآمدی دولت برای عدم تهدید امنیت ملی می پردازد. فهرست مطالب نمودار ترسیم چگونگی ارتباط متغییر ها12 فصل دوم:چارچوب نظری، نظریه و مدل امنیت ملی16 2-2- جامعهشناسی تاریخی نووبری و مقوله تعریف امنیت20 2-2-1- تحول رابطه دولت/ جامعه26 2-2-2- ابعاد مفهوم امنیت ملی30 2-2-2-1- رابطه دولت / جامعه:30 2-2-2-3- رابطه درون جامعهای:31 بخش دوم: بررسی ابعاد چهارگانه رابطه کارآمدی دولت و امنیت ملی فصل اول:شاخص های درون دولتی امنیت ملی36 ١-1- نرخ تعارض نخبگان رسمی در حوزه تصمیمگیری38 ١-2- فقدان یا ضعف مکانیزمهای حل تعارض قانونی و از پیش تعیین شده38 ١-3- وجود و تشدید تعارض بین نخبگان غیررسمی39 ١-4- بالا بودن نرخ قوانین در رویههای متعارض39 ١-5- وجود یا افزایش اقدامات محرک رشد تمایزات و تعارضات39 ١-6- تعارض بین جامعه سیاسی و نخبگان رسمی حکومت40 ١-7- تغییرات در بخشهای اصلی سازمان حکومت40 فصل دوم:شاخص های تهدید دولت - جامعه45 2-1- دگرگونی در ارزشها و آرمانهای اساسی47 2-2-1- افزایش نرخ دستورات و احکام متروک47 2-2-2- بالا بودن نرخ فساد سیاسی ـ اداری48 2-2-3- افزایش گروههای تحت تعقیب و مجازات شده48 2-3-1- پراکندگی و سازماننیافتگی مسایل و مشکلات49 2-3-2- عدم حل یا مزمن شدن مسایل اساسی50 2-4- افزایش سطح کاربرد روشهای سخت و فراقانونی در تأمین نظم و امنیت50 2-4-1- توسعه مجازاتهای شدید و خشن50 2-4-2- افزایش محسوس سطح کنترلها و اقدامات اطلاعاتی، پلیس و امنیتی51 2-4-3- تکرار اقدامات اضطراری و فراقانونی51 2-5- گسترش بی عدالتی اجتماعی52 2-6- عدم تامین کالاهای عمومی از سوی دولت53 2-6-1- بعد امنیت «خیر عمومی»54 2-6-2- بعد اقتصادی «خیر عمومی»55 2-6-3- بعد اجتماعی «خیر عمومی»56 2-6-4- بعد سیاسی «خیر عمومی»56 فصل سوم:شاخص های درون جامعه ای امنیت ملی59 4-1- متأثر شدن اعتقادات و باورهای ملی از اعتقادات معارض61 4-1-1- تولید محصولات متضمن باورهای معارض62 4-1-2- افزایش نرخ رفتارهای معارض با اعتقادات و باورهای ملی62 4-1-3- اعلام مقابله با اعتقادات و باورها63 4-1-4- عدم حضور/ عدم تأثیر اعتقادات ملی در سایر اعتقادات63 4-1-5- بیتوجهی به تقویت، بازتولید و رقابتپذیری اعتقادات (ضعف جامعهپذیری)63 4-2- تضعیف نقش و کارکرد زبان ملی64 4-2-2- افزایش تولید و مصرف محصولات فرهنگی و علمی به زبان غیرملی65 4-2-3- عدم حضور زبان ملی در حوزههای غیرملی66 4-3- تضعیف تاریخ و بنیانهای تمدنی مشترک یک ملت66 4-3-1- روایت و تدوین تاریخ متفاوت با تاریخ ملی67 4-3-2- انقطاع تاریخ، با حال یا آینده یک ملت67 4-4- کاهش انسجام و تجانس اجتماعی68 4-4-2- نرخ اقدامات افراطی قومی، مذهبی و نژادی70 4-4-2-1- کاهش احساس وفاداری ملی در بین هویت های خرد71 4-4-2-2- گسترش احساس هویت قومی71 4-4-3- تبلیغات یا اقدامات تحریککننده دولتها یا گروههای مخالف خارجی72 4-4-4- وجود یا افزایش تفاوت معنادار در توسعهیافتگی مناطق قومی، مذهبی و نژادی73 4-4-5- عدم انطباق مرزهای جغرافیایی و مرزهای هویتی73 4-5- اختلافات درون صورتبندی اجتماعی74 4-6- میزان رضایت مردم از زندگی و نگرش نسبت به آینده74 4-7- میزان محرومیت درونی جامعه75 فصل چهارم:شاخص های تهدید جامعه- دولت امنیت ملی79 3-1-1- اعلام یا توسعه مبانی متفاوت و معارض با مبنای مشروعیت موجود81 3-1-2- توجیهناپذیری رفتار حکومت82 3-1-3- عدم تحقق اهداف اعلام شده82 3-1-4- عدم تغییر یا کاهش شاخصهای بهبود زندگی83 3-2-1- عدم کاهش یا رشد سهم دولت در مقابل اشخاص و گروههای غیردولتی84 3-2-2- کاهش نرخ شرکتکنندگان در انتخابات84 3-2-3- اعلام یا اقدام فراگیر و غیرمتعارف مبنی بر عدم مشارکت (مانند تحریم انتخابات)85 3-3- افزایش نرخ مخالفتها و رفتارهای خشونتآمیز85 3-3-1- میزان مخالفتهای آشکارا86 3-3-2- میزان مخالفتهای آرام و نرم87 3-4- نارضایتی از دولت بخاطر نحوه توزیع مدیران بومی و غیر بومی88 پیشگفتار:بررسی مفهومی امنیت ملی یک کشور، چیستی آن، عوامل و مؤلفههای تشکیلدهنده و قوامبخشی آن و نیز عوامل تهدیدکننده آن مستلزم اراده تعریفی منطقی، منسجم و دارای نظامندی درونی است که بتوان در سایه آن در هنگام کاربست عملی آن بر یک کشور به تحلیلی درست از وضعیت آن کشور رسید. از اینرو هنگامی که درصدد پژوهش در زمینه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران هستیم لازم است که ضمن توجه به ماهیت یکتایی و منحصر به فرد بودگی آن، از یک منظر علمی نیز بدان نگریسته شود. این استلزام منشعب از وضعیت خاص کشورها در قرارگیری و مواجهه در مقابل 2 موج عامگرا است. 1- مسئله به هم وابستگی جهانی در چارچوب جهانی شدن است که ضمن تغییر مفهومی مقوله امنیت و فراگیر کردن آن، به عنوان یک عامل خارجی محیط داخلی دولتها را متأثر میگرداند[1] که به تبع این جریان مداخلهگرا نوع نگرشها و برداشتها و انتظارات از دولت و مقوله امنیت را متأثر میگرداند. از اینرو اکنون شاهدیم که علاوه بر مقوله امنیتها در عرضه داخلی ابعاد جدیدتری برای مقوله امنیت پدیدار گشته است که از آن میان میتوان امنیت روانی، محیط زیستی امنیت قضایی و ... مطرح میشود و 2- گسترش موج فراگیرنده دموکراتیزاسیون در عرصه جهانی است که به دلیل تغییر در برداشتها و هویت جامعه داخلی، منافع و کنشهای منتج از آن را نیز تغییر داده است که این تغییر را میتوان در تغییر در انتظارات از دولت و نقشهای تصور شده برای آن دید. در این راستا در بازاندیشی مفهوم امنیت در دوران حاضر،[2] ما شاهد تحولاتی در مفهوم امنیت از لحاظ توسعه ی گستره و عمق آن هستیم. از لحاظ گستره موضوعات امنیتی از موضوعات نحیف کنترلی/ نظامی به مقولات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گسترش یافته است و از لحاظ عمق امنیتی شاهد ورود بازیگران جدید در تعریف امنیت هستیم. از این منظر دیگر مقوله امنیت تعریف دولتمردان از یک وضعیت ایستای دولت ملی نیست که امری ثابت و برخواسته از نگرشهای یک دولت منفک از جامعه باشد[3] بلکه در این راستا در تعریف مفهوم امنیت علاوه بر کنشگر، مخاطب و زمینه گفتمانی انجام کنش امنیتی در آن نیز تأثیرگذار میشود. بالزاک با استفاده از مفهوم کنش کلامی آستین بر آن است که امنیتی شدن زمانی بهتر فهمیده میشود که آنرا به مثابه رویههای استراتژیک و عملگرایانه تصور کنیم که در درون یک شرایط و به عنوان بخشی از آن روی میدهد که شامل سه مؤلفه محیط و زمینه رویداد، ویژگیهای فرهنگی- روانی کارگزار سیاسی و مخاطب است. در این چارچوب قدرت شنونده و گوینده هر دو و در یک روند تعاملی دارای اهمیت است.[4] به سخن دیگر یکی از مشخصههای جدید عمقیابی مفهوم امنیت ملی، نقش آفرینی جامعه در بازتعریف امنیت ملی است. بنابراین به دلیل تأثیرپذیری کشور ایران از این دو فرایند، میتوان امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را ضمن توجه به ویژگیهای خاص آن در یک چارچوب نظری کلی علوم سیاسی دید. نکته دیگر مقوم این نظر این است که از منظر تحولات سیاسی- اجتماعی بدون تردید میتوان کشور ایران را پویاترین کشور منطقه خاورمیانه دانست که تقریباً از مشروطه تاکنون در مسیر مدرنیزاسیون (هم از نظر ذهنی و هم عینی) است. از اینرو تحلیل علمی امنیت ملی ایران در قالب تئوریهای مدرن مسائل مربوط به امنیت امکانپذیر میگردد. در این پژوهش بر آنیم تا به منظور درک درست از مفهوم امنیت ملی ایران به مفهومسازی جدید مقوله امنیت و امنیت ملی پرداخته و به بازشناسی بنیان های آن بپردازیم. ساختار این پژوهش(پایان نامه) بر 2 بخش استوار است که بخش نخست خود دارای 2 فصل می باشد. در فصل اول که فصل مقدماتی است، طرح پژوهش ذکر می گردد که در آن به طور مشخص به سوال و هدف پژوهش، ضرورت پژوهش و پیشنه پژوهشی این سوال به همراه نقد پژوهشهای پیشین پرداخته شده است. در فصل دوم این بخش به بیان چارچوب نظری پایان نامه اختصاص دارد. در این فصل ضمن نقد نظریات مرسوم و سنتی امنیت ملی و بیان ناتوانی آنها در تحلیل امنیت ملی در ایران درصدد ارائه چارچوبی نظری مبتنی بر رابطه چهار بعدی تعاملات دولت/جامعه، جامعه/دولت، درون دولتی و در آخر درون جامعه ای است. بر اساس این مدل نظری با تشریح فرایند تحول مفهوم و نقش دولت براساس جامعهشناسی نو وبری، از یکسو جامعه هم از لحاظ تعاملات درون جامعه ای(بعد اول امنیت ملی) و هم به خاطر نقشی نسبی در شکلدهی به دولت(بعد دوم امنیت ملی) تحلیل می شود. از سوی دیگر دولت برخلاف نظر ایدهآلیستها صرفاً ابزار جامعه نیست و در عین تأثیرپذیری از جامعه نقش نسبتاً مستقل (نه کاملاً مستقل) از جامعه دارد که در این معنا هم روابط درون سازمانی دولت(بعد سوم امنیت ملی) و هم توانایی رخنه دولت در جامعه و بازسامان بخشی آن(بعد چهارم امنیت ملی)بررسی می شود. در بخش دوم نیز در چهار فصل به ابعاد چهارگانه امنیت ملی و شاخص های آن پرداخته می شود. روند استدلالی هر چهار فصل نشان دادن شاخص هایی است که می تواند در صورت عدم کارکرد درست دولت و ناکارآمدی آن سبب تهدیدات امنیتی برای کل نظام سیاسی به طور اعم و نظام سیاسی ایران به طور اخص باشد. در انتهای هر یک از این فصول سعی شده است تا ارتباط ناکارآمدی تصمیم گیری و اجرایی یک دولت در یک نظام سیاسی با فراز و فرود روند تهدیدات امنیتی ترسیم گردد. از آنجا که این پژوهش سعی در ارائه یک سامانه نظری برای درک جامع تر تهدیدات امنیتی دارد، در بسیاری موارد ترسیم نحوه این ارتباطات به صورت نظری خواهد بود؛ هرچند ویژگی خاص بودن هر نظام سیاسی ما را وادار به ارائه ترسیم های درونزاد هر سیستم سیاسی خاص می نماید. بدین منظور در برخی موارد با ارائه شواهد و آمارهای خاص به تایید بیشتر مدل نظری پیشنهادی خود اقدام می شود. بخش اولکلیاتفصل اول:طرح پژوهشمقدمه و طرح سوالبررسی مفهومی امنیت ملی یک کشور، چیستی آن، عوامل و مؤلفههای تشکیلدهنده و قوامبخشی آن و نیز عوامل تهدیدکننده آن مستلزم ارایه تعریفی منطقی، منسجم و دارای نظامندی درونی است که بتوان در سایه آن در هنگام کاربست عملی آن بر یک کشور به تحلیلی درست از وضعیت آن کشور رسید. اهمیت داشتن یک درک نظامند از مولفه های تامین و یا تهدید امنیت ملی در ایران از این رو ضروری است که در پرتو روند های جدید بین المللی، مفهوم امنیت ملی هم توسعه موضوعی و هم عمق معنایی یافته است. به سخن دیگر هم حوزه های دیگر جامعه چون اقتصاد و فرهنگ، محیط زیست، توسعه انسانی و... دارای ماهیتی امنیتی شده اند که اهمال در ارزیابی امنیتی آنها سبب افول قدرت ملی و آسیب پذیری خواهد شد(بسط موضوعی) و هم خود مقوله امنیت دیگر تنها موضوعات مرتبط با سیاستگذاری سخت را در برندارد و چه بسا مهمتر از آن مولفه های نرم امنیتی چون رضایت یا نارضایتی ملی، توان یا عدم توان سیاستگذاری، انسجام و یا پراکندگی ملی را در بر میگیرد(عمق معنایی). روند های عام جهانی تاثیرگذار بر روند امنیتی شدن به شرح ذیل هستند: الف: مسئله به هم وابستگی جهانی که در چارچوب جهانی شدن ضمن تغییر مفهومی مقوله امنیت و فراگیر کردن آن به عنوان یک عامل خارجی، محیط داخلی دولتها را متأثر میگرداند[5] که به تبع این جریان مداخلهگرا نوع نگرشها و برداشتها و انتظارات از دولت و مقوله امنیت را متأثر میگرداند. از اینرو اکنون شاهدیم که علاوه بر مقوله امنیت در عرصه داخلی ابعاد جدیدتری برای مقوله امنیت پدیدار گشته است که از آن میان میتوان امنیت روانی، محیط زیستی امنیت قضایی و ... را مد نظر قرار داد. ب: گسترش موج فراگیرنده دموکراتیزاسیون در عرصه جهانی است که به دلیل تغییر در برداشتها و هویت جامعه درونی منافع و کنشهای منتج از آن نیز تغییر کرده است که این تغییر را میتوان در تغییر در انتظارات از دولت و نقشهای تصور شده برای آن دید. علاوه بر موارد فوق نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل ماهیت رفتاری خود در معرض برخی روندهای تهاجمی ساختاری نیز قرار دارد که سبب می شود تا به عنوان یک عامل افزاینده روند امنیتی شدن بسیاری از حوزه ها سرعتی بیشتر از روند طبیعی خود داشته باشد. عامل ساختاری به دلیل احساس تهدید منافعی که از قدرت گیری نظام سیاسی ایران دارد سعی در برجسته سازی معضلات و امنیتی کردنِدوچندان حوزه های سابقاً غیر امنیتی ایران چون اقوام و مذاهب را دارد. بنابراین سوال اصلی پژوهش با فرض چهار بعدی بودن مقوله امنیت ملی(تعاملات دولت/جامعه، جامعه/دولت، درون دولتی و در آخر درون جامعه ای) این است که: مؤثرترین عامل تهدیدکننده امنیت ملی ایران چیست؟ پیشینه پژوهشاز میان نخبگان ایرانی که به مقوله «امنیت ملی» به طور کلان و امنیت ملی جمهوری اسلامی پرداختهاند آقای اصغر افتخاری است که کتب و مقالاتی را در این زمینه منتشر کردهاند. منسجمترین اثر نظری ایشان کتاب «روش و نظریه در امنیت پژوهی» است که نظریههای روششناسی تفسیر، انتقادی، رئالیسم، ایدهآلیسم را مورد بررسی قرار داده است ولی در این کتاب از مباحثی چون تحلیل روند تحول جامعهشناختی تحول مفهوم امنیت ملی و اثرگذاری مردم مبحثی به میان نیامده است. تنها نکتهای که این کتاب از لحاظ مرجع امنیت از آن صحبت میکند بحث دوگانه مرجع دولتی و مرجع فردی امنیت یا مناظره لیبرالیسم و رئالیسم است.[6] به خاطر همین نقیصه است که نوشته حاضر سعی میکند که استدلال نماید بحث دوگانه مرجع امنیت بهصورت دوگانه تناقضی یا فرد یا دولت نیست بلکه از نگاه جدیدتر نو وبریها در مباحث امنیت دولت در دورة نسبتاَ (با تأکید بر نسبتاً) مستقل از جامعه است که میتواند از لحاظ مدیریتی در جامعه رسوخ کرده و آن را براساس هویت تصوری خود باز سازمان بخشد و از سوی دیگر این استقلال دولت نسبی است و از روندهای کلی جامعه چون دموکراسی و رأی مردم تأثیر میپذیرد. این نکته است که پژوهشهای مطالعات امنیتی مبتنی بر رابطة دولت / جامعه از آن چشمپوشی کردهاند. دومین کتابی که سعی میکند مفهوم امنیت ملی را در ایران با توجه به تحولات جدید بررسی کند کتاب «شرایط متحول امنیت ملی» است[7] که بیشتر به سطوح سهگانه امنیت ملی ایران (داخلی، منطقهای و بینالمللی میپردازد و از تحلیل چگونگی تحول و سازوکار تأثیرگذاری عوامل داخلی بر مفهوم امنیت ملی صرفنظر میکند. کتاب سوم، مجموعه مقالات امنیت: ظرفیتها و تعهدات و چالشهای فراروی امنیت ملی ایران از انتشارات مؤسسه ابرار معاصر تهران است که سعی میکند گسترش امنیت ملی ایران را براساس تحولات منطقهای بررسی کند و فاقد الگوی نظری امنیت ملی ایران است.[8] چهارمین پژوهش مهم در زمینه امنیت ملی، کتاب «مطالعات امنیت ملی: مقدمه ای بر نظریات امنیت ملی در جهان سوم» تالیف آقای علی ربیعی است[9]. این کتاب به صورت توصیفی به طور مفصل به مواردی چون رویکردها، سطوح، ابعاد و مراجع امنیت می پردازد که اطلاعات داده ای خوبی در این زمینه فراهم می آورد. نقص بزرگ این کتاب عدم ارائه الگوی امنیتی است زیرا بیشتر مباحث کتاب بیان و تشریح نظریات پژوهشگران امنیت ملی از منظرهای گوناگون است. عدم توجه به پیوستگی و ارتباط مراجع امنیت با ابعاد امنیت نیز از دیگر نقص های آن است. نکته مهم دیگر در نقد این کتاب این است که به وضعیت خاص بودن امنیت ملی در کشورها توجه نکرده است و گویی جهان سوم یک کل یکپارچه و منسجم است. به طور کلی کتب و مقالات دربارة امنیت ملی ایران از دو مشکل جدی رنج میبرند. 1- فرض ثبات عناصر امنیت ملی و ناتوانی از تحلیل چگونگی تغییر مفهومی آن از بعد تغییر فرهنگ داخلی که به تعبیر علمی ابتلا به نوعی شیئیتانگاری در مفهوم ثابت امنیت ملی شدهاند و پویاییهایی درون خود دولت و تحولات درون جامعهای را مدنظر قرار نمیدهند. 2- توقف روش توصیف از یکسو صرف تغییرات و عدم توجه به نقش دولت در رویکردهای جامعهمحور و عدم توجه به نقش جامعه در رویکردهای دولت محور. با توجه به مشکلات نظری پژوهشهای فعلی درخصوص جایگاه عوامل فرهنگی درونی در شکلبندی امنیت ملی از یک سو سعی میکنیم از لحاظ نظری ارتباطی بین دو سر طیف نظریات امنیت ملی برقرار نماییم و آن را در چارچوب دولت نسبتاً مستقل/ جامعه تأثیرگذار بررسی کنیم. و از سوی دیگر با پرهیز از شیئیتانگاری دولت پویاییها، رقابتهای درون اجزاء و سازمانهای دولتی و نقش آن در رخنه در جامعه و بازساماندهی آن و نیز تعاملات درون جامعهای تأثیرگذار بر شکلبندی دولت را تحلیل کنیم. سوال اصلی و فرضیهسوال اصلی: مؤثرترین عامل تهدیدکننده امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران چیست؟ فرضیه:ناکارآمدی دولت مؤثرترین عامل تهدیدکننده امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است. نمودار ترسیم چگونگی ارتباط متغییر هاتعریف مفاهیم متغییرها:کارآمدی و ناکارآمدی دولت:در بین پژوهشگران علوم سیاسی معمولاَ مقوله کارآمدی دولت با مقوله ایفای وظایف دولت در ابعاد مختلف توسعه ارتباط دارد. به عنوان مثال از منظر دارون آسم اوغلو دولت ناکارآمد دولتی است که فاقد ظرفیت لازم برای استفاده انحصاری از زور، کنترل و مدیریت اقتصادی و تنظیم تعاملات اجتماعی است و بر عکس دولتی که در مشخصه های فوق وضعیت بهتری دارد، دولت کارآمد تلقی می شود. نکته مهم در این تقسیم بندی نسبی بودن مفاهیم کارآمدی و ناکارآمدی دولت نسبت به یکدیگر و نبود یک نمونه ایده آلی است.[10] در فرهنگ دهخدا کارامدی را اینگونه تعریف کرده: آن که کارها را به نیکویی انجام دهد. در کنفرانس سال ٢٠١٠ استکهلم در مورد کارکرد های دولت قوی و ضعیف و مقوله توسعه، دولتهای با مشخصات ذیل به عنوان دولتهای ناکارآمد و ضعیف معرفی شدند. دولتهایی که با فقدان سازماندهی مناسب سیاسی، فقر گسترده، ناامنی، عدم انجام کارویژه های رفاهی همراه هستند.[11] در این پژوهش ما مقوله ناکارامدی و کارآمدی دولت را در ارتباط با تقسیم بندی دولتها از لحاظ انجام کالاهای عمومی سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی مورد بررسی قرار داده ایم که در فصل های آتی تشریح مفهومی خواهد شد امنیت ملی:از امنیت ملی تعاریف متعدد ی ارائه شده است. پنه لوپه هارتلند معتقد است که امنیت ملی یعنی توانایی یک ملت برای تحقق موفقیت آمیز منافع ملی خود در هرجای دنیا و به نحوی که خود آنها می بینند. مایکل لوه امنیت ملی را شامل سیاست دفاع ملی و نیز اقدامات غیر نظامی دولت برای تضمین ظرفیت کامل بقای خود به منظور اعمال نفوذ و حصول اهداف داخلی و بین المللی می داند. جیاکومو لوچیانی امنیت ملی را به عنوان توانایی رویارویی در مقابل تجاوز از خارج تعریف می نماید.[12] همانگونه که ملاحظه می شود تعاریف فوق همگی مبنایی نظامی محور دارند و مهمترین بعد امنیت ملی را تهدید نظامی دولت های دیگر تلقی می کنند. در پژوهشی براون لستر در سال ١٩٧٧ در مقاله ای تحت عنوان « بازتعریف مفهوم امنیت ملی» برآن است که هرچند از زمان جنگ جهانی دوم به بعد مولفه تهدید نظامی مهمترین بعد تعریف امنیت ملی است، اما موضوعاتی چون اقتصاد، جامعه، امنیت غذایی و آب و هوا در برخی کشورها جایگاه امنیتی برتری از مسائل نظامی پیدا نموده اند.[13] در همین راستا پرابهاکاران پالری در پژوهش ارزنده ای در سال ٢٠٠٨ امنیت ملی را شامل موضوعات متعددی چونٌ؛ امنیت نظامی، امنیت اقتصادی، امنیت تامین منابع اولیه خام، امنیت مرزی، امنیت جمعیتی، امنیت انرژی، امنیت غذایی، امنیت اطلاعاتی، امنیت بهداشت و سلامتی، امنیت قومی، امنیت محیطی،امنیت سایبری و امنیت ژنی میداند[14] که نشان دهنده گذار از موضوعات سنتی به موضوعات مدرن است. در این پژوهش در بخش چارچوب نظری گونه شناسی تعاریف مختلف از نظر مرجع امنیت و نیز تعریف مورد اهتمام این پژوهش بیان می شود.[15] [1]-Bartelson Jens,(2000), Three Concepts of Globalization.International Sociology.Vol.15, NO.2, PP.180-196.P.3. [2]- Buzan, Barry, Ole Waever Jaap de Wilde (1998), Security: A New Framework for Analysis: London, Lynner publishers.P,4. [3]- Balzaq T, Bigo D, Carerra S and Guild E, (2006). Security and the Two-Level Game: The Treaty of Prüm, the EU and the Management of Threats (CEPS Working Paper No 234, Centre for European Policy Studies, Brussels,p.173. [4]- Balzaq,Op.cit, 173 [5]- Bartelson, Op.Cit, 3. [6]. افتخاری، علیاصغر و نصری، قدیر (1383)؛ روش و نظریه در امنیت پژوهش، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی. ص 105. [7]- فلاحتپیشه، نعمتا... (1380)؛ شرایط متحول امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران: دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران. [8]. کتاب امنیت (١)؛ فرصتها، تهدات و چالشهای فراروی امنیت جمهوری اسلامی ایران (1383)؛ تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران. [9]. ربیعی، علی(١٣٨٣). مطالعات امنیت ملی: مقدمه ای بر نظریات امنیت ملی در جهان سوم. تهران: دفتر چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه [10]. Daronm Acemoglu(2005) Politics and economics in weak and strong states. Journal of Monetary Economics. No. 52 (2005)PP. 1199–1226 [11]. ABCDE Conference (2010).Weak States, Strong States, and Development. < http://siteresources.worldbank.org/DEC/Resources/84797-1251813753820/6415739-1251815804823/Torsten_Persson_Keynote_Address_June_1.pdf> [12]. ربیعی، پیشین. صص ١٠-١٥. برای ملاحظه تعاریف بیشتر از امنیت ملی به فارسی نیز به این کتاب مراجعه شود. [14].Paleri, Prabhakaran (2008). National Security: Imperatives And Challenges. New Delhi: McGraw-Hill. pp. 521 [15]. برای اطلاع از مهمترین تعاریف سنتی و جدید از مفهوم امنیت ملی بنگرید به: Institute for Strategic Studies.The concept of national security policy and national strategy. Available At:<http://www.thefreelibrary.com/The+concept+of+national+security+policy+and+national+strategy.+%28Part...-a081891201 > |
![]() حضور ناتو در منطقه قفقاز جنوبی و تأثیر آن بر امنیت ایران و روسیه...چکیده: فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه 1990 دو پیامد بسیار مهم داشت؛ یکی خاتمه تسلط و کنترل شوروی بر کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز و استقلال کشورهای این مناطق و دوم، ایجاد خلأ قدرت و نبود امنیت و بیثباتی و فراهم شدن بستر مناسب برای حضور ناتو در این مناطق. در سالهای اخیر با وجود اهمیت ژئوپلیتیکی، استراتژیکی، ارتباطی و امنیتی منطقه قفقاز برای روسیه و ایران و نیز توسعه سیاسی و اقتصادی منطقه قفقاز، شاهد افزایش حضور ناتو در این منطقه هستیم. با وجود تهدیدات مشترک ایجادشده به سبب حضور ناتو در قفقاز و همسویی روسیه و ایران در مخالفت با حضور ناتو در منطقه، شاهد رویکردی انفعالی از سوی این دو کشور در مقابله با گسترش ناتو در این منطقه هستیم؛ بنابراین پرسشی که درصدد پاسخ به آن هستیم این است که چرا با وجود تهدید زا بودن حضور ناتو در قفقاز برای روسیه و ایران، برای جلوگیری و کنترل گسترش ناتو در این منطقه هیچگونه راهبرد و اقدام مشترک امنیتی از سوی این دو کشور صورت نگرفته است؟ فرضیه این پژوهش عبارت است از اینکه ناتو برای روسیه عمدتاً بهعنوان یک چالش و عامل محدودکننده مطرح است برای جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یک تهدید امنیتی که بقاء این کشور را نیز میتواند مورد چالش قرار دهد، محسوب میشود؛ و در رویکردی تقابلی با ایران قرار دارد از یکسو و تفاوت در نگرشها و فقدان اعتماد بین دو کشور ایران و روسیه و وجود شاخصههای واگرا در سیاست خارجی دو کشور نسبت به هم از سوی دیگر، مانع شکلگیری یک راهبرد مشترک امنیتی برای مقابله و کنترل گسترش ناتو در منطقه قفقاز شده است. روش تحقیق در این مقاله بهصورت توصیفی تحلیلی است. کلیدواژه: آسیای مرکزی، قفقاز، ناتو، روسیه، ایران. فهرست مطالب Contents 1. مبانی هستی شناختی مکتب کپنهاک15 2. مبانی معرفتشناسی مکتب کپنهاک16 3. امنیت از منظر مکتب کپنهاک18 3-1. امنیتی ساختن در مکتب کپنهاک19 4. سطح تحلیل امنیت در مکتب کپنهاک20 5. ابعاد امنیت در مکتب کپنهاک26 6. جنگ و الگوهایدوستیودشمنی در مکتب کپنهاک27 فصل-3 تهدیدات حضور ناتو در منطقه قفقاز جنوبی برای ایران و روسیه31 حضور ناتو در منطقه قفقاز جنوبی32 2. گسترش ناتو در منطقه قفقاز34 3. قفقاز و مشارکت برای صلح ناتو35 تهدیدات حضور ناتو در منطقه قفقاز جنوبی برای ایران39 1-1. تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران:39 1-2. توسعه روابط با اسرائیل:40 1-3. تثبیت نظام هژمونیک سلطه غرب:40 1-4. تهدید نسبت به حاکمیت داخلی نظام:41 1-5. تهدید نسبت به حاکمیت خارجی نظام:41 2-1. استراتژی دفاع موشکی آمریکا در منطقه:42 2-2. هم تکمیلی محیطهای امنیتی:42 3-1. تعیین رژیم حقوقی دریای خزر بهصورت ناقص:43 3-2. گسترش تحریم و جلوگیری از توسعه اقتصادی:44 4-1. تشدید اختلافات قومی، زبانی و مذهبی:44 4-2-2. ابزارهای اجرای ناتوی فرهنگی:46 تهدیدات حضور ناتو در منطقه قفقاز جنوبی برای روسیه47 فصل-4 تفاوت رویکردها و اقدامات ایران و روسیه در مقابله با ناتو55 نگرش ایران و روسیه به غرب و ناتو:56 رویکردها و اقدامات دو کشور در مقابله با ناتو63 1. تفاوت در میزان و نوع تهدیدات ناتو برای دو کشور64 2. رویکرد و اقدامات روسیه در مقابله با ناتو67 2-1. سیر تحول روابط روسیه و ناتو67 2-2. زمینههای همکاری روسیه – ناتو71 2-3. حوزههای اختلاف و مناقشه73 3. رویکرد و اقدامات ایران در مقابله با ناتو75 فصل-5 تفاوت نگرش ایران و روسیه نسبت به هم81 1-1. بدبینی تاریخی ایرانیان نسبت به روسیه83 1-3. عدم پایبندی روسیه به تعهداتش و کارشکنی در خصوص ایران87 2-1.نگاه ابزاری روسیه به ایران92 2-2. انحصارگری روسیه و نگرش رقیبانه به ایران در منطقه قفقازجنوبی93 فصل بیان مسئله سازمان پیمان آتلانتیک شمالی بهعنوان نهادی امنیتی سیاسی پس از پایان جنگ جهانی و در راستای تأمین امنیت کشورهای حوزه غرب در برابر تهدیدهای مختلف بهخصوص تهدیدهای ناشی از جبهه شوروی پدیدار شد. واقعیت این بود که هیچیک از کشورهای عضو ناتو در اروپا بهتنهایی قادر به دفاع از خود در مقابل شوروی نبود. این پیمان دستهجمعی بر آن بود که دامنه نفوذ و گسترش حضور شوروی و اقمار آن را به غرب محدود سازد؛ اما تحول دهه 90 و فروپاشی شوروی فلسفه وجودی ناتو را با علامت سؤال بزرگی مواجه ساخت؛ اما این سازمان با تجدید هویت جدید، تجدیدنظر در اهداف خود و تبدیل راهبرد تدافعی سابق به راهبردی تهاجمی، نهتنها از بین نرفت بلکه بر قلمرو و اعضای آن روزبهروز افزوده میشود. با فروپاشی شوروی راهبرد این سازمان از راهبردی صرفاً نظامی به راهبردی ترکیبی، نظامی، سیاسی و همچنین اقتصادی و فرهنگی تغییر یافت و این سازمان با راهبرد جدید خود را آماده یافت تا به آهستگی دامنه نفوذ خود را به سمت شرق یعنی به اردوگاه دشمن سابق خود معطوف داشت. راهبرد جدید این سازمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران که از مخالفان بلوک غرب خصوصاً ایالاتمتحده امریکا و یکی از منتقدان جدی سازمان ناتو و همچنین مخالف گسترش آن به شرق بوده است، اهمیت بیشتری یافت. ناتو و گسترش آن به شرق منجر به کاهش امنیت ایران و روسیه شده است و همواره این سازمان تهدیدی برای این دو کشور محسوب شده است. بااینحال پدیدهای که در چند سال اخیر شاهد آن هستیم افزایش حضور ناتو در حوزهی قفقاز جنوبی است. گسترش ناتو در این منطقه و تقاضاها و درخواستهای برخی از کشورها برای عضویت در این سازمان از یکسو و اهمیت کشورهای این منطقه برای ایران و روسیه و ضعف ثبات سیاسی و امنیتی در این کشورها که از همسایگان ایران و روسیه نیز محسوب میشوند از سوی دیگر، مسائل امنیتی ایران و روسیه را دچار پیچیدگی نموده است. روسیه و ایران همواره با احتساب ناتو بهعنوان یک تهدید درصدد مقابله و رفع تهدیدهای به وجود آمده از سوی آن برآمدهاند. بااینوجود برخی عوامل و فاکتورها نظیر؛ فاکتورهای سیاسی، فرهنگی و ... منجر به شکاف و انشقاق بین ایران و روسیه شده و مانع همسویی و اتحاد دو کشور در قبال ناتو شده است. با توجه به مطالب پیشگفته و با تأکید بر این مسئله که سازمان ناتو به رهبری ایالاتمتحده امریکا درصدد نفوذ، دخالت و گسترش در مناطق مختلف جهان است، این سؤالات مطرح است که آیا گسترش ناتو به شرق یک تهدید مشترک برای ایران و روسیه محسوب میشود؟ و آیا ایران و روسیه به یک اندازه از گسترش ناتو در منطقه قفقاز جنوبی احساس نگرانی میکنند؟ یکی از اهداف پژوهش حاضر بررسی پدیده گسترش ناتو در حوزه قفقاز جنوبی و تهدیدات آن برای دو کشور ایران و روسیه و نشان دادن مواضع و نگرش این دو کشور به ناتو و نیز پاسخ به سؤالات مطرح شده است. اهمیت و اهداف پژوهش امروزه بسیاری از کشورها سازمان ناتو را ابزاری در دست کشورهای امپریالیستی و توسعهطلب برای رسیدن به اهداف خود و نفوذ و دخالت در مسائل جهان، مناطق مختلف و حتی امور داخلی کشورها میدانند. ایران و روسیه بهعنوان دو کشور قدرتمند همواره ناتو و گسترش آن را تهدیدی برای خود تلقی کردهاند. مسئله ناتو و راههای مقابله با گسترش آن و جلوگیری از نفوذ و تأثیرگذاری آن در کشورهای حوزه قفقاز و آسیای مرکزی یکی از موضوعات و مسائل مهم پیشروی اندیشمندان و سیاستمداران دو کشور ایران و روسیه بوده است. بااینوجود مسئلهای که به یک دغدغه برای نویسنده تبدیل شده است این است که باوجوداینکه ناتو و گسترش آن به قفقاز تهدیدی برای دو کشور ایران محسوب میشود و این مسئله کاهش امنیت دو کشور را در پی داشته است، چرا بعد از گذشت چند دهه هنوز راهبرد و حتی اقدامات اساسی مشترکی برای مقابله با ناتو و تهدیدات آن از سوی دو کشور ایران و روسیه صورت نگرفته است. بررسی این مسئله و علتیابی عدم شکلگیری راهبرد مشترک و شناخت موانع ایجاد یک راهبرد از سوی دو کشور میتواند هم در حوزه آکادمیک به اندیشمندان و پژوهشگران و علاقهمندان به پژوهش در این حوزه کمک کند تا تفاوت رویکردها و علل عدم همگرایی دو کشور ایران و روسیه در مقابل ناتو را بهتر بشناسند و این فاکتورها و عوامل را در تحلیلها و پژوهشهای آتی خود مدنظر قرار دهند. همچنین آگاهی سیاستمداران و تصمیم گیران سیاست خارجی در ایران از این مسئله میتواند تصمیمگیریها و اتخاذ اقدامات در جهت دفع تهدیدات ناتو و حتی در همسویی ایران و روسیه در اتخاذ راهبرد و یا حداقل اقدامات مشترک در قبال ناتو راهگشا باشد. ادبیات پژوهش در خصوص ناتو و گسترش آن به شرق کتب و مقالات بسیاری به زبانهای مختلف خصوصاً انگلیسی و فارسی به رشته تحریر درآمده است. در میان کتابهای موجود در این زمینه میتوان به کتب زیر اشاره کرد. یکی از مهمترین آثاری که در مقوله امنیت در قفقاز منتشر شده است. اثر احمد کاظمی تحت عنوان امنیت در قفقاز جنوبی است. این کتاب در سال 1384 و به کوشش موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران، در هشت فصل نگاشته شده است که ضمن بررسی دیدگاههای امنیتی کشورهای حاضر در قفقاز جنوبی، مدلهای منطقه گرا و فرا منطقه گرا بررسی میکند. امنیت در قفقاز جنوبی تألیف آقای غلامرضا هاشمی است که توسط دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه و در سال 1384 چاپ شده است این کتاب ویژگیهای جغرافیایی، اقتصادی، تاریخی و فرهنگی منطقه قفقاز مسائل سیاسی و امنیتی و عوامل تأثیرگذار در این منطقه را بررسی کرده است. این کتاب همچنین اهمیت قفقاز و تأثیر آن در امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را موردتوجه قرار داده ولی به موضوع ناتو و حضور آن در این منطقه و تأثیرات این حضور در ایران اشاره زیادی نداشته است. بهادر امینیان در کتاب «آمریکا و ناتو، پایایی و گسترش ناتو سیطره آمریکا» به بررسی علل پایایی و توسعه ناتو در دوران جنگ سرد و نقش آمریکا بهعنوان تنها قدرت سیطره مند در نظام بینالمللی پرداخته است که توانسته از طریق این اتحادیه بر سیاستهای دفاعی و خارجی کشورهای اتحادیه اروپا تأثیر بگذارد. کتاب سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو، یکی ز منابع موجود است، این کتاب توسط دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه در سال 86 به چاپ رسیده است. نویسنده ضمن توجه به مأموریتهای جاری و نوین ناتو به جایگاه جمهوری اسلامی ایران، روابط ناتو با رژیم صهیونیستی که عمدتاً در زمینههای نظامی- امنیتی است پرداخته است. همچنین میتوان به کتاب سید رسول موسوی با عنوان راهبرد ناتو در قفقاز که به بررسی راهبرد و اقدامات ناتو در حوزه قفقاز پرداخته است، اشاره کرد. در حوزه پایاننامه و رسالهها نیز اشاره به موارد زیر حائز اهمیت است: پایاننامه برخورد منافع روسیه و ناتو در آسیای مرکزی و قفقاز، استاد راهنما دکتر دهشیار، خرداد 1380 که به عملکرد ناتو در دوران جنگ سرد، تحولات آن پس از جنگ سرد و مخالفت روسیه با گسترش ناتو، میپردازد. آقای سید محسن حسینی در پایاننامه خود با عنوان بررسی سیاست خارجی روسیه نسبت به جمهوری اسلامی ایران (1991- 2006) که در دانشگاه شهید بهشتی تهران با راهنمایی دکتر محمود سریعالقلم انجام داده است، موضوع فعالیتهای هستهای ایران و سیاست خارجی روسیه در رابطه با آن را موردبررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که این کشور بیش از هر چیز به دنبال منافع حداکثری خود با استفاده از امتیاز گیری از تمامی طرفهای درگیر است. رسالهی کارشناسی ارشد با عنوان تأثیر ناتو در آسیای مرکزی و قفقاز بر امنیت جمهوری اسلامی ایران تهیه شده است توسط آقای خادمی در دانشکده روابط بینالملل (1380) است در این رساله بدون بررسی تاریخی گسترش ناتو تنها به بررسی تهدید گسترش ناتو بر امنیت جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است. فرضیه اصلی این رساله نیز عبارت از محدود نمودن قدرت و نفوذ ناتو درنتیجه مهار کشورها ازجمله روسیه، چین و ایران در گسترش ناتو است که مورد تأکید قرارگرفته است، در این رساله همچنین درباره ابعاد مختلف نظامی، امنیتی، فرهنگی، اقتصادی، گسترش ناتو به منطقه قفقاز بحث و بررسی لازم انجام نشده و بیشتر جنبههای امنیت موردبررسی قرارگرفته است. رساله دیگر که موضوع ناتو و تأثیرات آن بر جمهوری اسلامی ایران را بررسی کرده با عنوان عضویت روسیه در ناتو و تأثیرات آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است که توسط آرمین امینی در سال 1381 تهیه شده است این رساله کارشناسی ارشد به موضوع روسیه و تحولات آن و عضویت این کشور در ناتو توجه کرده است، ازنظر این رساله عضویت روسیه در ناتو احتمال کمی دارد و تأثیرات آن به امنیت ملی ایران زیاد خواهد بود و درواقع ایران مورد تهدید قرار میگیرد. پایاننامه نقش ناتو در قفقاز جنوبی: 2006- 1991: نگارش آقای حمیدرضا بهرامی پائیز 1386 استاد راهنما دکتر دهشیار دانشکده حقوق دانشگاه علامه طباطبایی، در این پایاننامه بهصورت مفصل تأثیرات حضور ناتو در منطقه قفقاز جنوبی بررسیشده و نقش ناتو را در مسائل مختلف و بحرانهای منطقه و نیز به نقش و موضع روسیه را در قبال گسترش ناتو پرداخته شده است. سؤالات پژوهش سؤال اصلی چرا حضور ناتو در منطقه قفقاز جنوبی به اتخاذ یک راهبرد امنیتی مشترک میان ایران و روسیه برای مقابله با آن نینجامیده است؟ سؤال فرعی 1- حضور ناتو در منطقه قفقاز جنوبی چه تهدیداتی را برای ایران و روسیه به وجود آورده است؟ 2- چه تفاوتی بین رویکرد امنیتی ایران و روسیه برای مقابله با ناتو وجود دارد؟ فرضیه تفاوت در رویکرد امنیتی ایران و روسیه در مقابله با ناتو از یکسو و تفاوت در نگرش دو کشور نسبت به هم از سوی دیگر مانع شکلگیری راهبرد امنیتی مشترک شده است. تعریف مفاهیم قفقاز جنوبی: منطقهای است کوهستانی که در جنوب و جنوب غربی روسیه و در مجاورت بخش شمال غربی ایران واقع شده است، قفقاز جنوبی از قسمت شمال به رشتهکوههای قفقاز بزرگ، از شرق به دریای مازندران،از جنوب به ایران، از جنوب غربی به ترکیه و از غرب به دریای سیاه متصل میگردد. ازنظر جغرافیای طبیعی، قفقاز یک چشمانداز واحد جغرافیایی را تشکیل میدهد اما ویژگی چشمانداز جغرافیای انسانی و تنوع قومیت، زبانها و فرهنگها،در کنار شرایط تاریخی آن، هیچگاه مجال شکلگیری یک واحد سیاسی بادوام را مهیا نکرده است. قفقاز جنوبی در حال حاضر به 3 جمهوری مستقل به نامهای آذربایجان در جنوب شرقی، ارمنستان در جنوب غربی و جنوب و گرجستان در شمال غرب و غرب آن، تقسیم شده است. مساحت کل قفقاز جنوبی 100/186 کیلومترمربع است و حدود 11% درصد وسعت ایران است. ناتو: در اواخر جنگ دوم جهانی، نگرانی ایالاتمتحده آمریکا از سیاستهای توسعهطلبانه اتحاد جماهیر شوروی شدت گرفت. در اول دسامبر 1948، مذاکراتی در واشنگتن در مورد ایجاد پیمان آتلانتیک شمالی به رهبری آمریکا صورت گرفت. در مذاکرات اولیه نمایندگانی از اعضای معاهده بروکسل یعنی بلژیک، فرانسه، لوکزامبورگ،هلند،انگلستان،کانادا و ایالاتمتحده آمریکا شرکت داشتند. در 14 آوریل 1949 سازمان پیمان آتلانتیک شمالی با عضویت این کشورها تشکیل شد. در 15 مه 1949 هفت کشور مذکور از دانمارک،ایسلند، ایتالیا، نروژ و پرتغال دعوت کردند تا به این معاهده بپیوندند. ناتو در سالهای بعد اعضای تازهای را به جمع خود پذیرفت. یونان و ترکیه در سال 1952 و آلمان در سال 1955 به عضویت این سازمان درآمدند. در سال 1982 اسپانیا و در سال 1999 جمهوری چک، مجارستان و لهستان به آن پیوستند و بدین ترتیب تعداد اعضای ناتو به 19 عضو رسید. منشور پیمان آتلانتیک شمالی در 14 ماده تنظیم شده و هدف آن علاوه بر تضمین امنیت اروپا و آمریکا، اجرای اصول منشور سازمان ملل متحد بهویژه ماده 51 آن است. ناتو با الهام از ماده 51 منشور، خود را مکلف میداند در راستای اصول منشور یعنی برقراری صلح و امنیت بینالمللی و منطقهای اقدام کند. از طرف دیگر، بهموجب مادهی 5 منشور آتلانتیک شمالی یا «دکترین همه در برابر یکی» هرگونه حمله به یکی از اعضای ناتو بهمثابه حمله به سایر اعضا تلقی میشود و کشورهای عضو درصدد دفع تجاوز برمیآیند. سازمان پیمان آتلانتیک شمالی بهطور عمده شامل 3 نهاد اصلی است: شورای آتلانتیک شمالی، دبیرخانه و کمیته نظامی. درواقع شورا و دبیرخانه ارگانهای بخش غیرنظامی هستند. شورای آتلانتیک شمالی رکن اصلی ناتو است و در جلسات آن تمامی کشورهای عضو شرکت دارند. تصمیمگیری در آن بهاتفاق آراء است و هر کشور فقط یک حق رأی دارد. امنیت: مفهوم امنیت نیز همچون سایر مفاهیم علوم اجتماعی، مفهومی پیچیده و مبهم برای تعریف است. در حوزه علوم سیاسی این پیچیدگی به نزدیکی و گاهی همپوشانی بسیاری از مفاهیم موجود در آن مربوط میگردد. از سوی دیگر وجود اختلاف در میان رهیافتهای مختلف علوم سیاسی و روابط بینالملل، برداشتها و تعاریف مختلف و گاهی متفاوت این رهیافتها از مفاهیمی چون امنیت تأثیرگذار است. بدین ترتیب مفهوم امنیت در هر یک از رویکردهای روابط بینالملل دچار تغییر در تعریف و یا حتی ماهیت میگردد. واژه امنیت در زبان فارسی معادلهایی چون امن، محفوظ، مطمئن، محفوظ بودن، تأمین کردن و ... برای آن آورده میشود. بهطورکلی واژه امنیت بهنوعی احساس روانی اطلاق میگردد که در آن به خاطر مبرا بودن از ترس، وضعیت آرامش و اطمینان خاطر حاصل میگردد. پدیدههایی که ممکن است باعث ترس شده و آرامش و اطمینان خاطر افراد را مختل سازند، بسیار متعدد و درعینحال پیچیدهاند. با گذشت زمان و ایجاد تغییراتی در توقعات و نیازهای انسانها، متغیرهای جدیدی چون تخریب محیطزیست از مهمترین عوامل برهم زننده امنیت بشر تلقی میشود. درحالیکه تا صدسال پیش چنین چیزی اصلاً متصور نبود. هرچند در مفهوم کلی امنیت به حذر بودن از خطرهایی اطلاق میگردد که منافع و ارزشهای انسانها را مورد تهدید قرار میدهد، اما ماهیت آن در سطوح مزبور پیوندی تنگاتنگ به همدیگر دارند. اصولاً با گذشت زمان و پیچیدهتر شدن ساختار اجتماعات بشری سطح وابستگی متقابل امنیتی میان انسانها نیز بالاتر رفته است بهطوریکه اصطلاحاتی چون امنیت ملی و امنیت بینالمللی و امنیت جهانی وارد قاموس مطالعات امنیتی گردیدهاند. پساز انعقاد قرارداد وستفالیا در سال 1648 و شکلگیری نظام دولتهای ملی، مفهوم امنیت ملی برجسته گردید با گذشت زمان و تشدید تعاملات میان دولتها- ملتها مفهوم امنیت بینالملل، موردتوجه ویژه محققان سیاست بینالملل واقع شد. از آغاز دوره نظام وستفالیایی تا دهههای اخیر امنیت بینالمللی بهطور عمده در قالب امنیت نظامی تعریف میشد، درحالیکه امروزه محوریت نظامی امنیت زیر سؤال رفته است و امنیت بینالمللی در ابعاد مختلف موردتوجه قرارگرفته است. محدودیتها و مشکلات پژوهش پژوهش در هر حوزه و موضوعی همواره با محدودیتها و مشکلاتی همراه بوده است. این محدودیتها و مشکلات در فرایند انجام پژوهش خصوصاً در پژوهشهای علوم اجتماعی و علیالخصوص علوم سیاسی نسبت به علوم پایه بیشتر محسوس خواهد شد. علاوه بر این در پژوهش حاضر با برخی موانع و مشکلات همراه هستیم. یکی از این محدودیتها کمبود منابع دسته اول در این حوزه است که البته عدم دسترسی به منابع موجود تا حد زیادی به خاطر سرشت منابع و اسناد در حوزه علوم سیاسی است چراکه بسیاری از اسناد و مدارک در این حوزه خصوصاً در ایران هنوز در ردیف اسناد طبقهبندیشده قرار دارد. همچنین یکی دیگر از مشکلاتی که در فرایند پژوهش، پژوهشگر به شکل اساسی با آن مواجه بود، تناقض و تضاد در مطالب و دادهها در برخی از بخشهای پژوهش است که این مسئله شناخت و گزینش دادهها و مطالب اصلی و دوری از مطالب گمراهکننده و حاشیهای کار پژوهش در این حوزه را دشوار نموده است. روش پژوهش روش اصلی این تحقیق توصیفی- تحلیلی است. شیوه جمعآوری و تدوین این پژوهش، بر مبنای روش کتابخانهای، استفاده از مقالات علمی- پژوهشی، کتب و پایاننامهها و همچنین استفاده از منابع اینترنتی معتبر صورت گرفته است. قلمرو زمانی و مکانی تحقیق کانون زمانی متمرکز این تحقیق از سال 1991 تا سال 2010 است و حوزه آن منطقه قفقاز جنوبی است. سازماندهی پژوهش این پژوهش در 5 فصل تدوین شده است. فصل اول این پژوهش کلیات را دربر میگیرد. در این فصل به بیان مسئله هدف پژوهش، ادبیات پژوهش، روش پژوهش، مشکلات پژوهش، سؤال و فرضیه، بررسی ادبیات موجود و تعریف مفاهیم پرداخته شده است. فصل دوم به بررسی مباحث نظری مرتبط با موضوع پژوهشی میپردازد که عمدتاً ازنظریات مکتب کپنهاک برای تجزیهوتحلیل مباحث استفاده شده است. فصل سوم با عنوان تهدیدات حضور ناتو در منطقه قفقاز جنوبی برای ایران و روسیه که ابتدا به بررسی پدیده گسترش ناتو به شرق پرداخته شده است و در گفتار دوم و سوم به بررسی تهدیدات سیاسی نظامی، اقتصادی و فرهنگی حضور ناتو بر امنیت ایران و روسیه پرداخته شده است. فصل چهارم با عنوان تفاوت در رویکرد امنیتی ایران و روسیه در مقابله با ناتو که در گفتار اول به بررسی نگرش ایران و روسیه به ناتو (غرب) پرداخته شده و در گفتار دوم ضمن تشریح رویکرد و اقدامات ایران و روسیه در مقابله با ناتو به تفاوت این دو رویکرد تأکید شده است. فصل پنجم با عنوان تفاوت در نگرش دو کشور نسبت به هم در گفتار اول: نگرش ایران به روسیه موردتوجه قرارگرفته و در گفتار دوم به نگرش روسیه به ایران پرداخته شده است؛ و در پایان نتیجهگیری پژوهش که بهصورت دقیق و علمی به جمعبندی و کل بحث موردنظر در پژوهش انجامشده میپردازد. |